به گزارش خبرگزاری مهر،متن کامل این نامه به شرح ذیل است:
رؤسا و حاکمان کشورهای دنیا
سلام
اقتصاد سرمایهای که خود را پیروز میدان رقابت با مکتب اقتصادی کمونیست میدانست، امروز به مانند ساختمانی مجلل و پرزرق و برق است که بر روی گسل زلزله خیز بیعدالتیهای اجتماعی ساخته شده است. ساختمانی که برای آسایش 1% از مردمان جهان بر گرده 99% دیگر بنا شده است و امروز دیگر آن 99% را تاب تحمل بردهداری مدرن غرب نیست.
امروز چه رؤسای کشورهای توسعه یافته و به اصطلاح متمدن غربی و چه دوستان و مزدورانشان که بر کشورهای در حال توسعه، خاصه در کشورهای مسلمان حاکماند، در بنبستی تاریخی قرار گرفتهاند. دیر نخواهد بود که کاپیتالیسم را هم به مانند کمونیست باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.
به پایان خط رسیدن اقتصاد سرمایهای غرب نه پایان ماجراست که بعد از آن مکاتب فرهنگی و سیاسی آنها هم که بر اباحهگری و نفی معنویت و رابطه انسان با عالم معنا، سالها تلاش بیهوده کردند هم به پایان خود خواهند رسید.
ساختار سیاسی جهان آبستن تحولات بزرگ و تاریخسازی است که اگر شما رؤسا و حاکمان کشورهای جهان چشم عبرت بر روی آنها ببندید خود نیز به آن دچار خواهید شد.
دیدهاید که مردم ایران، رهبر عزیزشان، حضرت امامخمینی(ره) را در خرداد 68 با چه عظمتی بدرقه کردند و چگونه در عزای از دست دادنش به سوگواری نشستند و مقایسه کنید با مردم عراق و لیبی بعد از کشته شدن دیکتاتورهای آمریکاییشان، صدام و قذافی که چگونه در خیابانها به جشن و پایکوبی پرداختند.
گرچه امروز غول رسانهای غرب تمام جهان را به اشغال خود در آورده و یک سویه به خبرپراکنی بر علیه اسلام و خاصه جمهوری اسلامی ایران و رهبران و دوستانش میپردازد و به جای پرداختن به وقایع و بحرانهایی که مشکلات اصلی مردم و فضای بینالمللی هستند بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران مطالب و تهدیدهایی که خلاف واقع هستند را مطرح میکنند و در صددند اذهان مردم را به سوی توهمات ذهنی خود و رهبرانش سوق دهند، اما در میدان عمل نتیجه بر عکس است.
مشکل امروز جهان همان است که مردم آمریکا در جنبش اشغال وال استریت عنوان کردهاند. 1% از مردم بر 99% دیگر حکومت میکنند و آن 1% با در اختیار داشتن ثروت و قدرت با قدرت رسانهای خود می خواهد بشر را در گرداب اباحهگری لیبرالیسم غرق کند و او را از فطرت الهی خویش غافل کند که اگر بیدار شود دیگر تاب تحمل ظلم ظالمان و مستکبران را نخواهد داشت همانگونه که مردم مصر پس از قیامشان، سفارت اسرائیل را به اشغال در آوردند و امروز مردم آمریکا در پی اشغال وال استریتاند و مردم انگلیس در فکر اشغال بورس لندن.
آقایان سفراء و حاکمان کشورهای جهان
از سرنوشت صدام و قذافی عبرت بگیرید و بیش از این در مقابل اراده ملتها ایستادگی بیهوده نکنید که نتیجهاش بیشتر عدم امکان برگشت است و بس.
ادعای آزادی بیان، امروز با بازداشت گسترده معترضان به نظام سرمایهداری دروغی بیش نیست. آزادی برای غرب تا جایی معنا پیدا میکند که به نقد ساختار نظام اقتصادی سرمایهداری و نظام سیاسی لیبرالیسم نینجامد. آزادی بیان هم در غرب فقط برای همان 1% سرمایهدار است و 99% دیگر حق اظهارنظر ندارند. حقوق بشر فقط برای آسایش آن 1% تعریف شده است وگرنه این همه کشتار مردم بیگناه در افغانستان، عراق، فلسطین و ... چرا واکنش نهادهای حقوق بشر را بر نمیانگیزد؟
مردم یمن و بحرین در خون خود دست و پا میزنند ولی چون حاکمان دیکتاتور آنها جزو 1% هستند که با 1% آمریکاییها همپیمانند کسی با آنها کاری ندارد. شورای امنیت تا به حال چقدر برای امنیت و آرامش 99% جهان کار کرده است و چقدر برای تأمین منافع 1% مستکبری که دستشان به خون مردم بیگناه آغشته است؟
امروز روزی است که هر حاکمی که به صف 99 درصدیهای مردم پیوست عزیز خواهد بود و در غیر این صورت سرنوشتش بیشک چون صدام، بنعلی، مبارک و قذافی خواهد بود. سرنوشتی که زودتر از همه در انتظار حاکمان ایالات متحده آمریکاست.
