دكتر فرزانه فرحزاد، عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي، در گفت و گو با خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" درباره گسترش انديشه هاي دريدا در جامعه ما و ترجمه آثار وي اظهار داشت : ترجمه آثار دريدا اجتناب ناپذير است نه تنها دريدا بلكه هر فرد ديگري كه تا اين حد در حوزه انديشه و فلسفه توانسته قلم فرسايي كند قطعا آثارش ترجمه خواهد شد. حتي خود دريدا در ابتدا به ترجمه آثارش نظر مساعدي نداشت اما با همكاري خانم استيوك آثارش را به جهان انگليسي زبان عرضه كرد. اما اين كه ما اكنون تاملي داشته باشيم كه آيا امكان دارد در فارسي براي اصطلاحات دريدا معادل يابي كرد و حتي آثارش قابل ترجمه است يا نه، به نظر من از وقت چنين صحبت هايي گذشته است چرا كه با سرعت بسياري انديشه هاي دريدا در همه جا چه به صورت ترجمه مطلق و چه به صورت ترجمه ناقص به نوشته ها و كتابهاي ما راه پيدا كرده اگر چه به آن وسعتي كه در كشورهاي ديگر كار شده اينجا كاري نشده اما در حد معرفي بسياري از افراد در حوزه دانشگاهي دريدا را مي شناسند.
وي در پاسخ به اين پرسش كه تا چه اندازه انديشه هاي دريدا مي تواند در حوزه دانشگاهي جايي داشته باشد گفـت : من تصور نمي كنم كه جايي نداشته باشد بلكه انديشه هاي دريدا بسيار نيز جا گرفته است. دليل آن نيز اين است كه برخي از انديشه ها فراتر از تبليغات عمل مي كند. از آنجا كه دريدار براي اين قرن است و ما نيز در اين قرن زندگي مي كنيم به او بيشتر توجه داريم و كمتر به ترجمه پذيري و ترجمه ناپذيري آن توجه مي كنيم.
عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي نيزدرباره ترجمه پذيري و ترجمه ناپذيري آثار دريدا اظهار داشت : اين يك بحث كاملا بازي است كه همه چيز در يك سطحي ترجمه پذير و در مرتبه اي ديگر ترجمه ناپذير هستند و اين نگاه شامل همه چيز است اعم از نوشتار و گفتار و انواع ادبي و حتي متن هاي خبري. اما در مورد آثار دريدا هرچه قدر هم كه بگوييم آثارش ترجمه ناپذير است توانسته به نوشته هاي ما راه پيدا كند. اگر ما درچارچوب نظري مدعي شويم كه فلسفه دريدا ترجمه ناپذير است يعني رسوخ آن در كتابهايمان را انكار كنيم از قبل نادرستي اين حرف اثبات شده است. از منظر دانش ترجمه شناسي من معتقدم زبان دريدا بسيار دشوار است اما بالاخره آثار دريدا نيز با يك فاصله زماني ترجمه مي شود.
دكتر فرحزاد در پاسخ به اين پرسش كه برخي معتقدند طرح مقولاتي مانند پست مدرنيسم و ساختارشكني در ايران بي مورد است چرا كه ما در دل سنت ها گرفتاريم اظهار داشت : ماجرا اين نيست كه ما كجاييم ماجرا اين است كه جهان كجاست. ما به صورت بخشي از اين جهان در اين سرعت پر شتاب درحال حركتيم و مهم نيست كه جامعه ما تا چه درجه اي سنتي است مهم اين است كه وقتي كه در فضاي آگاهي جهان چيزي حاكم مي شود ما نمي توانيم از آن دور شويم. وقتي كه اين انديشه وارد تفكرات ما شد ما نيز ناچاريم كه به آن توجه كنيم. چيزي در هوشياري جهان جاري است كه ما نمي توانيم از آن دور باشيم منتهي اين كه تا چه اندازه دريدايي باشيم يا نباشيم ابعادي است كه قابل بحث و بررسي است ما هر چه قدر به انديشه ها بي اعتنا باشيم آنها به ما حمله ور خواهند شد.
نظر شما