به گزارش خبرنگار مهر، مرکز رونق کار و تجارت و امور اقتصادی آن زمان در همدان در بازار، به خصوص در کاروانسراهای آن بود و بقیه مغازه و دکانها از این مراکز تغذیه میشدند و بعضی از انواع حرفههای فنی هم برای خود راسته بازارهایی داشتند.
در بازار همدان مشاغل و حرفههای خاصی از جمله تجارت، کفاشی، پاره دوزی، کلاهدوزی، لحاف دوزی، حلاجی، تلمبه سازی، سنگ تراشی، حلبی سازی، مسگری، آهنگری، شانه سازی، پالان دوزی، سراجی و زین و برگ سازی، نعلبندی، جولایی، رنگرزی، طلاجویی، گاری و درشکه سازی، دلاکی و سلمانی گری وجود داشته است که امروزه در کمتر جایی از بازار بزرگ همدان این مشاغل مشاهده می شود.
مرکز اصلی تجارت در بازارها و کاروانسراها بوده و تجار همدان هر یک دارای تشکیلات مفصل تجارتخانه و حجره و باراندازهای بزرگ و انبارهای مختلف در این کاروانسراها بودند.
حجره های بازاریان همدان محلی برای ارتباط با تجار خارجی بوده است
در این حجره ها ضمن خرید و فروش عمده با شهرستانهای دیگر، با کشورهای خارج هم ارتباط تجارتی و امور داد و ستد و صادرات و واردات پررونقی حاکم بوده است.
کفاشان همدان هم به طور دسته جمعی در راستای کفاشها متمرکز بودند و گهگاه تک کفاشیهایی هم در گوشه و کنار شهر دیده میشد که به صورت انفرادی کار میکردند و اکثرا هم کم بضاعت بودند.
علاوه بر این، گروهی پاره دوز و به قول قدیمیها پینه دوز هم در گوشه و کنار بازار و محلهها دیده میشدند که کارشان تعمیر کفش و پرداختن به کارهای جزیی در این مورد بود که اغلب دکههای کوچکی داشتند.
کلاهدوزی همدان هم حرفه ای خاص بوده که شاغلان در این حرفه گاه کلاه های نمدی قالبی میساختند که انواع مختلف داشته است.
کلاهدورزی همدان منسوخ شده است
عده ای کلاه نمدی شب و عده ای کلاه تخمی که دارای سقفی بلندتر با رنگهای مختلف سیاه بود، می ساختند و در ضمن بعضی از کلاهدوزها کارشان فقط دوختن کلاههای پوستی بود.
در روایات آمده است که بعدا که به دستور رضاشاه، کلاه پهلوی مرسوم و تحمیل شد و هر کس که کلاهی بجز کلاه پهلوی بسر داشت، پاسبانها از سرش برمیداشتند و پاره میکردند و پس از آن بود که کلاهدوزها هم به ساختن کلاه پهلوی که تنها در جلو دارای نقاب مقوایی بود اقدام کردند.
و اما گذشته از این مشاغل، حرفه و مشاغلی در قدیم در همدان رونق داشته که در حال حاضر متروک شده و یا تغییرات کلی در آن به وجود آمده است.
شانهسازها در بازار همدان برای خودشان راستایی داشتند
شانهسازی نمونه ای از این مشاغل است که بنا به گفته کسبه قدیم بازار همدان، شانهسازها هم در آن زمان برای خودشان راستایی داشتند و انواع شانههای زنانه و مردانه را با سلیقهای خاص و با ظرافت تمام از چوب میساختند.
تلمبه چوبی سازی هم در آن زمان رونق بسیاری داشته و در این حرفه استادکاران تلمبه ساز ابتدا تنه درخت صاف و بلندی را که اغلب از تنها درخت تبریزی تهیه میشد انتخاب میکردند و آنرا از قسمت طول به وسیله ارههای بلند دو سر به نام مشار میبریدند و به دو نیمه تقسیم میکردند.
سپس با تیشههای مخصوص سرقاشقی داخل هر یک از این دو تکه را خالی میکردند و به صورت ناو درمیآوردند.
پس از آن دوباره دو قسمت را مثل حالت اول قبل از بریدن بر روی هم قرار میدادند و تعداد زیادی تسمه حلقههای حلبی محکم یا آهنی با ضربات چکش و با فشار به دور این استوانه میانداختند و در جا به وسیله گوههای چوبی استوار و محکم می ساختند.
