به گزارش خبرنگار مهر، رضا میرکریمی از نسل سوم کارگردانهایی است که خیلی زود و با فیلمهایی که ساخت مورد توجه منتقدان قرار گرفت. فیلم سینمایی"زیر نور ماه" شاید اولین فیلمی بود که به مسئله روحانیت از دید دیگری مینگریست. بعد از این فیلم موج آثاری درا رتباط با روحانیون به راه افتاد.
فیلم سینمایی"یه حبه قند" آخرین ساخته میرکریمی که این روزها به نمایش عمومی درآمده تا امروز توانسته هم نظر منتقدان را به خود جلب کند و هم در اکران مخاطبان زیادی را به سینماها بکشاند. به بهانه نمایش این فیلم، میرکریمی و فرهاد اصلانی بازیگر فیلم مهمان خبرگزاری مهر شدند و درباره مسائل مختلف از جمله تبلیغات، بازخوردها، فضای سرشار از زندگی که در فیلم جریان دارد و... صحبت کردند.
*خبرگزاری مهر، سرویس فرهنگ و هنر: به نظر می رسد شرایط اکران فیلم به لحاظ تبلیغات شهری و تیزرهای تلویزیونی مناسب است. همچنین گروه بسیار خوبی هم برای ساخت این تبلیغات در نظر گرفته شده بود. با وجود اینکه شاید فصل مناسبی برای اکران فیلم نباشد، اما "یه حبه قند" تا امروز فروش خوبی داشته است. این فروش بیشتر مدیون گروه پخش کننده فیلم و تمهیداتی که آقای علم الهدی اندیشیده اند است. نظر شما در این رابطه و همچنین بازخوردهایی که فیلم تا کنون داشته چگونه است؟
- رضا میرکریمی: من قبل از هر چیز می خواهم از همتی که حوزه هنری برای اکران مناسب این فیلم داشته، تشکر کنم. خوشبختانه گروه خوبی را برای تبلیغات در نظر گرفتند که بسیار به اکران موفق فیلم کمک کرده است. آقای علم الهدی که مدیریت اکران فیلم را بر عهده دارد، تبلیغات فیلم را از ماه ها قبل آغاز و اتاق فکری تدارک دیدند. تبلیغات فضای سایبری، فضای شهری، مطبوعاتی و تیزرهای تلویزیونی شاخههایی بود که به آنها فکر شد.
خوشبختانه از مشارکت افراد زیادی در زمینه تولید مواد تبلیغی استفاده شد و امضای بسیاری از بزرگان پای مواد تبلیغی فیلم آمد. تدارک وسیعی دیده شده بود که متاسفانه در زمان اکران بخشی از آنها محقق نشد، چون بخشی از تبلیغات در اختیار حوزههای دیگری است که وعده داده بودند با ما همکاری کنند، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. از جمله شهرداری و تلویزیون. در هفته اول اکران تیزرهای ما از صدا و سیما پخش نشد که البته این مشکل بعدا برطرف شد.
به هر حال من از حجم کمک تبلیغاتی که به فیلم می شود، زیاد راضی نیستم. اما آن چیزی که موجب قوت قلب ماست خود مردم هستند که استقبال خیلی خوبی از فیلم کردند وهمچنین اهالی حرفه ای سینما مانند کارگردان ها، منتقدان و مطبوعات که حمایت بسیاری از فیلم کردند. حجم تبلیغاتی که برای این فیلم در مطبوعات شده به قدری زیاد است، دوستی که مامور جمع آوری این مطالب است اظهار عجز کرده که نمی تواند همه مطالب را جمعآوری کند. همین مسائل موجب دلگرمی ماست و خوشبختانه روز به روز دارد به استقبال مردم از فیلم افزوده میشود.
*استقبال از این فیلم در شهرستان ها به خصوص شهر یزد چطور بوده است؟
- متاسفانه نتوانستیم به دلیل کسالتی که داشتم به یزد بروم. اما میدانم استقبالی که از این فیلم شد، بسیار خوب بوده است وجمعیت زیادی برای دیدن فیلم آمده بودند. برخی بازیگران فیلم از جمله نگار جواهریان، سعید پور صمیمی، نگار عابدی و ریما رامین فر در یزد حضور داشتند و مردم ارتباط خوبی با فیلم برقرار کردند.
البته ممکن است فیلم در زمینه لهجه یزدی کاستی هایی داشته باشد، اما خوشبختانه نسبت به نمونه های مشابه خود در سطح بالاتری قرار می گیرد، چون ما در این زمینه بسیار کار کردیم. برای من جالب است فیلمی که از نظر پخش کننده ها از مولفههای فروش برخوردار نیست و در واقع از نسخههایی که برای فروش فیلمها تجویز میشود پیروی نکرده است با این میزان استقبال در اکران روبرو شود.
