به گزارش خبرنگار مهر، کشف حجاب توسط رضاخان با هدف حذف غیرت مردان و حیای زنان ایرانی صورت گرفت و کشف حجاب به عنوان نسخه ای برای سرپوش گذاشتن بر ضعف و عقب ماندگی زنان ایرانی توسط رضاخان پیچیده شد تا به خیال خود با متجدد کردن زنان، مسیر را برای پیشرفت آنها باز کند.
مفهوم و پیشینه حجاب و پوشش/ حجاب مختص اسلام نیست
حجاب در لغت به معنای مستر، پرده حاجب و مانع است که شیء را می پوشاند و در اصطلاح به معنای ستر، پوشش و پرده است.
حجاب قبل از اسلام نیز وجود داشته و حتی قبل از میلاد مسیح در نقاشیها و تصویرها قسمت پایین بدن را پوشش قرار می دادند؛ در یونان، زنان صورت و بدن خود را می پوشاندند؛ در روسیه نیز زنان دارای پوشش بوده اند.
مسئله حجاب اختصاص به اسلام ندارد بلکه در ادیانی مانند دین زرتشت، دین یهود و میان مادها و آشوریها نیز وجود داشته است؛ این مسئله حتی به بعد از هبوط آدم و حوا از بهشت برزخی نیز برمی گردد زیرا با خوردن میوه ممنوعه از لباس بهشتی خارج شدند و وقتی به زمین رسیدند، از برگ درختان انجیر خود را پوشاندند.
حجاب و پوشش مخصوص انسان به تنهایی نیست بلکه اگر از قطب عقلی در خلقت جهان بنگریم، حجاب را در پرندگان "پر"، در حیوانات "پشم و مو"، در گیاهان "برگ"، در میوه ها "پوست" و ... می بینیم.
حجاب در اسلام و قرآن
تمام احکام شرعی اسلام پشتوانه قرآنی و روایی دارد یا به یک حکم عقلی یا اجماع متخصصان دین برمی گردد و اصل حکم حجاب نیز یکی از ضروریات دین شناخته شده است.
در قرآن، کتاب آسمانی که برای هدایت بشر نازل شده و تا قیامت نیز کهنه و قدیمی نمی شود، برای تمام ابعاد و شئون زندگی انسان برنامه و راهکار وجود دارد، از جمله مسئله حجاب که چه مقدار باید باشد و تا چه حدی مجاز است.
اسلام حد مجاز حجاب را تمام بدن به جز صورت و دستها تا مچ – برای بانوان - دانسته که البته آن نیز باید بدون زینت باشد، ولی استثنا نیز وجود دارد و آن این است که کسانی که موی سفید دارند(پیرزنها) اگر موی سفیدشان کمی بیرون باشد، اسلام اشکال نگرفته است در صورتی که اگر بتواند، بهتر آن است که بپوشاند.
سیر تحول حجاب از اعصار باستان تا تاریخ معاصر
ساختار طبیعی فلات ایران در طول اعصار تاریخی این مرز و بوم و مرکزیتی که به دلیل داشتن پل ارتباطی بین شرق و غرب عالم داشت، باعث شد که این سرزمین سالیان سال در معرض یورش و تهاجم اقوام و ملل گوناگون قرار گیرد.
بدیهی است که این یورشها توسط اقوامی که دارای فرهنگ و اعتقادات ویژه خود بودند صورت می گرفت و شدیدترین فشارها را بر فرهنگ بومی و سنتی جامعه به وجود میآورد؛ بدین گونه بود که قوم ایرانی که از اعصار باستان اعتقاد به پوشیدگی و مستوری زن داشت و حتی خدایان و الهه های خود را در اوج پاکی و قداست می پرستید و با قبول دین اسلام و تأکید و تأیید این دین، بیش از پیش بر پوشیدگی زنان دقت می کرد، تحت فشارهای گوناگون قرار گرفت.
هجوم مغولها به عینه نمونه ای از این فشارها مبنی بر حضور زن بدون پوشش در مجامع عمومی بود که پس از قدرت گرفتن حکومتهای شیعی مذهبی چون سربداران و صفویان منتفی شد و زن ایرانی با پوشش همچنان به حضور خود در اجتماع می پرداخت.
