به گزارش خبرنگار مهر، برخی لحظات در ذهن انسان تأثیر خاصی به جا میگذارند. برخی اتفاقات شاید روزها، ماهها و سالها از ذهن انسان پاک نشوند. برخی شرایط هیچگاه فراموش نمیشوند. شاید این لحظات، اتفاقات و شرایط خوب یا بد باشند اما تأثیر خود را بر ذهن و یاد انسان به جا میگذارند. شاید یکی از اتفاقات تلخی که وجود دارد مواجهه با بازیگری است که روزی روی صحنه با کلام خود تماشاگران را جذب میکرد ولی حال بر روی تخت بیمارستان توان صحبت کردن را نداشته باشد.
شاید یکی از آن اتفاقات تلخ زمانی باشد که بازیگری که روزی بعد از اجرای نمایش در بین حلقه تماشاگران با آنها به گپ و گفت میپرداخت حال روی تخت بیمارستان به تنهایی شب را به صبح میرساند و یاد و خاطره صحنه و مخاطبان را ثانیه به ثانیه در ذهن خود مرور میکند.
یکی از آن اتفاقات ناراحت کننده این است که پانزدهمین جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی برگزار میشود اما کسی سراغی از مجید فروغی بازیگر با سابقه نمایشهای ایرانی که روزی پای ثابت بازی در آثار این جشنواره بود، نمیگیرد. شاید یکی از آن اتفاقات تلخ این است که مجید فروغی قرار بود در چهار اثر نمایشی حاضر در جشنواره پانزدهم نمایشهای آیینی و سنتی به ایفای نقش بپردازد اما حالا کسی از مدیران و هنرمندان و مخاطبان از خود نمیپرسد پس مجید فروغی کجاست.
فروغی 34 روز است که در بستر بیماری است. به گفته همسرش که تنها یار و یاور تنهایی مجید فروغی است و غم دوری از صحنه را با صبر و بردباری خود از او دور میکند 22 روز از این 34 روز را در بیمارستان میلاد بستری بود و الباقی را در بیمارستان بوعلی.
"برای چهار نمایشی از جمله نمایش حاجآقا فتحعلیبیگی و آقای عاشورپور که قرار بود در جشنواره اجرا شوند مدام سر تمرین بود. یک روز وقتی با موتور به خانه آمد گفت که تب شدیدی دارد. اولین دکتر گفت که سرما خوردگی است اما با مصرف داروها خوب نشد و وقتی به بیمارستان مراجعه کردیم متوجه شدیم که مجید مبتلا به عفونت ریه و تورم کبد شده است". این جملات شرح حالی کوتاه است که همسر فروغی به ما میگوید.
وقتی از همسر مجید فروغی درباره حضور مدیران و مسئولان تئاتری و دست اندرکاران جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی در بیمارستان و برای ملاقات این بازیگر تئاتر جویا میشویم پاسخ این است که "تا به امروز هیچ کدام از مدیران تئاتری به ملاقات مجید فروغی نیامدهاند."
فروغی که با جسمی نحیف روی تخت بیمارستان بستری است توان گفتگو با ما را ندارد و همه اینها ناشی از بیماری و ضعف جسمی او است. به گفته همسرش یک هفتهای هست که تنها سرم غذایی مصرف میکند و قادر به خوردن غذا نیست.
در هنگام ورود ما به بیمارستان روی تابلوی اعلانات بیمارستان نوشته شده که این بیمارستان دولتی نیست و بخش اعظمی از مخارج بر عهده مراجعه کنندگان به بیمارستان است. از همسر فروغی میپرسیم که مخارج بیمارستان را چه کسی متقبل شده و پیش از اینکه او پاسخی دهد خود پاسخ سؤال را میدانیم زیرا هیچ مدیر و مسئول تئاتری به ملاقات مجید فروغی نیامده است.
چند روز پیش بود که برای مجید بهرامی دیگر بازیگر تئاتر که در بستر بیماری است اکسپوی عکس تئاتر بر پا شد و هزینه فروش این اکسپو که به صورت همت عالی بود برای اعزام بهرامی به خارج از کشور و درمان وی اختصاص پیدا کرد. معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون اجتماعی شهردار تهران هم در آن مراسم قول دادند تمام هزینههای درمان مجید بهرامی را متقبل شوند.
اما در منطقهای دیگر از شهر تهران مجید فروغی بدون کمترین اقدامی از سوی اهالی و مدیران تئاتر و دست اندرکاران و برگزار کنندگان جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی در بستر بیماری است و هیچ حمایتی از او نشده است. آیا مدیران و مسئولان تنها زمانی که موضوعی به رسانهها کشیده میشود و همگان از آن با خبر میشوند باید دلسوزی خود را نشان دهند.
گویا مدیران و مسئولان بیشتر این امر را میپسندند که در رسانهها و در میان جوامع مختلف هنری خودی نشان دهند و در آن زمان دست یاری خود را به سوی هنرمندان دراز کنند و این کار را به گونهای انجام میدهند که این دست یاری در تمام رسانهها منعکس شود و نشانه دلسوزی مدیران و مسئولان فرهنگی، هنری و تئاتری باشد!
جای مجید فروغی در پانزدهمین جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی خالی است و این وظیفه برگزار کنندگان و دبیر جشنواره است که در جشنوارهای که سالها پذیرای مجید فروغی بود از او یاد کنند و به یاریاش بشتابند. به امید روزی که در تئاتر شاهد این باشیم که مدیران و مسئولان از رسانهها و اهالی هنر پیشی بگیرند و در سکوت رسانهای به یاری هنرمندان و حمایت از آنها که وظیفه مدیران و مسئولان است، بپردازند.
نظر شما