دکتر قاسم پورحسن درباره گرفتاری و وابستگی متفکران ما به مدرنیته به خبرنگار مهر گفت: همه انسانها گرفتار مدرنیته هستند و همه انسانها در درون آن قرار میگیرند اما نکته مهم این است که مدرنیته شرایطی بوجود میآورد که اختیار را از انسان سلب میکند این دیدگاه بویژه نزد پست مدرنیستها است و در مورد انتقاد از مدرنیته مطرح کردند. اینکه مدرنیته به جای اینکه به انسان آزادی بیشتری بدهد شرایط جبریای برای او فراهم و انسان را وابسته به خود کرده است. منتقدینی که در ایران هستند نیز این دیدگاه را دارند.
استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه تصریح کرد: مدرنیته به جای اینکه شرایط بهتری برای انسان به ارمغان بیاورد شرایط اضطراری را برای انسان به همراه آورد و اراده را از انسان سلب کرد. بخشی از متفکران ایرانی خواسته یا ناخواسته همه شرایط و دیدگاهها و لوازم مدرنیته را پذیرفتند آنها معتقد هستند که ما نمیتوانیم از مدرنیته انتقاد بکنیم مدرنیته شرایط جدیدی است که اگر بخواهیم وارد این دوران بشویم باید تمام شرایط و اوضاع آن را بپذیریم. نمیتوانیم مدرنیته را بپذیریم اما خاستگاههای معرفتی آن یعنی لیبرالیسم و دموکراسی و آزادی را نپذیریم.
وی یادآورشد: گروهی دیگر از متفکران ما بویژه سنت گرایان معتقدند که مدرنیته ستون خیمه مغرب زمین است و فقط در مغرب زمین شکل گرفت، هیچ لزومی ندارد در کشورهای شرقی مانند ایران، چین، هند و ژاپن مدرنیته با تمام لوازم و شرایطش پذیرفته شود، لزومی ندارد مبدأ فوق طبیعی و یا ارتباط انسان با خدا یا دین از جامعه کنار زده شود بنابراین این دو دیدگاه درباره مدرنیته در ایران وجود دارد.
پورحسن در مورد بروز و ظهور مدرنیته در ایران گفت: مدرنیته در ایران اول با مفاهیمش وارد شد یعنی ما در یکصد سال اخیر با مفهوم آزادی و لیبرالیسم و دموکراسی آشنا شدیم، مدتها طول کشد که با پدیدههای آن مواجه شویم .فقط صحبت از مدرنیته میشد و با مفهوم آن با مظاهر مدرنیته سروکار داشتیم آن را بطور مستقیم لمس نکردیم. پدیده مدرنیته تضادهایی با دین و خدا و رابطه انسان با خدا در جامعه بوجود میآورد باید با نقد آن برخی مؤلفهها و بنیادهایش را پذیرا باشیم.
این استاد دانشگاه در مورد تبعات منفی این وابستگی هم گفت: در تمام ساحتهای فکر و فرهنگ وابستگی بدون بررسی انتقادی جامعه را به انفعال میکشاند و باعث میشود که پدیدهها و مظاهر آن فکر در جامعه تحقق پیدا نکند. خاستگاه مدرنیته در غرب با نوعی وازدگی از دین و کلیسا و شرایط خاصی بوجود آمد ولی در جامعه ما دین و فرهنگ و سنت پیوند نزدیکی با حیات ما دارند و این باعث شده ک در تبعیت محض از مدرنیته دچار چالش شویم. باید یک توازن و تعادل و تناسب در باب مدرنیته قائل شویم. باید بدنبال بررسی انتقادی بنیادهای مدرنیته و انطباق آن با شرایط خود باشیم.
پورحسن در پایان تصریح کرد: تمام کشورهایی که بدون بررسی انتقادی مدرنیته را پذیرفتند نوعی بازگشت به فرهنگ خودی را در آنها میبینیم. بنابراین نمیتوان بطور مطلق پیرو مدرنیته شد و هیچ راهی به جز تفکر انتقادی نسبت به مدرنیته وجود ندارد.
نظر شما