دوران قاجاریه به عنوان نخستین دوران رویارویی نزدیک با غرب حائز اهمیت بود؛ ایرانیان نخستین تجربیات تلخ شکست از غرب را در جنگهای ایران و روسیه آزمودند و به ناچار به نظام جنگی و علمی آنان آگاه شدند.
بروز جنگهای ایران و روس، روابط ایران را که سالیان سال به دلیل جنگهای داخلی از اوضاع جهانی بی خبر بود، گسترش داد و رفت و آمد خارجیان فزونی گرفت؛ از سوی دیگر اعزام محصلان ایرانی به خارج از کشور به منظور کسب علوم و فنون جدید، ایرانیان را با سبک زندگی غربی آشنا کرد.
همین رفت و آمدها به دربار و ارتباط خارجیان با ایرانیان در نوع پوشش مردان تأثیر گذاشت و کم کم استفاده از پیراهن و کفش چرمی معمول شد؛ تغییر لباس زنان اندرون نیز پس از سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا آغاز شد و به تدریج از حرمسرای شاهی به خانه اعیان و سایر اقشار جامعه سرایت کرد اما پوشش زنان در بیرون از خانه تا دوره مشروطیت و مدتی پس از آن به همان شکل سنتی "چادر، چاقچور و روبنده" بود.
تحولات سیاسی ایران پس از انقلاب مشروطه در جامعه زنان بی تأثیر نبود، به ویژه آنکه احزاب سیاسی و گروههای متعدد، مسئله تعلیم و تربیت زنان و اصلاح وضعیت آنان را در رأس برنامه خود قرار داده بودند.
آنان یکی از عوامل اصلی متمدن بودن را حضور زنان در عرصه اجتماع می دانستند و مانع اصلی این حضور را در سبک و شیوه زیستی و سنتی جامعه و نوع پوشاک جستجو می کردند، بنابراین به دنبال یک سری انتقادات نسبت به حضور زنان در اندرونی، خواستار حضور آنان در جامعه بودند که بدین منظور یک جریان پنهان اما مستمر با بیان آزادی زن از اسارت بین تجددخواهان بروز کرد؛ اینان خواستار حضور زن در عرصه اجتماعی بودند و از وضع حجاب سخن به میان می آوردند.
با روی کار آمدن رضاشاه، کسانی که ترک سنت و اخذ فرهنگ غربی را مهمترین عامل پیشرفت می دانستند در پستهای کلیدی کشور قرار گرفته و مسئولیتهای حساسی را برعهده گرفتند.
چگونگی کشف حجاب در ایران
نخستین نشانه های کشف حجاب، از دربار ناصرالدین شاه و بر اثر سفرها و تجربه های شاه از وضع پوشش زنان اروپایی آغاز شد و با عنوان تجدد خواهی، به محافل روشنفکری و اشعار شعرا و مطبوعات نفوذ کرد که البته به دلیل مقاومت خانواده ها، این پدیده از دربار محافل نزدیک شاه فراتر نرفت و رشد چندانی نیافت.
رضاخان که در طرح کودتایی، سوم اسفند سال 1299 با حمایت انگلیسیها برسر کار آمد، درصدد اجرای تز اسلام زدایی و جایگزینی ارزشهای لیبرالیستی در جامعه و از آن جمله، کشف حجاب برآمد.
وی نخست خود را مقید به اصول مذهب نشان داد و در مجالس وتکیه ها حاضر می شد؛ سپس با کمک جریان روشنفکری، همّ و غمّ خود را در تغییر لباس ملی به کار گرفت و پس از یک رشته فعالیتهای دیگر مانند محدود کردن مجالس عزاداری و ممنوع کردن لباس روحانیت و با سفری چهل روزه به ترکیه و دیدار با "کمال آتاتورک"، چندین سوغات برای مردم ایران به ارمغان آورد که یکی از آنها کشف حجاب بود.
