به گزارش خبرنگار مهر، روزی که گلوله ناجوانمردانه طالبان در قلب محمود صارمی نشست و او شهید راه خبر شد روز خبرنگار نامیده شد و همو بود که با ایثار و از خودگذشتگی با مخابره آخرین خبر شربت شیرین شهادت را نوشید و به ما آموخت که حرفه خبرنگاری عشق است و ایثار.
با شهادت صارمی تا حدودی جایگاه خبر و اطلاع رسانی در کشور ما نیز ارزش و ثبات پیدا کرد ولی همچنان یافت می شوند کسانی که خبرنگار را نامحرم می دانند.
یکی از اساتید برجسته ارتباطات معتقد بود هر کسی که بخواهد وارد عرصه خبر شود یا بایستی عاشق باشد و یا دیوانه، چون این حرفه به دلیل فراز و نشیب هایی که دارد با روحیه برخی از افراد سازگار نیست و عده ای با علاقه به صورت فصلی وارد این حرفه می شوند و زمانی که ناملایمات را می بینند قلم را کنار می گذارند.
میزان آسیب پذیری خبرنگاران شهرستانی بیشتر از پایتخت نشینهاست و درآمد بسیار ناچیزی دارند. اغلب به صورت گمنام کار می کنند و در عین حال که مورد انواع تهدیدها، تکذیب ها و بعضا تحقیرها واقع می شوند و بدتر از همه اینکه هیچ نهادی خود را در قبال این قشر زحمتکش و قلم به دست مسئول نمی داند.
خبرنگاران شهرستانی با عشق می روند تا حقایق مشکلات و دستاوردها را بگویند و ثابت کنند که از جنس مردم هستند و برای رفع محرومیتها و کاستیها قلم فرسایی می کنند.
شاید برای کسی سئوال پیش نیاید که درآمد این قشر از کجا و چگونه تامین می شود؟ شاید برخی فکر کنند حتما افراد که بار پل بودن برای ارتباط مردم و مسئولان را به دوش می کشند درآمدهای کلانی دارند؟ اما واقعیت این است که خبرنگاران همواره از مظلومترین اقشار جامعه بوده و هستند و اگر از پایتخت و کلانشهرها به سمت شهرستانها حرکت کنیم این محرومیت مضاعف و مضاعف تر می شود.
این افراد همانگونه که مطرح شد عاشق هستند و با هزاران مشقت کسب درآمد می کنند که قلم شان در قلمدان خشک نشود، درآمد حاصله از فروش نشریات و یا ارسال آگهی از برخی ادارات دولتی و بخش های خصوصی تنها درآمد آنهاست.
باورش سخت اما اگر یک خبرنگار شهرستانی حتی در یکی از شهرستانهای پایتخت بخواهد ذره ای عملکرد یک اداره را نقد نماید آن وقت است که باید تاوان بپردازد و برای خود مسیر دیگری را برای هدایت قلم انتخاب نماید.
خبرنگاران شهرستانی بعضا با هزینه های شخصی خود به رسالت خود پایبند هستند چون عشق به کار اجازه نمی دهد آنها قلم خود را کنار بگذارند و به هر طریق ممکن سعی می کنند قلمشان اجیر کسی نشود اما واقعیت این است که برخی خبرنگاران یا مجیزگو می شوند و برخی دیگر برای همیشه از خبرنگاری خداحافظی می کنند.
این مسائل که هر ساله از طریق همکاران شهرستانی مطرح می شود، معمولان در حد حرف است و کسی پیگیر آنها نمی شود و اگر اتفاقی در حیطه خبر و خبررسانی می افتد مربوط به کلانشهرها پایتخت است.
ولی توقع این است که جایگاه این افراد که در خیلی از پیشرفتها همسو با خدمتگزاران در حال تلاش هستند تعریف شود تا بتوانند همسو با دولتمردان واقعی این نظام در مسیر رشد و بالندگی این کشور هرچه بهتر قدم بردارند.
خواسته بحق و بجایی که مانند همه سالهای دیگر مطرح شد شاید گوش شنوایی آنرا بشنود.
نظر شما