کامران محمدی نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: به تازگی سومین رمانم با عنوان «اینجا باران صدا ندارد» را برای انتشار به نشر چشمه سپردهام. این اثر در واقع دوازدهمین کتاب و سومین رمان من است که در ادامه انتشار رمانهای «آنجا که برفها آب نمیشوند» و «بگذارید میترا بخوابد» قرار میگیرد.
وی افزود: این سه رمان، سه اثر مستقل هستند، اما ویژگیهای محتوایی و ساختاری مشترکی دارند که با توجه به این نکات، میتوان آنها را یک سهگانه نیز تلقی کرد. من براساس مفهوم مشترک «فراموشی» که در هر یک به وجهی از آن توجه داشتهام، این سه را «سهگانه فراموشی» نامیدهام، اما هیچ اصراری نه برای این نامگذاری و نه حتی برای سهگانه فرض کردن این سه رمان ندارم.
محمدی درباره ویژگیهای ساختاری مشترک در «اینجا باران صدا ندارد» و دو رمان قبلیاش، «آنجا که برفها آب نمیشوند» و «بگذارید میترا بخوابد» گفت: مثل دو رمان قبلی، ماجراهای «اینجا باران صدا ندارد» هم در سه روز رخ میدهد. در رمان اول، سه روز برفی، بستر رویدادهای داستان است، در بگذارید میترا بخوابد، سه روز آفتابی و گرم و در اینجا باران صدا ندارد، سه روز بارانی.
وی ادامه داد: گذشته از این، زاویه دید هر سه رمان، شکل ویژهای از دانای کل است که شاید بتوان آن را دانای کل محدود به شخصیت، همراه با تغییر محور روایت، توصیف کرد. ضمن اینکه هر سه رمان، از فصلهای کوتاه تشکیل میشوند. شکل طرح هم از دیگر ویژگیهای مشترک هر سه داستان است. با این توضیح که یک اتفاق بسیار تلخ و فاجعهبار در گذشته رخ داده که فراموش شده است و حالا بعد از چندین سال، طی ماجراهایی که بدنه اصلی داستان را تشکیل میدهند، یادآوری میشود.
نویسنده رمان «بگذارید میترا بخوابد»، درباره ویژگیهای محتوایی مشترک در این سه رمان نیز گفت: همان طور که عرض کردم، فراموشی عنصر مشترک هر سه رمان است، اما به این مفهوم روانشناختی، باید خیانت و عشق را هم به عنوان دو روی یک سکه اضافه کنیم که در «اینجا باران صدا ندارد»، با تمرکز بر دنیای مردانه، مورد بررسی قرار گرفتهاند. یک نکته دیگر قابل ذکر، شاید استفاده از هنرهای دیگر در محتوا و ساختار رمان باشد. در «اینجا باران صدا ندارد»، سینما عنصر مهمی است و شاید حتی بتوانم بگویم این رمان، شکلی از ادای احترام به سینما هم هست. همان طور که در بگذارید میترا بخوابد، موسیقی نقش مهمی دارد و به نوعی، بازتاب حسرت همیشگی من در حوزه موسیقی است.
محمدی با اشاره به نادیده گرفتن مفهوم ژانر در ادبیات داستانی ایران افزود: البته شاید مهمترین نکته محتوایی در «اینجا باران صدا ندارد»، ژانر این رمان باشد که مثل دو رمان قبلیام، روانشناختی است. در این رمان هم تلاش کردهام همگام با تعریف داستان، تحلیل روانشناختی آدمها را به عنوان نمونههایی از انسان عصر خود، فراموش نکنم. چیزی که به اعتقاد من، وظیفه ذاتی رمان هم محسوب میشود. هرچند باز هم از نظر ژانر، آن چه که ایدهآل من است از آب درنیامد. ایدهآل من، رمان «تریلر روانشناختی» است که در هیچ یک از این سه، ویژگیهای طرح، امکان ایجاد «تریلر» را فراهم نکرد و تنها «روانشناختی» از آب درآمد. با این حال، در «اینجا باران صدا ندارد»، اندکی فضاهای دلهرهآور را نیز تمرین کردهام و شاید خیلی خیلی ناچیز هم به این ژانر نزدیک شده باشم.
وی درباره طرح «اینجا باران صدا ندارد» گفت: برای این که داستان را لو ندهم، فقط در این حد بگویم که دو مرد اصلی داستان به دلایل متفاوت اما واهی، به زنهایشان سوءظن دارند و همین باعث میشود دو فاجعه متقاطع در رمان شکل گیرد. البته مثل دو کار قبلی، در این داستان هم پسزمینهای از یک فاجعه دیگر در گذشته آدمها، داستان موازی دیگری را به وجود میآورد که در طول سه روز، مجدداً یادآوری میشود و با موضوع زمان حال، مناسبتهایی دارد. برخلاف «بگذارید میترا بخوابد» مردها نقش مهمتری در رمان سومم دارند و حسادت و تعصب مردانه، عنصر محوری داستان است.
این نویسنده درباره کارهای آیندهاش هم گفت: قصد دارم مدتی استراحت کنم. مخصوصا که بگذارید میترا بخوابد تازه دو هفته است منتشر شده و اینجا باران صدا ندارد، در بهترین حالت، یک سال دیگر به بازار میآید. پس وقت برای بازی دارم. این بازی، شاید نوشتن فیلمنامه اقتباسی از روی یکی از همین سه رمان باشد. این احتمال وجود دارد که همراه با علیرضا محمودی ایرانمهر فیلمنامه مشترکی بنویسیم؛ هرچند هنوز معلوم نیست. به ویژه اینکه خوشبختانه یا متاسفانه هیچ کاری مثل رمان، راضیام نمیکند و یک طرح رمان هم دارم که شاید به سراغ آن بروم. رمانی که امیدوارم این بار در ژانر تریلر روانشناختی باشد.
نظر شما