مهدی میرزایی تبار - مدیر فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به بررسی ابعاد آسیبهای اجتماعی در دانشگاهها که گریبانگیر دانشجویان است، نه تنها دانشگاهها را محیطی نمی داند که در آن آسیبهای اجتماعی بروز می کند بلکه تاکید می کند این آسیبها از دوران مدرسه در قالب برخی الگوها در دانش آموزانی که دانشجو می شوند، بروز می کند.
در گفتگو با مهر اعلام شد: 98درصد دانشجویان از نظر شخصیتی سالمند/ ابعاد اخلاقی آسیبهای اجتماعی

به گفته مدیر کل امور فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی،آموزش و پرورش و دانشگاه درصد مشخصی در تربیت دانشجو دارند و بیش از 98 درصد دانشجو از نظر شخصیتی کاملاً سالم و مطلوب هستند و کمتر می توان در دانشجویان آسیبهای اجتماعی را دید.
خبرگزاری مهر-گروه حوزه و دانشگاه: تعریف جامع شما به عنوان یک کارشناس فرهنگی از آسیبهای اجتماعی که گریبانگیر دانشجویان است، چیست؟
مهدی میرزایی تبار- می توان از آسیب اجتماعی به عنوان یک پدیده یاد کرد که فردی و یا جمعی است. آسیب اجتماعی به عمل یا کاری گفته می شود که در چارچوب اصول اخلاقی، قواعد عام رسمی و غیررسمی جامعه قرار نمی گیرد. این آسیبها با یک منع قانونی مواجه می شوند که دارای قبح اخلاقی و اجتماعی هستند. شاید در بسیاری مواقع افرادی که این آسیبها را مرتکب می شوند آن را پنهان می کنند، پس یکی از ویژگیهای آن پنهان کردن آسیبهاست. هرچند آسیبهای اجتماعی متغیرند اما قابل کنترل و پیشگیری هستند.
اگر به تمام این تعریفها یک پسوند "دانشجو" هم اضافه شود فضای تعریف تغییر می کند. نکته مهم اینجاست که دانشجو را باید یک فرد از افراد جامعه دید که به هر دلیل آسیب اجتماعی می بیند و یا ممکن است وجودش آسیب اجتماعی وارد کند. اگر دانشجو را به عنوان یک فرد خاص در نظر بگیریم ممکن است برای جامعه ما این آسیبها خطرساز شود. چون انتظاری که از دانشجو می رود هیچگاه از یک فرد عادی نمی رود.
پس در یک تعریف دیگر از آسیبهای اجتماعی که دانشجویان را در بر می گیرد، می توان گفت این آسیبها مجموعه اعمال، رفتار و کارهایی است که در چارچوب اصول اخلاقی قواعد و ضوابط جامعه قرار نمی گیرد و با یک نگاه قبح اخلاقی و اجتماعی مواجه است.
- به نظر شما، آسیبهای اجتماعی بیشتر متوجه چه قشری از دانشجویان می شود؟ چه دانشجویانی با چه ویژگیهایی وجود دارند که ممکن است این آسیبها گریبانگیرشان شود؟
* دانشجویان به عنوان قشری از جامعه آسیب پذیر هستند. اما اینکه چند درصد از این قشر می توانند آسیب پذیر باشند به عقیده من درصد پایینی را شامل می شوند. یک اتفاق کوچک مثلاً خودکشی در دانشگاه رخ می دهد و ما این موضوع را خیلی بزرگ می کنیم. شاید باید هم آن را با اهمیت دانست اما نباید دیدگاه منفی نسبت به قشر ممتاز دانشجو به وجود آید.
اگر این اتفاق افتاد نباید زیاد مهم تلقی شود، ولی اینکه منجر به این شود که دانشجویان خودکشی می کنند و نسبت به فضای دانشگاه یک نگاه منفی به وجود آید می تواند حتی آسیب زا هم باشد. معمولا برخورد با آسیبهای اجتماعی دانشجویان ممکن است غیرعالمانه، غیرمنطقی، عجولانه و بدون در نظر گرفتن ملاحظات منجر به در نظر گرفتن دید منفی میان دانشجویان شود.
دانشجویانی هستند که شاید از نظر تربیتی ضعف قابل توجهی دارند. یعنی تربیت لازمی که آنها نیاز دارند از سوی خانواده و حتی مدرسه برایشان اتفاق نیفتاده است. اگر نظام آموزش و پرورش ما به خوبی و متناسب با نیازهای دانشجویی عمل کند ما می توانیم آسیب اجتماعی را میان دانشجویان به صفر برسانیم. فرد مدت زمان 12 تا 13 سال را در مدرسه سپری می کند. این فرد در مقدماتی ترین سالهای تربیتی خود وارد مدرسه می شود. در این سالها فرد آماده پذیرفتن بهترین الگوهای رفتاری و اخلاقی است.
اگر کم کاری شد ما نمی توانیم آن را در سالهای بعد جبران کنیم و این جوان در دانشگاه به راحتی مستعد مواجه شدن با آسیبهاست.
