به گزارش خبرنگار مهر، دکتر اسماعیل کهرم پدر علم محیط زیست ایران و یکی از کارشناسان همیشگی برنامههای زیست محیطی رادیو و تلویزیون و آثاری است که به طبیعت میپردازند. عشق بی حد و حصر او به طبیعت را میتوان در شوق و ذوق و تعصبی که زمان حرف زدن درباره گونههای گیاهی و جانوری از خود نشان میدهد، مشاهده کرد. همینجا در این عکس هم قورباغه کوچکی که او به کتش زده است، قابل مشاهده است. به بهانه احیای برنامه "با طبیعت" در پشت صحنه این مستند با او گپ کوتاهی زدیم.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و هنر: شما در برنامه قدیمی "با طبیعت" در 16 سال پیش نیز حضور داشتید؟ آن برنامه چه روند و رویکردی داشت؟
اسماعیل کهرم: من 16 سال پیش بعد از تحصیل و کار از انگلستان بازگشتم. آن موقع متوجه شدم چقدر این برنامه با استقبال مردم مواجه شده است. تفکر من آن وقت معطوف به علاقه افسانهای مردم انگلستان نسبت به محیط زیست بود و بعد از دیدن برنامه به مردم خودمان هم امیدوار شدم. آن زمان اجرای بخش استودیویی با اسماعیل میرفخرایی بود و تنها صدای محمدعلی اینانلو را میشنیدیم. پیگیری مردم از برنامه و زنگهای پشت سر هم که هر کدام حاوی سوالات بسیاری از طبیعت بود برایم خوشایند به حساب میآمد.
تا جایی که یادم میآید برنامه زنده بود و خیل عظیمی از مردم فیلم و عکس و اسلاید میفرستادند، سوال میکردند و "با طبیعت" تداعی خاطره خوبی برایم به وجود آورد. امیدوارم این اثر نیز به همان ترتیب مورد استقبال مردم قرار بگیرد. چرا که ما باید به هر وسیلهای که هست باید فرهنگ سازی کنیم. در این مسیر نیز در ابتدای راهیم و اگر دیر بجنبیم طبیعت را از دست خواهیم داد.
*یعنی شرایط اینقدر بحرانی است؟
- وقتی در مملکت ما حدود 18 هزار راس بیشتر آهو وجود ندارد، 40 یا 70 راس یوزپلنگ نداریم، 120 قلاده بیشتر تمساح پوزه کوتاه باقی نمانده و در سال 15 قلاده پلنگ به واسطه شکار از بین میرود... وقتی 400 راس بیشتر گورخر در ایران زندگی نمیکند به این شرایط بحرانی میگویند دیگر! توجه کنید که ما 35، 40 سال پیش از 4000 گورخر به اینجا رسیدهایم. حالا این ماجرا را بسط بدهید به جنگلها، تالابها و... ما از خط قرمز گذشتهایم و در بحران به سر میبریم. مرحله بعد از بحران فاجعه است و ما به فرهنگ سازی نیاز داریم تا مواردی که نام بردم از این تعداد هم کمتر نشود.
*برنامهای چون "با طبیعت" چقدر میتواند در این زمینه موثر عمل کند؟
- من از برنامههایی شبیه به این استقبال میکنم و از انرژی فراوانی که برای ساخت این شکل برنامهها صرف میشود خبر دارم. افراد بسیاری مشغول کار هستند تا به انسانهایی که متوجه اهمیت طبیعت ایران نیستند گوشزد کنند در حال از دست دادن این طبیعت هستیم و بهتر است که به فکر باشیم. این فرهنگ سازی را من به سه دسته تقسیم میکنم. در درجه اول این تصمیم گیران، مدیران و مقامات هستند که باید از برخی مسائل مطلع شوند. وزیر جهاد کشاورزی ممکن است احاطهای بر محیط نداشته باشد. او تنها به فکر این است که ما در تولید گندم خودکفا شدهایم. اما به چه بهایی؟ تمام مناطق شیب دار را از بین بردیم و شخم کردیم تا یک سال به خودکفایی گندم برسیم!