بشر امروز بیش از هر چیز به عدالت و آزادی در سایه معنویت نیاز دارد و هر مکتب و آیینی که نخواهد و یا نتواند آن را فراهم آورد سرنوشتش نیستی و نابودی است.
این روزها شاهدیم که حاکمان وابسته به صهیونیزم که قصد توجه به خواست مردمی کشورشان ندارند با طرح اتهامهای مختلف و تهدید های پوچ علیه ایران قصد فرافکنی و انحراف افکار مردمشان را از اتهام های وارده به خود دارند.
آیا افکار عمومی دنیا از خود نمیپرسد که چرا هیچکس از وضعیت حقوق بشر در آمریکا و انگلیس گزارش تهیه نمیکند؟ آیا بررسی وضعیت حقوق بشر تنها مختص ایران است؟ در حالی که همه مردم دنیا شاهد کشته شدن معترضین آمریکایی به دست پلیس این کشور بودهاند. وقتی همه مردم دنیا از افتضاحات آمریکا در زندانهای ابوغریب و گوانتانامو آگاهی پیدا کردهاند گزارشهای دروغین از وضعیت حقوق بشر در ایران چه معنی میتواند داشته باشد؟ آیا این حکام مردم دنیا را نادان فرض کردهاند؟ آیا دیگر مردم میتوانند حرف این حکام و دست نشاندگانشان را باور کنند وقتی به معترضین داخلی خود که برای گرفتن حقشان تجمع کردهاند رحم نمیکنند و همه را دستگیر و زندانی میکنند؟
آنها نمیدانند در این منازعه مردم دنیا که حقیقتاً تشنه عدالت و انسانیت هستند حق را به کسانی داده که همیشه رفتارشان همراه با تناقض و دورویی است یا جمهوری اسلامی که شاخصهای حقوق بشری آن در سطح منطقه بینظیر و با سطح مشارکت عمومی 85 درصدی مردم در انتخابات اخیرش ترازی نو در عرصه مردمسالاری رقم زده است؟
بیاعتبار شدن نهادهای بینالمللی به نهاد ناظر بر حقوق بشر خلاصه نمیشود، اخیراً آقای آمانو مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ارائه گزارشی بیمایه پیرامون فعالیت صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی صفحه جدیدی از این رسوایی جهانی برای نهادهای بین المللی رقم زد.
سخن افکار عمومی خطاب به آقای آمانو اینک این است که برای نشان دادن عمق سرسپردگی و عدم استقلال نهاد آژانس انرژی اتمی نیازی به سفر به آمریکا و دسترسی پیش از موعد سفیر آمریکا به گزارش اخیر نبود بلکه ملتها با مشاهده متن گزارش که حاوی تمام ادعاهای آمریکایی تکذیب شده توسط مدیرکل سابق آژانس است پی به آن میبرند.
بیمایگی و بیخاصیتی این نهاد پیش از این نیز به مذاق ملتها آمده بود، زمانی که شاهد هیچ حرکت مؤثری از سوی آژانس برای خلع سلاح ابر قدرتها نبودیم، ابرقدرتهایی که از این سلاحها به عینه استفاده کرده و هزاران انسان بیگناه را به خاک و خون کشیدند، زمانی که رژیمصهیونیستی اشغالگر قدس شریف بیمهابا اعلام می کند سلاح هستهای دارد و به هیچکدام از مفاد قانونی آژانس پای بندی ندارد و در این بین از آژانس بینالمللی انرژی اتمی چه میماند جز بنگاهی برای زورگویی مستکبرین جهان. گزارش اخیر که افراط و گزافهگویی آن به حدی بود که اعتراض کشورهای روسیه و چین را نیز برانگیخت تیر خلاصی بود بر پیکر آبروی نداشته آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
در ادامه دسیسه چینیهای استکبارجهانی در قبال جمهوری اسلامی چندی پیش شاهد اتهام واهی طرح ترور سفیر عربستان در نیویورک بودیم که پرواضح است که استکبار جز ایجاد تفرقه بین مسلمین و به حاشیه بردن انقلابهای مردمی شکل گرفته به برکت شجره طیبه انقلاب اسلامی هدفی ندارد، اینکه تمرکز مردم کشور های اسلامی از موضوعات داخلی به بحث شیعه و سنی منحرف بشود و اینکه چهره نظام اسلامی ایران که برکت حمایتهای بی دریغش از ملتهای آزادیخواه منطقه تخریب بشود و اینکه با ایجاد تفرقه بین دولتهای منطقه بساط حضور استکبار در منطقه جمع نشود از دیگر اهداف آمریکا از این قبیل اتهامزنیهاست.
آقایان سفراء و حاکمان کشورهای جهان
امیدواریم که شما بیش از اینکه اسیر بازیهای رسانهای و اتهامات واهی حاکمان نظامهای سلطهگر نشوید و بیشتر به فضای واقعی دنیا نگاه کنید و با تمسک به اصول اولیه انسانی راه سعادت مردم کشور خود را پیدا کنید تا در نهایت جهانی سرشار از عدالت و آزادی معنوی انسانی را داشته باشیم.
نظر شما