به گزارش خبرنگار تلويزيوني "مهر"، اين فيلم از جمله آثاري است كه داستان آن با نام فيلم آغاز مي شود و پيش از آنكه تماشاگر در سالن نمايش فيلم بنشيند و بر پرده چشم بدوزد، با مضمون اثر آشنا مي شود و تا حدودي در حال وهواي فيلم قرار مي گيرد. شروع فيلم هم درست شبيه آرامش قبل از طوفان است و بيان شرح حال كسي كه در قطار آرام و بي صدا نشسته است و درحالي كه دست بند به دست دارد، بخشي از داستان زندگي اش روايت مي شود. پس از آن نماهايي از يك منطقه سرد و برفگير كه از شهر دور است و صداي اره برقي به بيننده هشدار مي دهد كه فضا آبستن وقايعي است كه در طول اثر اين سرما و سكوت وهم انگيز را به تن تماشاگرش خواهد دواند.
فيلم با ريتمي آرام ، اما دلنشين جلوه هايي از قدرت و زيبايي هاي طبيعت را نشان مي دهد كه انسان در تقابل با اين زيبايي و بخشش بي دريغ بر مي آيد و در كار قطع درختاني است كه بشر بخشي از روزي و جاه طلبي بشر خود را در آن جستجو مي كند. اما اين درختان در اصل حيات كره خاكي هستند و مانند خاك و آب عواملي تعيين كننده در ادامه زندگي بشر و ساير موجودات به شمار مي روند كه بي رويه بر زمين مي افتند تا افرادي كام دل بگيرند.
"رسم عاشق كشي " هر چند كه به نظر مي رسد داستان عشق ميان دو جوان روستايي است كه از سر اتفاق در كنار هم قرار گرفته اند تا يار و همراه هميشگي سفر زندگي باشند، آينده را با هم رقم بزنند و حتي نام فيلم هم اشاره مستقيمي به همين مساله دارد. اما در اصل اشاره فيلم به قطع حيات و ريشه هاي زندگي انسان به وسيله خودش است. يعني روستايياني كه در اطراف خود هيچ كار و فعاليتي را براي كسب درآمد و گذران زندگي خود نمي يابند، به شكلي منظم و حساب شده از سوي يكي از اهالي ثروتمند روستا اقدام به قطع درختان مي كنند. بي آنكه بدانند پولي كه از اين طريق به دست مي آورند در برابر ثروت عظيمي كه از دست مي دهند، رقم بسيار ناچيزي است. اينجا نقطه اي است كه كارگردان جهل آدم هايي را مورد نقد قرار مي دهد كه همه چيز را در منفعت كوتاه مدت مالي خود مي بينند و تيشه به ريشه خود مي زنند و اين خصوصيت كلي آدم ها است كه كارگردان آن را به نقد مي كشد.
در اين ميان آنهايي كه چوب قاچاق مي كنند حتي تحمل فعاليت يكي از آشنايان و هم روستايي هاي خود را ندارند كه به جاي سودجويي تنها به فكر معاش خانواده اش است و نان شب را در قطع درختان جستجو مي كند. آنكه به طبيعت احترام مي گذارد و درختان خشكيده و كهن سال را قطع مي كند تا از اين رهگذر قوت روزانه زن و فرزندانش را به دست بياورد. اين شخص هيچ جايي در گروه ندارد، چون از جنس قاچاقچيان چوب نيست و به درآمدي اندك رضايت مي دهد.
داستان فيلم سينمايي " رسم عاشق كشي " از جايي شروع مي شود كه جواني به نام لطيف كه خدمت سربازي خود را در يكي از شهرهاي برف گير و كوهستاني مي گذراند، عاشق دختري از اهالي روستا به نام ماجان است. پدر ماجان به خاطر بريدن غير قانوني چوب دستگير مي شود. لطيف ماموريت بردن او به شهر و تحويل دادنش به زندان را بر عهده دارد. همين مساله باعث مي شود باجي، مادر ماجان از او دلگير شود و از ادامه رابطه اين دختر و پسر جلوگيري كند. در اين ميان جلال پسر كوچك خانواده براي اينكه بدهي خانواده را به ميرزا بدهد با گروه قاچاقچيان همراه مي شود تا جايي كه خسارت اره برقي را مي دهد. در اين ميان مادر كه از رفت و آمد هاي بي وقت پسرش بسيار نگران و ناراحت است، از لطيف مي خواهد تا او را تعقيب كند و بفهمد كجا مي رود و همين جا است كه فاجعه رخ مي دهد.
كارگردان اين فيلم چنان تماشاگرش را آرام به سمت فاجعه حركت مي دهد كه در ابتداي داستان با تصاويري كه از برف و روستا و رابطه عاشقانه ماجان و لطيف ارايه مي كند، بيننده را در فضايي زيبا و آرام و حتي طنز آميز قرار مي دهد و اين اطمينان خاطر كه با فعاليت جلال بخش عمده اي از مشكلات در حال رفع شدن است و به زودي پدر به خانه باز مي گردد تا زندگي دوباره اي از سر گرفته شود. اما همه چيز تكميل كننده اتفاق مهيبي است كه در انتهاي داستان شكل مي گيرد.
