پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۲۸ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۸

علی دستهایت را دوست دارم/ هنوز در کوچه‌های تاریخ "علی (ع)" می‌گردد

علی دستهایت را دوست دارم/ هنوز در کوچه‌های تاریخ "علی (ع)" می‌گردد

اصفهان - خبرگزاری مهر: علی جان امروز عاشقان تو آمده‌اند با طنین گام‌ها، پیام تو را دوباره به گوش تاریخ برسانند دوباره طفلان یتیم منتظرند، دوباره چشم‌های اشک آلود، دوباره شکم‌های گرسنه، دوباره پنجره‌های شکسته، دوباره بی خانه‌ها و بی سامان‌ها منتظرند. هنوز در کوچه‌های تاریخ علی (ع) می‌گردد.

به گزارش خبرنگار مهر، هنوز علی (ع) به دنبال طفلان یتیم و بی پناه است، دست‌هایت را دوست ‌دارم علی جان. دستهائی که پینه بسته اما پر مهر، کیسه‌های پرتوشه را بر دوش تو گرفته است. دستهایی که برای محرومان ماوا می‌سازد.

ای مؤمنین و مؤمنات، ای فقیران، ای یتیمان، ای مظلومان به باران بگویید نبارد.به ابرها بگویید سیاه بپوشند و به خورشید بگویید جامه عزا بر تن کند که علی رفت، به باد بگویید به اشک عابدان شب زنده دار متبرک شود، به باد بگویید به اشک یتیمان و فقیران متبرک شود.

به باد بگویید در خانه‌های مؤمنین مؤمنات عطرافشانی کند، به باد بگویید چهره گنه‌کاران را سیاه کند.

علی دیگر نیست یتیمان چه کنند... امشب با کودکانی که جز طعم تلخ درد هیچ طعمی را نمی‌شناسند همراه شو که بی پناه شده‌اند که یار مهربانشان از میانشان رخت بربسته.کوچه کوچه‌های کوفه سرد و غریب تو را می‌خواند مگو که ره دشوار و هدف سترگ است مگو که مرا توان ندیدنت نیست. تو قدم در راه بنه به خاطر کودکی مانده در بستر بیماری، به خاطر شرمندگی دستان خالی مادر، به خاطر ما دعوت خانه‌های در حال ویران را پاسخ بگو به خاطر بغض مهربانی که در گلوی دستانت مانده به خاطر عهدی که با عشق بسته‌ای بیا و این دل‌های شکسته را زیارت کن، زیارت ستاره‌ها آداب ندارد فقط قلبی نمانده از تپش مهر می‌طلبد همین.

اکنون چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند تشنگی را تو آبی، جوابی. ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند. نام تو رخصت رویش است و طراوت بوی توحید مشروط بر بودن توست ای که آیات قرآن تو را می‌شناسند، فصل غریبی ما آغاز شد. ای خوب ای غریب ای آشنای یتیمان کجایی که به نبودنت عادت نمی‌کنیم کوچه‌های کوفه در آن نیمه شبان، خوب تو را می‌شناسند، اینک در کوچه پس کوچه‌های تاریخ دست در دست زمان، غم نبودنت را نجوا می‌کند و به زمزمه‌های نیمه شبانت گوش فرا داده است.

این روزها آسمان گرفته است، این روزها بوی کوفه می‌آید، این روزها صدای گریه‌ یتیمان کوفه می‌آید، گویی زمین و آسمان به علی التماس می‌کردند که نرو. مرغابی‌ها را یادت هست، با اینکه حیوان بودند و هیچ نمی‌فهمیدند، با این حال از رفتن مولایشان ناراحت بودند. همه ناراحت بودند ولی علی (ع) رفت، علی (ع) چه سبکبال و آسوده می‌رفت در حالی که خود می‌دانست چه اتفاقی خواهد افتاد، علی (ع) رفت و با رفتنش بچه‌های کوفه را یتیم کرد، کاسه‌ای شیر را به یاد داری، هر که را در کوفه می‌دیدی کاسه شیری به دست داشت، پشت در خانه علی (ع) همه با کاسه‌ای شیر صف کشیده بودند، بچه‌ها گریه سر داده بودند. آری، آن‌ها نمی‌خواستند سرپرستشان را، مولایشان را، از پدر مهربان ترشان را از دست دهند، آن‌ها می‌خواستند باز هم شب‌ها کسی برای آن‌ها غذا بیاورد، دست روی سرشان بکشد، به آن‌ها مهربانی کند، آن‌ها برای مولایشان گریه می‌کردند و ناراحت بودند، همه ناراحت بودند، کوچک و بزرگ، زن و مرد، ولی در این میان علی(ع) خوشحال بود، خوشحال بود که به دیدار حق می‌رود، خوشحال از فزت و رب الکعبه خوشحال از این بود که نزد پیامبر می‌رود، علی (ع) رفت و کوفه غرق ماتم و اندوه شد، اینک با نبودنت همه جا غرق ماتم و اندوه است علی جان.

کد خبر 1387172

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha