اين نويسنده و فيلمنامه نويس در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : به خاطر دارم در زمان پهلوي ، كتاب هايي در حوزه ي رمان در خارج از كشور منتشر مي شد و اين آثار را به صورت قاچاقي به داخل ايران مي فرستادند و تلاش مي كردند در اين زمينه ، خط دهي كنند ، در بين اين كتاب ها ، هم تفكر ليبرالي و غربي بود و هم آثاري با گرايش هاي انحرافي ديگر ، البته در يكي - دوسال اول انقلاب هم اين كار ادامه داشت تا اين كه رفته رفته قطع شد .
مصطفي جمشيدي كه نوشتن را از چاپ داستان و قصه در جنگ هاي ادبي حوزه ي هنري سازمان تبليغات اسلامي آغاز كرده است ، تصريح كرد : جريان فرهنگي پيشين ما ( متصديان فرهنگ در زمان پهلوي ) اجازه نداده اند كه آثار ناب و قابل قبول خارجي وارد كشور ما شود ، و اتفاق ناخواسته اي كه شاهد آن هستيم ، اين است كه نسل ها از آثار ضيف و محتواگريز تاثير مي گيرند ، فاجعه ي اصلي اينجاست كه با تاثير از آنها ، دست به قلم هم مي برند.
در زمان پهلوي ، كتاب هايي در حوزه ي رمان در خارج از كشور منتشر مي شد و اين آثار را به صورت قاچاقي به داخل ايران مي فرستادند و تلاش مي كردند در اين زمينه ، خط دهي كنند ، اين كار در يكي - دوسال اول انقلاب نيز ادامه داشت ... |
مصطفي جمشيدي |
اين نويسنده ياد آور شد : ذائقه ي برخي از نويسندگان ما اصولا تربيت نشده و به اصالت نرسيده است ، وقتي مي بينيم آثار ماندگارادبي جهان سوم ، مانند كشور شيلي ، آرژانتين و كشورهاي آسيايي با تاخير به سرزمين ما راه يافته اند ، طبيعي است كه شاهد نابساماني در حوزه ي تاليف و ترجمه ي ادبيات داستاني باشيم ، اما متاسفانه از سويي ديگر مي بينيم كه راجع به برخي از آثار ، بدون دليل " بزرگ نمايي " شد ! آثاري كه فاقد جذابيت لازم و محتوا بودند ، همه ي اين اتفاق ها دست به دست هم دادند و تربيت ذائقه ي ادبي نسل ها را به مخاطره انداختند ، البته اين اتفاق ، كمابيش در سينماي ما هم افتاد ، مثلا سينماي ملودرام اروپايي در ايران ، حرف اصلي را زده است و عمده ترين دليل آن ، تسامح هايي بوده است كه سردمداران فرهنگي پيشين به خرج داده اند .
مصطفي جمشيدي اضافه كرد : متاسفانه برخي از نويسندگان جوان را مي بينم كه با آموختن و تسلط نسبي به زبان انگليسي ، خود محور مي شوند و خود را مطلقا از هر منتقد و اصلوب و متد فكري و ادبي مستغني مي دانند و بي محابا ، به سمت ادبيات غرب مي روند . متاسفانه اين عده ديگر به سنت ها و گذشته ي خود نگاه نمي كنند و متوجه نيستند كه مكتب هاي ديگر در كشورهاي همسان ، يعني همين كشورهاي جهان سومي چيست ، البته اين را هم بايد در نظر داشت كه هزاره ي سوم با تغيير و تحولاتي كه در حال رخ دادن است ، جهان تفكر را به سمت متلاشي شدن مي برد .
نظر شما