مراحل سیاست "تجدد طلبی" که اساس سیاست فرهنگی رضا شاه را تشکیل می داد
سیاست "تجدد طلبی" که اساس سیاست فرهنگی رضا شاه را تشکیل می داد، در چند مرحله می توان باز شناخت: وضع قوانین غیر شرعی و تجدید سازمان عدلیه(تضعیف قوانین شرعی و حمله به ساختار حقوق اسلامی و وضع قوانین عرضی)؛ متحد الشکل کردن لباس و رواج پوشاک اروپایی که مقدمه ای برای عادی سازی کشف حجاب بود چراکه با تغییر شکل ظاهری مردان، غرور و غیرت آنها آسیب می دید و برای تغییر پوشش زنان، آماده تر می شدند که این طرح با مخالفت مردم، فاجعه مسجد گوهرشاد را به وجود آورد.
رضاشاه برای رسیدن به مقاصد خود، از مراکز تعلیم وتربیت و ایجاد مدارس آموزشی به سبک اروپایی و تبلیغ برهنگی در مجله ها و جراید گوناگون کشور و مانند آن سود جست.
حدود شش ماه پس از فاجعه مسجد گوهر شاد، در 17 دی سال 1314، رضاشاه با بی اعتنایی به علما ومردم، به همراه دختران کشف حجاب کرده، درمراسم جشن فارغ التحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حضور یافت.
در این مراسم که همه مسئولان کشوری نیز با همسران بی حجاب خود دعوت شده بودند، رضاخان طی سخنانی از بی حجابی زنان اظهار خوشحالی کرد و این روز را روز بزرگ وموفقیت زنان دانست و از فردای آن روز، سر کردن چادر را در خیابانهای شهر تهران ممنوع کرد و از آن روز 17 دی روز "آزادی زنان" نام گرفت.
بنا بر دستور رضاخان، ازآن پس هیچ زنی حق پوشیدن چادر و نقاب را نداشت واگر زنی با چادر و روبنده دیده می شد، مأموران دولتی از او می خواستند روبنده و چادر خود را بردارد و اگر خودداری می کرد، به زور، چادر را از سر او برمی داشتند.
با استقرار حکومت محمد رضا شاه، جریان بی حجابی به گونه ای باور نکردنی پیشرفت کرد و زنان، آشکارا عامل استعمار و وسیله ای برای رونق اقتصادی قرار گرفتند.
علل کشف حجاب و چگونگی پیدایش آن
حجاب از شش جهت مورد تهاجم غربزدگان و وابستگان انگلیسی قرار داشت؛ طالب اف، ملکم خان، فتحعلی طالب زاده، کسروی، علی دشتی و رسانه های عصر رضاخان سربازان خط اول تهاجم غرب بودند.
"امان الله خان" پادشاه افغانستان در فاصله سالهای 1305 تا 1306 به کشورهای اروپایی و برخی مستعمرات انگلیس مثل مصر و هندوستان سفر داشت و مسئول حجاب زدایی در افغانستان شد و انجمن حمایت نسوان را که 12 نفر از وکلای زنان کابل اداره می کردند، برای اجرای طرح حجاب زدایی و شعار "برداشتن حجاب آزاد است" را با بوق و کرنای تبلیغاتی مطرح کرد.
همزمان، "مصطفی کمال پاشا" که در "سالونیک" - مرکز یهودی نشین ترکیه - به دنیا آمده بود و تحت تأثیر "ضیاء گوکالپ" روشنفکر غربزده ترک قرار داشت، به دلیل عضویت در فراماسونری، نهضت جوانان و حزب "اتحاد ترقی"، زمینه های تمایل و شیفتگی فراوان نسبت به غرب داشت که مورد توجه انگلیس قرار گرفت.
وی در سال 1303 شمسی "جمهوری لائیک ترکیه" را اعلام کرد و به جنگ با همه مبانی عقیدتی، ارزشی و فرهنگ مسلمانی مردم ترکیه پرداخت؛ انگلیس نیز با مدد زور و زر و تزویر از وی چهره ای ملی، روشنفکر و قدرتمند ترسیم کرد و او را به عنوان پدر ملت ترک "آتاتورک" لقب داد.
در ایران نیز روز سوم اسفند 1299 با کودتای انگلیس، رضاخان قدرت را به طور رسمی به دست گرفت و طی حدود 15 سال قبل از اعلام رسمی کشف حجاب، پشتوانه سیاسی و نظامی آن را پدید آورد.
