نقی سلیمانی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره بهترین اثری که در ادبیات دفاع مقدس مطالعه کرده است، اینگونه گفت: اینکه بخواهم نام یک اثر مشخص را بگویم دور از انصاف است؛ چرا که من همه آثار ادبی نوشته شده در حوزه دفاع مقدس را نخواندهام.
وی ادامه داد: به همین دلیل پیشنهاد میکنم تعدادی از نویسندگان و منتقدان که هم تجربه ادبی و هم مطالعه کافی از ادبیات دفاع مقدس دارند گردهم آمده و به بررسی جامع و کامل آثار نوشته شده بپردازند، ولی متاسفانه چنین جریان نقدی درکشورمان نداریم و اگر هم کارهایی شده به اندازهای کم بوده است که به چشم نمیآید.
نویسنده «گلدان پشت پنجره» با اشاره به اینکه زمینه نقد هم فراهم نیست، توضیح داد: ناشرها به مساله نقد توجه کافی ندارند و نه به اندازه کافی کتابهایی در زمینه نقد ادبی منتشر میکنند و نه به برگزاری نشستهای نقد و بررسی آثاری که منتشر کردهاند، توجه دارند.
سلیمانی افزود: نبود جریان نقد قوی باعث شده است دوغ و دوشاب از هم قابل تفکیک نباشد و در چنین فضایی من نمیتوانم عنوان یک کتاب را به عنوان شاخصترین اثر دفاع مقدسی کشورمان نام ببرم فقط میتوانم بگویم کارهای زیادی شده که باید در جریان نقد آثار برتر مشخص شود.
به گفته وی البته این جریان نقد نباید منحصر به چند منتقد و کارشناس خاص و کمتعداد باشد، بلکه باید به تعداد کافی و متشکل از جریانهای مختلف ادبی و فکری کارشناس و صاحبنظر آثار را خوانده و اظهار نظر کنند.
نویسنده «گذرنامه روح من» اضافه کرد: گرچه شکلگیری چنین جریانی نیازمند امکانات مالی است، ولی چنین حرکتهایی در حوزه سینما انجام میگیرد و در حوزه ادبیات هم امکاناتش موجود هست که باید از این شرایط درست استفاده شود.
وی در پاسخ به این مساله که چطور در سینما فارغ از جریان نقد کارشناسی مخاطبان خودشان یک اثر و یا یک کارگردان را به عنوان چهره شاخص سینمای دفاع مقدس میشناسند، ولی این اتفاق به زعم شما در ادبیات دفاع مقدس مقدور نیست؟ بیان کرد: در سینما سرمایهگذاری و تبلیغات کلان مطرح است و حتی وقتی در زمینهای که مورد توجه مردم هم نیست فیلم بسازی با تبلیغات میشود آن را مطرح کرد، همچنین انواع جشنوارههای داخلی و خارجی و مجلات و روزنامههایی که به هر نحوی به سینما توجه دارند، بالاخره فیلمها را مطرح میکنند ولی توجه به ادبیات و نویسندهها کم است.
سلیمانی با تاکید بر اینکه نویسندهها از همه لحاظ مورد ظلم قرار میگیرند، تشریح کرد: از سوی دیگر نویسنده حتی قبل از اینکه اثرش نوشته و منتشر شود هم گویی مجرم محسوب میشود. نویسنده کتابش قبل از اینکه منتشر و مورد قضاوت عموم قرار گیرد سانسور میشود و همه اینها عواملی است که به جای تشویق به نوشتن مرتب تازیانه میزند.
این منتقد ادبی ادامه داد: رسانهها هم توجه کافی به ادبیات ندارند و فلان روزنامه هم تنها چند ناشر خاص را هدف قرار داده و تنها کتابهای آنها را معرفی و نقد میکند. همه اینها باعث میشود مسایل ادبیات همچون حلزون در خودش فرو رود و در نتیجه نامعلوم باقی بماند. از دیگر مشکلات این است که دو جریان ادبیات را تقسیمبندی کردهاند که از یک سو عدهای همه حق را به خود می دهند و از سوی دیگر عدهای میخواهند همه چیز را دولتی کنند.
وی ادبیات ملی را اینگونه توضیح داد: ادبیات ملی یعنی ادبیاتی که در همه جای ایران و توسط نویسندگان مختلف نوشته میشود. این دستهبندیها مانند این می مانند که بگوییم تو برای بالا رود هستی و ما برای پایین رود. همین جداسازیها باعث شده در جریان نقد هم همه تفکرات مدنظر قرار نگیرد.
سلیمانی در پایان اشاره کرد: ما در تلویزیون چقدر به نقد ادبی توجه میکنیم؟ و یا اگر هم نقد ادبی داریم، آیا همه تفکرات و جریانها را مدنظر قرار می دهیم؟ تا وقتی جریان نقد ادبی باشد نمیتوان شاخصترین اثر دفاع مقدس را مشخص کرد. اینها مسائلی است که اگر بخواهم واردش شوم تا 10 ساعت میشود حرف زد.
نظر شما