- یعنی شما دانشگاه را مبرا از بروز آسیبهای اجتماعی دانشجویان می دانید؟
خیر. اتفاقاً حتی اگر آموزش و پرورش هم کار خود را به خوبی انجام داده باشد این آسیبها ممکن است در دانشگاه بروز کند و نباید دانش آموزی را که از راهنمایی به دبیرستان و از این مقطع وارد دانشگاه شده است تنها گذاشت. اتفاقاً اینجا وظیفه سنگین تر می شود و باید بیشتر به آن پرداخت چون دانشجو جوانی است که باید متناسب با مقتضیات سنی، روحی و ویژگیهای شخصیتی با او رفتار کرد.
باید حتی یک مقدار از کم کاریهای دوران مدرسه هم در دانشگاه جبران شود، اما این یک خطر است. بدین معنا که شخص دیگر پذیرای آن الگوهای مدرسه در شرایط کنونی سنی نیست و این امر خود به خود زمینه ساز برخی آسیبهای اجتماعی را فراهم می کند.
من معتقدم اگر آموزش و پرورش وظیفه خود را به خوبی انجام دهد که هم اکنون این کار را انجام می دهد اما باز هم کافی نیست و باید بیشتر از اینها روی آن کار شود. فکر می کنم آموزش و پرورش و دانشگاه درصد مشخصی در تربیت دانشجو دارند. عموم دانشجویان و بیش از 98 درصد آنان کاملاً از نظر شخصیتی سالم و مطلوب هستند، چون روی آن تحقیق میدانی شده است. برای مثال شاید در یک خوابگاه 400 نفره دو نفر از دانشجویان آسیب زا یا آسیب پذیر باشند.
اگر شخص درست تربیت شده باشد حتی اگر آسیبها به سمتش هم بیایند باز هم می تواند آنها را از خود دور کند و سالم بماند. آنهایی سالم نمی مانند که از یک بنای تربیتی ناسالم در جامعه برخوردار باشند. خود خانواده ها هم خیلی تاثیر گذار هستند و اگر آمار طلاق و سایر مشکلات در آنان زیاد باشد می تواند یکی از زمینه های بروز آسیبهای اجتماعی در دانشجو باشد.
این آسیبها در کدام شهرهای کشور نمود بیشتری دارد؟
سه حوزه خانواده، نظام آموزشی و محیط اجتماع در تربیت فرد تاثیر دارد که اگر این سه عامل ضعف داشته باشند فرق نمی کند دانشجو در چه شهری باشد، به هرحال آسیبهای اجتماعی گریبانگیرش می شود. البته به نظرم در شهرهای مذهبی، آسیبهای اجتماعی کمتر نمود می کند.
راه حل منطقی برای مقابله با این آسیبها چیست؟
آنچه که خدای متعال برای بشر در نظر گرفته متناسب با روح و شخصیت اوست. اگر خللی در آن پدید آید تناسب این فرد بهم می خورد و بر اثر بهم ریختن این تناسب رفتارهایی در فرد به وجود می آید که آسیب ایجاد می کند. در صورتیکه بتوان افراد را به سمتی برد که پرهیزکاری را به معنای واقعی داشته باشند از یک اهرم قوی پیشگیرانه ای برخوردار هستند که در هر شرایط می توانند کاری را انجام ندهند.
بحث بعدی آموزش است. ما باید آموزش و یادگیری مهارتهای زندگی را خیلی دنبال کنیم. اول هم باید آموزش وارد حوزه خانواده ها از طریق رسانه های جمعی شود. هر چند الان هم آموزشهای رسانه ای در خانواده ها پررنگ است اما من فکر می کنم باید استمرار داشته باشد. ما باید حجم وسیعی از آموزشها و مهارتهای زندگی را در جامعه به شکلهای مختلف داشته باشیم.
در بحث مقابله با آسیبها باز هم نظام آموزش نقش دارد و اگر دانش آموز در کلاس یاد می گیرد، انجمن اولیا و مربیان هم موضوعاتی را به عنوان موضوعات آموزشی در نظر بگیرند و با والدین کار کنند.
بحث دیگر، به کار گیری کارشناسان خبره، با تجربه و کسانی است که واقعا به طور مصداقی درگیر این آسیبها هستند. از این افراد باید به عنوان صاحب نظر استفاد کرد. در هر جایی که ما با قشر جوان سروکار داریم باید یک اتاق فکر مناسب که البته این روزها جنبه تبلیغی به خود گرفته، فراهم کرد.
برای هر آسیب اجتماعی باید درمان خاص خود را داشته باشیم. ممکن است یک درمان را تعمیم دهیم و بگوییم برای تمام آسیبها کاربرد دارد. این در حالیست که هر آسیب جنس و درمان خاص خود را دارد و باید برای آن یک داروی مجزا در نظر گرفت. هر چند تاکید روی پیشگیری باید به مراتب بیشتر از درمان باشد. سیاست پیشگیری اگر اتفاق افتد ما هزینه های درمان را هم نخواهیم داشت.
کد خبر 1424813
نظر شما