تربیت روشنفکران وابسته، افزایش اشراف زادگان اروپا رفته، ایجاد دهها روزنامه و مجله و مطبوعات و حزب و گروه وابسته، تشکیل کانونهای بانوان، تأسیس 45 مدرسه خارجی در سالهای بین 1300 تا اعلام رسمی کشف حجاب در 17 دی 1314، فعالیت فراوان مسیونهای مسیحی، ایجاد تزلزل اعتقادی و فرهنگی با صدها بلندگوی تبلیغاتی امثال کسروی، مسخره عالمان و دینداران و بانوان مسلمان توسط روزنامه نگاران انگلیسی مآب و... مقدمات کشف حجاب را فراهم آورد.
آغاز حجاب زدایی از مهر ماه 1312، از طریق آموزش و پرورش و مدارس رسمی کشور و کارمندان دولت بود؛ تقویت فرقه بهائیت و وابستگان انگلیس در مصدر بسیاری از مقامات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، گامهای اولیه انگلستان برای غارت کامل و بدون مشکل و مانع ایران بود و فریادهای مظلومانه و شجاعانه آیت الله سید حسن مدرس، حا آقا نور الله اصفهانی، حاج آقا حسین قمی، سید عبدالله شیرازی و مجاهد عارف محمد تقی بافقی بی پاسخ ماند.
در نوروز 1306 شمسی همسر رضاخان با پوششی نا مناسب در غرفه بالای ایوان آئینه، در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) ظاهر شد که کسی جرأت اعتراض نداشته و تنها فریاد غیرت دینی "محمد تقی بافقی" با چکمه های رضاخان خفه شد و این عالم شیفته امام عصر(عج)، پس از ضرب و شتم و اهانت بسیار، به تبعیدگاه شهرری منتقل شد.
کشف حجاب در ایران، دلایل متعددی داشت؛ رضاخان همواره این موضوع را مطرح می کرد که متحدالشکل کردن لباسها، وحدت ملی را در جامعه توسعه می دهد در حالی که ایرانیها یک نقطه مشترک به نام مذهب داشتند که می توانست عاملی برای وحدت ملی باشد؛ از نظر رضاخان ملاک برتری یک ایرانی شبیه شدن او به غربیها بود.
واکنش قهری زنان ایرانی در برابر کشف حجاب
در جریان کشف حجاب، زنان به چند دسته تقسیم شدند: زنان درباری که از این موضوع استقبال کردند و به راحتی حجاب خود را حذف کردند، همچنین در جریان کشف حجاب راهی برای زنان هرزه باز شد تا آزادانه تر در جامعه حضور یابند.
اما طیف عظیم جامعه ایران که زنان پایبند به ارزشهای اسلامی بودند و حجاب و عفاف برای آنها ریشه دار بود، پس از ماجرای کشف حجاب، واکنش قهری داشته و سالها در کنج خانه باقی ماندند از ترس اینکه مبادا با حضور در خیابانها توسط مأموران رضاخانی حجابشان مورد تعرض قرار بگیرد؛ گزارشهایی وجود دارد که برخی از زنان محجبه به هنگام خروج از منزل مورد برخورد شدید مأموران رضاشاه قرار گرفته و فوت کردند.
در ابتدای ماجرای کشف حجاب، برخی از زنان با روسری و لباسهای بلند در جامعه حاضر می شدند که بعد از این ماجرا رضاخان بخشنامه کرد تا مأموران علاوه بر چادرها، روسری زنان را نیز از سرشان بکشند.
عوامل رضاخان در تلاش بودند تا در جامعه فرهنگسازی کنند که "چادر پوشش مستضعفان است" و آنها از چادر استفاده می کنند تا لباسهای کهنه خود را بپوشانند، همچنین این موضوع را مطرح می کردند که "چادر با نفوذ اسلام به ایران رواج یافت در حالی که پوشش امروزی زنان غربی، مطابق با لباس سنتی زنان ایرانی است".
کشف حجاب در جامعه از سوی مردم با اعتراضات متعددی رو به رو شد، بنابراین رضاخان برای کم کردن اعتراضات، نام "کشف حجاب" را به "تربیت نسوان" تغییر داد!
بدحجابی و ریشه های آن
امروزه در جهان غرب با اینکه حدود نیم قرن و اندی است که ندای "حقوق مساوی زن و مرد" را سر داده اند، در عین حال جنایت و ظلمشان به زن اگر بیشتر از زمانهای جاهلیت نباشد، کمتر نیست.
