به گزارش خبرنگار مهر، نشر چشمه در ادامه انتشار کتابهای «جهان تازه شعر» هفدهمین شماره این مجموعه را به دفتر شعری از آرش نصرتاللهی اختصاص داد.
این مجموعه با شعر «هنوز درختم» آغاز و به شعر «پناهنده» ختم میشود و در این میان شعرهایی چون انبوهم، در خانه، ژنتیک، درهم، میدان، بازار، ترمینال، قربانی، نوستالژی، در تلاطم، در آلاسکا، زندگی، گیاهی بودم، بلانسبت و ... آورده شده است.
شعرهای این مجموعه کوتاه هستند و بیشتر مضامین اجتماعی و سیاسی را مدنظر قرار دارند و البته شعرهایی عاشقانه و فلاشبکهایی به روابط دور خانوادگی نیز در آنها دیده میشود. شعرها دارای تاریخ سرایش هستند و همین امر به خواننده کمک میکند که بهتر در حال و هوای شعرها قرار بگیرد.
جهان شعرهای نصرتاللهی در این کتاب با طبیعت گره خورده است و در برخی شعرهایش عناصری از طبیعت چون درخت و متعلقاتش چون برگ و شاخه، فصلهای سال، باد، دریا، جنگل، کوهستان و ... نقش مهمی دارند.
البته وی این عناصر طبیعی را با انسانها و استعارههایی از موقعیتهای مختلف پیوند میزند که در بیشتر شعرهایش این اتفاق به خوبی رخ داده است. تشبیهها سر جای خود مینشینند و در نهایت مضامین نو و دستنخورده را رقم میزنند.
نمونه این اتفاق در شعر «دره» که شاعر آن را به زنان سرزمینش تقدیم کرده است دیده میشود که در بخش اول این شعر میخوانیم:
کمر کوهستان را میگیرم
میبینم
تاریکی بر کف دره میافتد
زنی بر کف دره
با دریای چکیده از پاییندست دامنش
برخاست
دایره عقابهای قله را
برخاست
نقش پرنده بر سنگهای دره نشست
ترسیده از خواب کتیبه در آغوش دره بود
زن
برخاست
در مرکز تاریکی
ایستاد
لبهایش؛
کویرهایی که به سختی به هم میرسیدند!
...
او همانطور که از المانهای طبیعت بهره میبرد، نگرانی قربانی شدن طبیعت نیز هست و برای جنگلهایی که این روزها آزادراه شدهاند میسراید:
برای عبور
یک دویست تومانی میدهم
به مامور عوارضی؛ جنگلبانی
که گله درختانش را
پاگشای این آزادراه کردهاند!
اما نقطه قوت این کتاب که خطابش به «آگاهی که ایستاده در برابر بیداد» است، آن دسته از شعرهایش است که حرف اصلیشان نقد و تحلیل شرایط اجتماعی - سیاسی است.
او در شعر «میدان...» به نقد آدمهایی که مسندها و بالانشینیهای موقتی از یادشان برده است که بودهاند و هر پستی چه مسئولیتی است، میسراید:
میدان
مال فواره نیست، آقای رئیس!
این آب پرتشده هم
نمی داند سقوط میکند
از بالاترین نقطه خود
آقای رئیس!
و یا شعر «پناهنده» که گرچه نامش مضمونش را لو میدهد، در متن به شدت حس و حال مهاجرت را تداعی میکند؛ حس و حال آنهایی که به جبر ناگزیر به ترک میهن خود شدهاند، شعر بدین مضمون:
این یک نامه کاملا محرمانه است
از من به لنگرگاهی که نیست
از لنگرگاه به دریایی که نیست
از دریا به میهنی که نیست
از میهن به منی که نیستم
نیستم
و این کلمهها
ریخته
کف اردوگاه.
ولی در میان شعرهای سیاسی- اجتماعی کتاب، شعر «ژنتیک» خلاقانهتر است که در کمترین واژگان مفهوم مدنظر را به خوبی منتقل کرده است.
پدربزرگم از شاه اول ترسید
پدرم از آخر ماه
من از تولد پسرم
میترسم
آقای دادستان!
آنچه میتوانست کتاب را به اثری بهتر تبدیل کند، این بود که تفکیک موضوعی و یا فصلبندی برای کتابها در نظر گرفته میشد. پراکندگی مضمونی شعرها در جای جای کتاب احساس میشود که نمی گذارد ذهن مخاطب نسبت به شعرها و دنیای شعری شاعر منسجم شود.
پای شعرها تاریخ سرایش آنها ثبت شده است که چینش شعرها بر این اساس هم تنظیم نشده است.
«فصل کاشتن کلمات» روی هم رفته مجموعه شعری خواندنی است که برخی از شعرهایش و یا تکههایی از یک شعر، خواننده را به تعمق وامی دارد؛ گرچه تکرار مضامین و حتی تکرار واژگان بعضا به نقطه ضعف اثر تبدیل شده است.
آنچه از همه نکات درباره این دفتر شعر مهمترست اینکه آرش نصرتاللهی دنیای خود را در این شعرها دارد و به نوعی امضای او در نهان شعرها احساس میشود؛ شعرهایی که گرچه در سبک منحصر به فرد نیستند، ولی در مضمون ترکیبات خوبی را ساختهاند.
دنیای شعری آرش نصرتاللهی در این کتاب به دغدغههای صرفا شخصی و عاشقانههای مرسوم در شعر کوتاه امروز محدود نشده، بلکه سعی داشته با واکاوی مسائل روز جامعهاش شعرهایی بسراید که با خواندن آنها گاه باید درد جامعه و متعلقاتش را تحمل کرد.
این کتاب پاییز سال 1390 در شمارگان 1200 نسخه به قیمت 2500 تومان منتشر شده است.
نظر شما