اثر گاستون
فرشيد ملكي ، نقاش و استاد دانشگاه در گفت وگو با خبرنگار "مهر" ضمن تاكيد بر اين مطلب گفت : در مجله "هفت" نقدي از ويرجينيا ولف درباره دي اچ لارنس به چاپ رسيده است كه نمونه خوبي از نقد راهگشاست . دي اچ لارنس نويسنده اي از طبقه سوم اجتماع بود كه دركتاب هايش روابط انسان ها را مطرح مي كرد و ويرجينيا ولف با خواندن يكي از كتابهاي او تصميم به نوشتن درباره وي مي گيرد . نقدي كه ويرجينيا ولف در باره اين نويسنده نوشته است به حدي گويا و جذاب قضيه را مطرح مي كند كه انسان بي اختيار ترغيب به خواندن آثار اين نويسنده مي شود . در واقع با خواندن اين نقد متوجه مي شويم با وجودي كه ويرجينيا ولف خودش از طبقه اجتماعي خاصي بوده است اما به هنگام نقد ماوراي ديدگاه هاي سياسي و يا طبقاتي به نوشته دي اچ لارنس نگاه كرده است و بيشتر به مسايل انساني پرداخته است . اين امر نشان مي دهد كه منتقد هوشيار و آگاه تا چه اندازه مي تواند در امور هنري تاثير گذار باشد . در واقع كار منتقد اين است كه روابط انساني را به شكل صحيح و درست ايجاد كند .
وي ادامه داد : متاسفانه درايران نقد هنرنقاشي واقعي و صحيح وجود ندارد كه دليل آن هم خطي برخورد كردن و يكسويه نگريستن منتقدان هنري ايراني نسبت به اثر هنري است . به نظر مي رسد در ايران همه مي خواهند قهرمان باشند . ما افرادي كه نقش خود را به عنوان منتقد به درستي پذيرفته باشند كم داريم درحالي كه منتقد مي تواند به اوج قله شناخت كاري خود دست يابد و متاسفانه شاهد يم كه به شكلي عمومي نقد هنرهاي تجسمي در ايران از كمبود دانش روز هنري رنج مي برد . همين عوامل باعث مي شود كه جاي نقد هنرهاي تجسمي خوب و تاثير گذار در ايران خالي باشد.
نظر شما