این فیلم نه از استارهایی برخوردار است که چهره شان بتواند بر سر در سینما بدرخشد و تماشاگران را جذب کند و نه از مدت زمان استاندارد بقیه فیلم ها برخوردار است. چون فیلم نزدیک به 2 ساعت است. همچنین در فیلم از لهجه استفاده شده که میتواند به فروش لطمه بزند. اما استقبال بسیار خوبی از فیلم شده و ضریب اشغال صندلی تا امروز خیلی بالا بوده است.
*این فیلم مخاطبان مختلفی را در همه رده های سنی می پذیرد و شاید این مسئله یکی از دلایل استقبال از "یه حبه قند" باشد.
- بله این فیلم همه ردههای سنی را در بر میگیرد. به نظر میرسد شعاری را که خانم بنی اعتماد با عنوان "پیشکشی برای خانواده ایرانی" طراحی کردهاند بسیار موفق و به جا عمل کرده است.
*معمولاً فیلم هایی که شما تا به حال ساختهاید کم بازیگر بوده اند. چطور شد که به سراغ این مضمون رفتید، چون این فیلم علاوه بر پربازیگر بودن فیلم جزئیات است. در واقع می توان گفت بسط و گسترش پیدا کرده فیلم "به همین سادگی" است.
- به همین دلیلی که اشاره کردید به سراغ این نوع سینما رفتم. چون فیلم های قبلی من معمولاً کم بازیگر بودند و کم کم باور می کردم که نمیتوانم فیلم پربازیگر و شلوغ بسازم. بنابراین تصمیم به ساخت این فیلم گرفتم. می توانم بگویم این فیلم در واقع ادامه اپیزودی است که در فیلم "فرش ایرانی" ساختم. چون در آن فیلم هم یک خانواده محور ماجرا بودند و فیلم شخصیت محوری نبود. البته آن فیلم، فیلمی کوتاه بود و بیشتر فضایی سنتی در آن حاکم بود.
در زمان ساخت آن فیلم من با آقای شادمهر راستین صحبت کردم که ای کاش میشد فیلمی بلند ساخت که فضایی سنتی به همین شکل در آن جریان داشته باشد. فیلمی که تمرکز بر روی یک شخصیت محوری نداشته باشد و یک خانواده محور ماجرا باشند. فیلمی که در آن هر خانواده بتواند نقش اصلی را در آن ایفا کنند و از فاصلهای دورتر بتوانیم به این فضا اشاره کنیم.
این ایده در آن زمان در حد چند صفحه شکل گرفت و پس از آن "به همین سادگی" ساخته شد. بعد هم من قصد داشتم روی پروژه ای درباره شاهنامه کار کنم که به نتیجه نرسید. اما این ایده همیشه در ذهن من بود. بنابراین تصمیم گرفتم بعد از به نتیجه نرسیدن پروژه شاهنامه آن را بسازم. تنها نگرانی که داشتم این بود که این فیلم به فیلمی نوستالوژیک بر اساس خاطرات کودکی شکل بگیرد و کاربرد امروزی نداشته باشد. بنابراین به دل مشغولیهای امروزی و رشد تم داستان حول این محور زیاد فکر کردم.
*در این فیلم سنین مختلفی از افراد حضور دارند. از این مسئله نگران نبودید که این تعداد شخصیت باعث سردرگمی تماشاگر شود؟
- یکی از نگرانیهای ما این بود که فیلمی که همه قشرها از نوزاد شیرخوار تا پیرمرد 70 ساله را در بر می گیرد و هر کدام از این افراد دل مشغولیها و قصههای خودشان را دارند، تبدیل به فیلمی چند پاره و از هم گسیخته نشود. تلاش کردیم در این فیلم قصه ها درهم تنیده باشد تا تماشاگر با همه این شخصیتها ارتباط برقرار کند.
این مسائل از جمله مباحثی بود که با آقای گوهری درباره آنها صحبت کردیم. خیلی تلاش کردیم که این یکپارچگی در فیلمنامه با وجود اختلاف سنی که شخصیت ها دارند، لحاظ شود. ما حتی در برخی صحنه هم که بزرگترها حضور داشتند بچه ها را وارد قصه می کردیم تا یکدستی صحنه ها حفظ شود و بتوانند به صحنه روح بدهند.
