به گزارش خبرنگار مهر، نسبت میان مکتب سازه انگاری و واقعگرایی در قالب کتابی توسط ساموئل بارکین مورد بررسی قرار گرفت و از سوی انتشارات دانشگاه کمبریج با عنوان "سازه انگاری واقعگرا" منتشر شد.
دکتر ساموئل بارکین استاد دانشگاه فلوریدای آمریکا در خصوص محورهای این کتاب و علل بازنگری در برخی رویکردهای نظری به خبرنگار مهر گفت: در ابتدا باید توجه داشت که در جامعه شناسی علم، پارادایمها چیزی شبیه به یک قلعه و بارو هستند. در یک تعبیر استعاری، دانشمندان شبیه سلحشورانی هستند که ابزار آنها فرضهای آنان است. دانشمندان به وسیله همین فرضها از خود دفاع میکنند.
وی افزود: استحکام و قوت پارادایم به میزان دفاع از فرضهای آن توسط دانشمندان است. دانشمندان عادت دارند از این فرضها دفاع کنند. تا زمانی که آنها بتوانند از فرضهای خود دفاع کنند در این صورت این قلعهها و برجهایی که آنها ساکن آن هستند استحکام خواهد داشت. در غیر این صورت باروها فرو خواهد ریخت.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: این دیدگاه درباره پارادایم در جامعه شناسی و معرفت شناسی رشته روابط بین الملل به رسمیت شناخته شده است. تامس کوهن از اندیشمندانی است که درباره مفهوم پارادایم کار کرده و این مفهوم با نام او عجین شده است. برخی معتقدند که مفهوم پارادایم قابل اطلاق به علوم اجتماعی نیست.
مؤلف "سازه انگاری واقعگرا" یادآور شد: چه پارادایم قابل اطلاق به علوم اجتماعی باشد و چه نباشد زبان پارادایمها برای تفکر درباره نظریههای روابط بین الملل به کار برده میشود.
بارکین در ادامه به تبیین فرض اصلی خود در این اثر پرداخت و گفت: فرض اصلی این اثر این است که روش پارادایمیک برای تفکر و مطالعه نسبت به رهیافتهای گوناگون روابط بین الملل پیچیده و پرابلماتیک است. پارادایم سازی نوعی تشویق به تعصب نیز هست. به این صورت که وقتی در یک پارادایم خاص میاندیشید سایر پارادایمها به عنوان رقیب هستند و یا لاقل با بخشی از آنها رقیب خواهید بود.
وی تصریح کرد: بر این اساس باید نوعی بازنگری در رویکردها و پارادایمها در روابط بین الملل صورت گیرد و نظریه های روابط بین الملل مورد بازنگری مجدد قرار گیرند تا اشتباهات جاافتاده اصلاح شوند.
سازه انگاری مکتبی است که از لحاظ هستی شناسی و معرفت شناسی با مکتب واقعگرایی شباهتها و تفاوتهایی دارد. جایی که مکتب واقعگرایی تأکید بر مادی گرایی و اثبات گرایی دارد، سازه انگاری این روش را مورد نقد قرار میدهد و به انگارهها و معانی توجه میکند. شیوه بیناذهنی و پرهیز از تعریف پیشینی مفاهیم از جمله اصول مکتب سازه انگاری است که در تضاد با نگاه واقعگرایی است. واقعگرایی مفاهیم و اصول را پیشینی می پندارد که باید کشف شوند.
نظر شما