به گزارش خبرگزاری مهر، پایمرد توضیح داد: وقتی که شاعران به شعر حافظ رسیدند و نتوانستند از آن اوجی که حافظ نشسته عبور کنند، مجبور شدند راه دیگری را برگزینند و آن شیوه مضمونسازی است. مضمون به این معنی است که نکتههای باریک در شعر همراه با خیال دقیق و نازک را در الفاظ عالی بگنجانند. لازمه پیروی از نکتههای دقیق و بدیعی که حافظ در اشعار خود گنجانده بود یک قدرت فکری و لفظی خاصی میطلیبد که در هر شاعری وجود نداشت به همین دلیل حرکت به سوی شعر از آن سویی آغاز شده که کمتر بدان پرداخته شده بود و آن مضمونسازی بود که برخی از محققان ریشه آن را در شعر حافظ میدانند.
وی با اشاره به بیتی از حافظ که "بی زلف سرکشاش سر سودایی از خیال/ همچون بنفشه بر سر زانو نهادهایم"، توضیح داد: نازک خیالی موجود در این بیت به صورت گستردهای در سبک هندی مشهود است. سبک رایجی که بعدا به نام سبک اصفهانی یا سبک هندی در شبه قاره هند رواج پیدا میکند. شاعران معروفی که در دربار اکبرشاه هندی جمع میشوند از جمله عرفی شیرازی، فیض دکنی و در ادامه آنها شاعرانی مثل بیدل و شاعرانی که در دوران صفویان به دلیل شرایط حاکم مجبور به عزیمت به هند بودند تاثیر شعر حافظ را در شبه قاره هند گسترده میکند و بی شک به وجود آمدن سبک هندی تحت تاثیر حافظ است.
شعر حافظ میزانی در غزل است
شاعر «زندگی به شرط چاقو» افزود: اوجی که حافظ در غزل عارفانه - عاشقانه به آن دست پیدا میکند و از سوی دیگر استقلال حدودی که به ابیات میبخشد، سخنوران پس از خودش را در یک تنگنای شدید قرار میدهد. چون آنها نه آن استعداد و نبوغ را داشتند که به آن اوج و شکوفایی برسند که حافظ و مولوی و سعدی به آن رسیده بودند و نه از سویی میتوانستند دست از شعر و شاعری بکشند. شعر حافظ به عنوان یک میزان در غزل و در آن اوج و شکوهی که قرار میگیرد در حقیقت راه را بر شیوهای که به آن سبک عراقی میگفتند بست.
وی اضافه کرد: شاعران دیگر مجبور شدند راه دیگری را برگزینند که منجر به پدید آمدن سبک هندی شد. در حقیقت شاعران پس از حافظ تا زمان معاصر هر کدام به صورتی از حافظ تاثیر پذیرفتهاند اما این تاثیرات گاهی بارز و آشکار است و گاهی در لایههای پنهانیتری مخفی است و هیچکسی نیست که بتواند ادعا کند از حافظ تاثیر نپذیرفته یا این اثر پذیری را از افتخارات خویش نشمرد.
روح وحی در کلام حافظ دمیده شده است
پایمرد بیان کرد: حافظ هم در رو ساخت غزلها و هم در حوزه معنایی از قرآن متاثر است. در لفظ و واژه و واج و ترکیبسازی و حتی شیوه چینش ابیات به نظر میرسد که حافظ متاثر از کلامالله است. اینها سوای ویژگیهایی است که در ادبیات به آن تلمیح میگویند، یعنی صرفا بیتی را با آوردن کلمه یا آیه زینت داده باشد. روح وحی در کلام حافظ -حتی در جایی که به نظر نمیرسد از قرآن تاثیر گرفته شده باشد، دمیده شده است.
وی تاکید کرد: این همه که درباره شعر حافظ و قرآن می گویند صرفا به دلیل اقتباسهای حافظ از قرآن نیست زیرا شاعران دیگری هم چه بسا بیشتر این اقتباسها را انجام دادهاند. چیزی که قرآن و دیوان حافظ را به هم نزدیک میکند آن روح وحیانی دمیده شده در ابیات است و گاه بدون آنکه متوجه باشیم می بینیم حافظ گاهی در یک غزل سورهای از قرآن و گاهی در یک بیت روح آیهای را دمیده است. این سخنی است که بسیاری گفتهاند و کتابهای مختلفی هم در موردش نوشته شده است.
600 بیت حافظ ضرب المثل شده است
این حافظ پژوه گفت: نفوذ هر شاعری در میان فرهنگ عامه را از میزان رواج ابیات و مصراعهای آن شاعر در زبان روزانه مردم می توان دید و چه به صورت ضربالمثل و چه به صورت تمثیل یا شاهد میتوان درک کرد. از نزدیک به 500 غزل حافظ بر اساس آمار ارائه شده از سوی پژوهندگان بیش از 600 بیت یا مصراع به زبان روزانه مردم راه یافته و حالت ضربالمثل پیدا کرده است. مردم گاهی هم اصلا متوجه نیستند که این بیت یا مصراع از حافظ است. مثل: دیو چو بیرون رود فرشته درآید، یا صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند یا از این قبیل .
وی ادامه داد: این یک سوی قضیه است که نشان دهنده شیوع غزل حافظ در زبان و فرهنگ عامه است. از سوی دیگر حافظ ارتباطی با مردم عامه دارد که هیچ شاعر دیگری ندارد و آن هم تفال زدن مردم به دیوان حافظ است. این یک ارتباط بسیار گستردهای را به وجود آورده است. از این رو در کمترین مراسمی است که حافظ و دیوان او حضور نداشته باشند و این نشاندهنده در هم آمیختگی حافظ و اشعارش با فرهنگ مردم است.
یادروز حافظ زنگ هوشیاری است
پایمرد با اشاره به ضرورت بزرگداشت حافظ گفت: این بزرگداشتها اگر چه به عقیده من در یک روز کافی نیست اما به هر حال زنگ هوشیاری است برای اینکه از بزرگان ادب غافل نشویم. ما در چنین روزهایی به خود یادآوری میکنیم که این اسطورههای ادب و فرهنگ ما چه حق بزرگی بر گردن ما دارند و از سوی دیگر جوانان و نوجوانان خود را باید با این چهرهها آشنا کنیم.
نظر شما