*شما در فیلم قبلیتان ارتباط یک زن با فضای اطرافش را به تصویر کشیدهاید. در این فیلم با وجودی که فضای زنانه در جریان است، اما با دنیای افراد دیگری هم روبرو میشویم. شاید این نگاه زنانه برای کارگردان و نویسندهای که هر دو مرد هستند کمی سخت باشد. چطور به این نوع شناخت دست پیدا کردید؟ آقای گوهری هم در مصاحبهای گفته بود که خانم نویسندهای هم برای درآمدن فضای زنانه در صحنه حضور داشتند. چقدر نگاه ایشان در شکلگیری فیلم دخیل بود؟
- قصهای که خانم داستان نویس مورد نظر برای ما نوشتند در واقع همان داستانی بود که خود ما برایشان تعریف کرده بودیم. و خود ایشان هم اعتراف کردند که نتوانستند چیزی که ما میخواهیم را بنویسند. این فضاها بین خانمها بعداً شکل گرفت و حاصل تلاش من و محمدرضا گوهری است. بخشی از این فضاها و صحنهها به تجربیات شخصی من باز میگردد و روابطی که در خانواده پرجمعیت مادرم دیدم که عروسیهایی به این شکل در آن برگزار می شد.
نکته جالب این است که یکی از بینندگان ژاپنی فیلم به من گفت زمانی که تو در اکران فیلم در توکیو روی سن آمدی ما فکر نمیکردیم که کارگردان فیلم باشی، بلکه تصور میکردیم که یک خانم کارگردان فیلم باشد. این تصور نه فقط به خاطر حرفهای زنانه، بلکه به دلیل مجموعه احساساتی است که در فیلم جریان دارد. و این تصور را برای برخی بینندگان خارجی شکل میداد که سازنده این فیلم یک زن است.
*نکته جالب فیلم "یه حبه قند" این است اتفاقاتی که در زمان عروسی در یک خانواده میافتد با کمی تغییرات در زمان عزا هم رخ میدهد. این مسئله به نحوه زندگی ما ایرانیها و سنتهایمان باز میگردد.
دقیقاً همین طور است. قرار بود این اتفاق به تدریج روی دهد و نه به صورت ناگهانی که به معنی اتمام قصه است. بخش دوم فیلم به معنابخشی بخش ابتدایی فیلم کمک میکند. چه بسا "نه" ای که دایی در ابتدای فیلم نمیتوانست بگوید و تنها با بدخلقی به نمایش میگذاشت در نیمه دوم فیلم معنا یابد و کمک کند که بقیه، این صدای "نه" را بشنوند و در دیدگاهشان تجدید نظر بکنند.
*در ابتدا و عنوان فیلم شاید بتوان حدس زد که قرار است اتفاقی غیرقابل پیش بینی روی دهد. در سکانس اول فیلم هم که به شکستن قندها اشاره میشود به نظر میرسد این همه قند تنها قرار نیست در یک عروسی مورد استفاده قرار گیرد و مصرف دیگری هم دارد. آیا گذاشتن این سکانس در ابتدای فیلم کاملاً تعمدی است یا نه؟
- به هر حال برای هر اتفاقی که در فیلم میافتد باید نشانههایی گذاشته شود. باید یک همخوانی در لحن از ابتدا تا انتها وجود داشته باشد. بنابراین باید برای ضربهای که قرار است در 3/1 پایانی فیلم به تماشاگر نشان داده شود از قبل پیش زمینهای وجود داشته باشد. نباید نشانیهای اشتباهی به مخاطب داد. اما باید او را آماده نگاه داشت تا بتواند به استقبال حادثه برود.
در مورد "یه حبه قند" نیز نام فیلم را دخترم انتخاب کرد و بعد متوجه شدم که سهراب سپهری هم شعری دارد به نام "یه حبه قند". من اصرار داشتم که حتی عنوان "یک حبه قند" هم برای فیلم انتخاب نشود. یعنی یه حبه قند اشاره به این داشته باشد که همین چیزهای کوچک است که زندگی ما را میسازد و ما با همین جزئیات میتوانیم به معناهای بزرگتری دست پیدا کنیم. این فیلم پر از جزئیاتی است که در نگاه اول بی اهمیت به نظر میرسند اما به تدریج معنای بزرگتری را به ذهن تماشاگر منتقل میکند.
از این نظر عنوان فیلم بسیار با مسما انتخاب شده است. در سکانس اول فیلم نمایش"پسند" که در فکر فرو رفته است و مطلقاً به ضبط صوتی که دارد آموزش زبان پخش میکند و یا به کتلتهایی که در حال سرخ شدن هستند اهمیت نمیدهند و همچنین بوردائی که دارد با باد پنکه ورق میخورد و صدای خرد شدن حبههای قند چیزی فراتر از اینکه قرار است در این مکان عروسی اتفاق بیفتد به تماشاگر منتقل نمیکند.
-------
گفتگو: بیتا موسوی، آروین موذنزاده
نظر شما