بعد از این مردم کوچه و بازار هستند که باید مطلع شوند. سومین گروهی که باید بر رویشان کار شود نیز کودکان هستند. همانطور که امام علی (ع) گفته است: العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر. دانش در کودکی، مانند نقش پایدار در سنگ است. اگر امروز اجازه دادی فرزندت بال مگس را بکند و او را رها کند، فردا به پرنده سنگ میزند، پس فردا هم تفنگ به دست میگیرد و به سوی هرچه میپرد نشانه میرود. این را باید از همین ابتدا درست کرد و حتی نگذاریم فرزندانمان به مگسی آزار برسند. فردوسی گفته: میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است. اما مردم به قسمت دوم این شعر دقت نمیکنند. چه زیبا گفته است: سیاه اندرون باشد و سنگدل که خواهد که موری شود تنگ دل.
اگر این به کودکان از همان اول تعلیم داده شود وقتی اینها بزرگ شوند نیز مشکلی به وجود نخواهد آمد. خود من هر وقت با متخلفی برخورد کردم که مثلا در نیریز کسی 9 قوچ را انداخته بود، 6 میش را از بین برده بود و... پی بردم او از کودکی مشکل داشته است.
میگویند ترکه تا زمانی که جوان است میتوانی بپیچانی و تابش بدهی اما زمانی که به درخت تبدیل شد که دیگر نمیتوان انعطافی از آن انتظار داشت. برای همین است که من بر فرهنگ سازی تاکید میکنم و این برنامه میتواند بچههایمان را در ایران با فرهنگ تربیت کند. نسل بعد به این شکل زندگی بهتری خواهد داشت. مادر کودکی که در خیابان همینطور شاخهای از درخت را میگیرد و از تنه جدا میکند و بی خیال میرود، متوجه این اشتباه او نیست. اینها ریههای درخت و ریههای ما هستند. اما بسیاری افراد در این شهر غبار گرفته از اهمیت این برگها بی اطلاع هستند.
*در سری جدید برنامه شما چطور ظاهر شدهاید؟ باز هم کارشناسی را در بعضی بخشها بر عهده دارید؟
- من به عنوان کارشناس مهمان به برنامه میآیم و از طرفی عضو هیئت علمی هستم که از متخصصین بر کار نظارت دارند. بنابراین این برنامه تنها جنبه نمایشی ندارد. ریچارد دوسن نویسنده کتاب "زندگی روی زمین" برای نگارش این اثر بیش از 500 نفر مشاور علمی داشته است. او به همه جای دنیا رفته بود و من نیز در چند سفر با او همراهی کردم. متخصص مارشناس، قورباغه شناس و تخصصهای عجیب و غریبی که شاید قابل باور نباشد او را همراهی میکردند. یکی از آنها متخصص زالو بود که بیش از سه هزار زالو را در دنیا میشناخت و از آنها کاتالوگ درست کرده بود.
شاعر میگوید: چو دزدی با چراغ آید/ گزیده تر برد کالا. زحمت کسی که دوربین را برمیدارد و به طبیعت میرود غیر قابل انکار است اما اگر او با یک پشتوانه علمی دنبال کار برود هم زحمت او کمتر میشود و هم میوه بهتری خواهد داشت. مثلا کسی که میخواهد از پرندهای که در ساعت 4 صبح میآید نیم ساعت میخواند و میرود، تصویربرداری کند، کار هدفمندتر و موفقیت آمیزتری دارد. اگر رفتار موجودات را بشناسیم، بهتر میتواند درباره آنها برنامه بسازد. من از سال 52 در این کار هستم و با ورود به هر منطقهای ابتدا به دنبال شکاربانش میگردم. برای اینکه او منطقهاش را مثل کف دست میشناسد. یکی از نتایج کنفرانس زمین که توسط سازمان ملل در سال 1990 در ریو تشکیل شد نیز همین بود که باید به دانش بومی تکیه کنید.
*تاسیس شبکه مستند در تلویزیون از دیدگاه شما چه نکات منفی و مثبتی دارد؟
- حدود یک ماه است که با گیرندههای دیجیتال موفق شدهام شبکه مستند را دریافت کنم. در اغلب موارد آن چیزی از این شبکه پخش میکنند، که شبکههای دیگر نیز نشان میدهند. غیر از این رویکردی مناسبی دارند. اما مسلما میتوان حرکتهای مثبتی در این شبکه انجام داد. زمانی که ما چیزی را بشناسیم در صدد حفظ و حراست از آن برمیآییم. طبیعت الماسی است که نباید در آن زباله بریزیم. ما باید ارزش آن را بشناسانیم و فرهنگ سازی کنیم و شبکه مستند میتواند در این زمینه نقش اساسی داشته باشد.
-------------
گفتگو: مریم عرفانیان
نظر شما