زنان را با حقوق بسیار ناچیز به کارخانه ها می کشانند، با اینکه خداوند سبحان طبیعت زن را برای کارهای سخت خلق نکرده است که این خود باعث پر کردن جیب سرمایه داران غربی و فرسوده کردن جسم و روح زنان شده است.
او را از منزل که محل تربیت کودک بود به مراکز فحشا از قبیل کاباره ها کشاندند، تا با جذب مشتری منبع درآمدی برای صاحبان این مراکز شوند؛ از وجود زن برای فروش لوازم آرایش و لباسهای کارخانه هایشان و نیز ساختن فیلمهای مختلف و جذب کردن مردم - به خصوص جوانان - به سینما استفاده کردند تا با این روشها در کسب و تجارت خود موفقتر باشند و سود کلانی به جیب بزنند.
دختر شایسته و نمونه سال انتخاب می کنند و با چاپ عکسهای عریان در ابعاد مختلف در مجله ها و روزنامه های خود از وجود آنها استفاده می کنند تا از این طریق مشتری بیشتری برای خود جذب کنند.
امروزه استکبار جهانی و یارانش با دستگاههای پیشرفته تبلیغاتی مانند ماهواره می خواهند خود را از جهت فرهنگی بر تمام جهان مسلط کنند و تنها قلدر و زورگو و فرعون روی زمین باشند، در حالی که مسلمانان جهان با اتکا به مبدأ خلقت و عمل به دستورات نورانی و حیات بخش اسلام و قرآن کریم و حفظ وحدت و مبارزه و جهاد، بر تمام قدرتهای شیطانی غالب شده و این خط فرهنگی دشمنان اسلام ناب محمدی را خنثی کردند.
پیامد های عقلی و اجتماعی بد حجابی و بی حجابی در جامعه
در اثر بی حجابی و بد حجابی، عواقب شومی از دیدگاه عقل و اجتماع وجود دارد که به بخشی از آنها اشاره می شود:
زن بد حجاب حق شوهرش را ضایع می کند، یعنی هر زنی که خود را برای غیر شوهرش خوشبو و آرایش کند خداوند نماز او را قبول نمی کند.
این گونه افراد حتی در تحصیل علم نیز ناکامند، چراکه هر چه زن عفت بیشتری داشته باشد، تمرکز فکری بیشتری دارد، زیرا وقتی اصل و کمال در انسان، لباس و مد پرستی باشد، هر چه می بیند، می خواهد و دائم در فکر تهیه کردنش است و چون آماده کردن آنان بسیار مشکل و گاهی غیر مقدور است، روح او همیشه مضطرب و پریشان است و مانند کسی می ماند که گم کرده خود را پیدا نکرده است.
زن بد حجاب و بی تقوا دیر شوهر می کند، زیرا یک پسر جوان وقتی می خواهد ازدواج کند در فکر همسری است که از لحاظ دین، اخلاق و خانواده مناسب باشد؛ زنی باشد که با او بتواند زندگی کند و هر روز به عناوین مختلف برای او مشکلاتی ایجاد نکند؛ در نتیجه سراغ دختران بد حجاب و بی تقوا نمی رود و وقتی زن بد حجاب دیر شوهر کند این موضوع سبب مشقت روحی فراوان برای وی می شود.
گاهی اوقات مشقت روحی موجب بیماریهای فراوان جسمی خواهد شد و در صورت ازدواج کردن نیز زندگی این گونه افراد، زود از هم پاشیده می شود، چون وقتی ارزش و ملاک در زندگی، ظواهر و مد باشد، در نتیجه این ظواهر و مد زود کهنه می شود، مطلوب خود را از دست داده و سرانجام کار به جدایی می رسد. اصولاً در چنین خانواده هایی چون عقل در انتخاب همسر نقشی ندارد، خانواده ها زود متزلزل می شوند، هر لحظه زندگی در حال سقوط و انفجار است و سرنوشت آنها جز طلاق و سرگردانی زن و بچه ها و گاهی انحراف آنها، چیز دیگری نیست.
..........................................
علیرضا مهدی زاده
نظر شما