بدین طریق استوانه بلند و چوبی یا در حقیقت سیلندر تلمبه آماده شده بود و بعد از آن بود که یک تکه چوب بلند به ارتفاع همین استوانه کمی طویلتر انتخاب میکردند تا دسته پیستون تلمبه را بسازند.
یک تکه چوب کمی لاغرتر از قطر داخلی سیلندر چوبی نیز در نظر میگرفتند و چند عدد واشر چرمی به سر آن نصب میکردند تا با فشار در داخل سیلندر چوب حرکت کند.
سپس نوبت به ساختن اهرم و پایه تلمبه میرسید که در سر چاه نصب میشد.
کاربرد این نوع تلمبهها بیشتر در منازل، ادارات به خصوص در مدارس و دیگر نقاط بود.
راستای نعلچه گران همدان فراموش شده است
در توضیح حرفه نعلبندی نیز چنین گفته می شود که در آن زمان نعلبندان هم کار و بارشان رونقی داشت و برای خودشان راستایی به نام نعلچه گران داشتند.
دور، دور حمل و نقل به وسیله چهارپا و گاری و کالسکه بود و خبری از این همه موتور و وسایل حمل و نقل دودزا و پرسر و صدا نبود.
نعل کردن اسب و قاطر و الاغها هم فوت و فن خاصی داشت به طوریکه ابتدا استاد نعلبند شاگردش را وامیداشت تا یکپا یا دست حیوان را بلند کند و در حالیکه محکم پنجهها را به دور مچ این پا حلقه کرده آنرا روی زانوی پای راستش به طریقی قرار دهد که کف پای حیوان مقابل دست استاد نعلبند قرار گیرد.
استاد ابتدا با انبردست و چکش میخهای نعل فرسوده را بیرون میکشید و پس از جدا شدن نعل با یک وسیله فوقالعاده تیز و برنده شبیه به داس کوچک شروع به تراشیدن کف سم حیوان میکرد و پس از صاف و یکدست شدن نعلی را درست به اندازه کف سم انتخاب میکرد و به جای نعل فرسوده قبلی از چند طرف به بدنه بدون احساس (ناخن مانند) سم میخ میکرد و سر میخها را برمیگرداند.
سپس شروع به سوهان زدن و صاف کردن اطراف و لبههای سم میکرد تا آنجا که این کفشهای آهنی و نو کاملا به اندازه و تناسب سمها درآید و پس از تعویض هر چهار نعل بدین طریق به سراغ دیگر حیوانات میرفت.
گاری و درشکه و کالسکه سازی برای خودشان کاروانسرایی داشتند
گاری و درشکه و کالسکه سازی هم برای خودشان کاروانسرای مخصوص و برو و بیایی داشتند.
گاه کالسکه و درشکهها را آنچنان پرزرق و برق و ظریف و زیبا تزیین شده با آینه و منگوله و پرده و تشک مخمل و بوق و چراغی برای اعیان و خوانین و درباریان و حکام می ساختند که به قول معروف مثل عروس پرنقش و نگار و زیبا بود.
مشاغل دیگری همچون نمدمالی، سراجی، عصاری، خراطی، گرمابه داری و دهها شغل دیگر روزگاری در این شهر وجود داشت و عدهای بدان سرگرم بودهاند و استادان ماهری در هر یک از حرفههای یاد شده بودهاند که گمنام زیسته و گمنام مردهاند و در هیچ کجا یادی و نامی از آنها نیست.
اینان همچنان که خود رفتهاند کار و کسب آنان نیز رفته است که چرایی آن را می توان در جایگزین شدن تولیدات ماشینی به جای ساختههای دستی، از دست دادن مشتریها و بی علاقگی اهالی به خرید کارهای دستی، بالا بودن قیمت کالاهای دستی نسبت به فراردههای ماشینی، مهاجرت استادکاران یا فوت آنها، عدم علاقه فرزندان به ادامه شغل پدری، درآمد کافی و رویکرد صاحبان آن به مشاغل دیگر و در اغلب موارد تغییر شیوه زندگی و عدم نیاز به این مشاغل دانست.
نظر شما