نكته جالب توجه ديگري كه در اين اثر به چشم مي خورد، تصوير شرايط بسيار دشوار زندگي در روستا و دوري از امكانات است كه ناآگاهي ساكنان اين مناطق و شرايط ناگوار زندگي، دست زدن به فعاليت هاي غير قانوني براي كسب درآمد را رقم مي زند. با توجه به سكانس ابتدايي فيلم كه در آن به سرنوشت قاتل لطيف اشاره مي شود، به نظر مي رسد اين داستان واقعي باشد فيلم بر شكل مستند گونه و در عين واقعي بودن خود تاكيد دارد. در اين بين نشان دادن سير كامل فعاليت قاچاقچيان چوب كه ابتدا با بريدن درختان و درآوردن آنها به شكل الوار آغاز مي شود و در ادامه با انداختن چوبها به آب براي حمل و نقل آسان و دور از چشم ماموران ادامه مي يابد، نشانه ديگري از اين مطلب است كه داستان بر واقعي بودن خود صحه مي گذارد.
اما با همه زيبايي هايي كه فيلم دارد، لحظه شگفت انگيز و ترس انگيز فيلم زماني است كه دوربين از نگاه جلال، ناگهان از پشت تخته سنگي بيرون مي آيد و به منظره هولناكي نظر مي اندازد كه در آن لطيف به شكل وحشيانه مورد ضرب و شتم چهار نفر از چوب برهاي غير قانوني قرار مي گيرد و حتي تلاش يكي از اين افراد براي جلوگيري از ادامه اين روند ناكام مي ماند. صحنه چاقو زدن يك به يك چوب برها اوج اين صحنه تاثير گذار است.
اين صحنه پس از آن كه به نمايي از جلال پيوند مي خورد، در حالي كه اين نوجوان يك شبه پير شده است و با موهايي سپيد و چهره اي چروك خورده به مادر دردمندش مي نگرد، تماشاگر را به مفهوم واقعي كلمه غمزده و هراسان از سرنوشتي مي كند كه براي اين افراد به وجود مي آيد. اين صحنه و كل داستان فيلم كه مقدمه اي براي وقوع اين اتفاق هولناك است، با آنكه بسيار تلخ و گزنده به شمار مي آيد اما بيننده را از درون به نوعي تزكيه نفس ( كاتارسيز ) مي رساند كه در بطن هر تراژدي غمبار و ترساننده اي نهفته است. اينجا است كه اين فيلم حساب خود را از ساير آثار دردناك اجتماعي كه تنها به رويه اي از حوادث اشاره مي كنند، جدا مي سازد و به عمق و جان مايه اي از احساسات عمومي و مشترك انساني مي پردازد كه در هر عصر و زمان و در هر موقعيت جفرافيايي قابل درك است.
فيلم " رسم عاشق كشي " بخش عمده اي از موفقيت و واقع نمايي خود را مديون بازي هاي كم نقص و موثري است كه در طول فيلم به صورت مستمر پيگيري مي شود و داستان را با ريتمي كَُند - اما موثر - به پيش مي برد. بازي درخشان و بي نقص گوهر خير انديش كه به واقع شايسته دريافت جايزه بهترين بازيگر زن جشنواره بيست و دوم است، يكي از عوامل بسيار موثر فيلم به شمار مي رود. خير انديش نقش مادر را در بهترين شرايط خود ايفا مي كند. چنان كه حتي نوع گريه و دعواهاي اين زن يا پاك كردن اشك از چشمانش به وسيله كف دست با يك زن روستايي همخواني كامل دارد. مهمتر اينكه، نداشتن گريم در اين فيلم نه تنها نقطه ضعفي بر بازي خير انديش به حساب نمي آيد، بلكه شرايطي را فراهم مي آورد كه او آزادانه بتواند از حركات دست و صورت خود استفاده كاملي كند.
بازيگري كه نقش قاتل لطيف و لو دهنده پدر ماجان را ايفا مي كند، با آنكه ديالوگ چندان زيادي ندارد و موازي با ساير نقش هاي فرعي در داستان مطرح مي شود، چنان نيروي قوي و منفي در داستان ايجاد مي كند كه براي انجام قتل لطيف و آزار جلال و خانواده اش هيچ ترديدي در دل تماشاگر باقي نمي گذارد و حتي نوعي سمپاتي براي بيننده به وجود مي آورد كه فراز و نشيب قصه را با دقت و علاقه پيگيري كند تا از سرنوشت نهايي آنها با اطلاع شود.
علاوه بر اين، ازفيلمبرداري بسيار دشوار اين فيلم نبايد غافل شد كه توانسته صحنه هاي بسيار بديع و چشم نوازي را ضبط كند. تمامي فيلم در برف و گاهي ريزش تند آن اتفاق مي افتد. اما فيلمبرداري با لحظات فيلم بدون وقفه پيش مي رود و صدابرداري كم نقش اثر به آن جلوه بيشتري مي بخشد.
در مجموع بايد گفت فيلم " رسم عاشق كشي " عاشقانه اي تراژيك و تلخ از روابط انسان هايي است كه به خاطر شرايط بد و نامناسب زندگي و جهل خود موقعيت زيست را براي خود و ديگران دشوار تر مي كنند و هر كس تنها به سرنوشت و شيوه زندگي خويش مي انديشد.
نظر شما