به گزارش خبرگزاری مهر، اندیشه فولادوند این روزها در نقش متفاوت افسانه در مجموعه "شیدایی" مهمان شبکه سوم سیما است. این بازیگر که بیشتر در کارنامه کاری خود حضور در فیلمهای سینمایی چون "سربازهای جمعه"، "سن پترزبورگ"، "ستاره بود"، "ستاره میشود" و... را دارد. برای اولینبار است که در یک مجموعه تلویزونی به ایفای نقش میپردازد.
نقش افسانه در "شیدایی" به نوعی پیشبرنده داستان است و به نوعی از بازیگران اصلی این کار محسوب میشود. در این گفتگو تلاش کردیم با این بازیگر شاعر درباره دلایل حضورش در این مجموعه، ویژگیهای شخصیتی افسانه، همکاری با عسگرپور و نعمت الله و... با وی صحبت کنیم.
* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: خوشبختانه بعد از مدتی دوری به تازگی بازگشت خوبی به سینما و تلویزیون داشتید. البته در کارنامه شما کمتر بازی در تلویزیون دیده میشود. حضور در "شیدایی" تا چه حد متأثر از به دلیل حضور محمدمهدی عسگرپور و سعید نعمتالله بود که ما پیش از این کارهای خوبی از آنها دیده بودیم؟
اندیشه فولادوند: آشنایی من با "شیدایی" به واسطه علی صابری مدیر برنامهریزی این پروژه صورت گرفت. پیش از این با ایشان همکاری داشتم. در کمال تاسف به دلیل مشغولیتهایی که در زندگی دارم خیلی کم فرصت میکنم تمام کارهای همکارانم را دنبال کنم. در نتیجه زمانی که برای اولینبار مراجعه کردم بدون هیچ تصوری از ماحصل کار رفتم. البته عسگرپور را میشناختم و با اسم و آثار سعید نعمتالله نیز آشنایی داشتم.
بعد از چندین جلسه مذاکره با حضور کارگردان و نویسنده به شیوه و فکر هم نزدیک شدیم. عمدتا ما عادت داشتیم قصهای را از ابتدا در اختیارمان بگذارند و ما تا پایان آن را بخوانیم و بعد کاغذی را امضا کنیم و وارد پروژه شویم.
اما اینجا اینگونه نبود. در واقع با نویسنده همراه بودیم. البته زمانی که من وارد این پروژه شدم مدتی بود که گروه کار خود را شروع کرده بودند. همانطور که دیدید شخصیت افسانه دیرتر وارد قصه میشود. چندین و چند قسمت نیز تا آن زمان تالیف شدهبود. ما درباره یک کلیتی یعنی ایست و زیست این شخصیت از نقطه شروع و در ادامه در قالب این درامها صحبت کردیم. ولی چگونگی روایت ماجرا مستلزم مطالعه قسمتهای بعدی بود.
* یعنی فیلمنامه روز به روز در اختیار شما قرار میگرفت؟
فولادوند: بله. ما درباره کلیت به نتیجه رسیدیم و چند قسمت هم مطالعه کردیم و مابقی همانطور که سر تصویربرداری بودیم نعمتالله نیز تالیف میکرد. این روش دو خاصیت دارد. یکی اینکه تجربه جالبی است که نمیدانیم چه چیزی در انتظارمان است. برای خودم هم به عنوان بازیگر یک نقش جذابیت دارد. اینکه خودت هم نمیدانی قرار است چه اتفاقی بیافتد.
با نعمتالله به قرابت فکری رسیدیم و من با خیال خیلی راحت در اختیار پروژه قرار گرفتم. همچنین من به متنهای اجتماعی علاقه زیادی دارم. اگر هم این سالها همکاری با تلویزیون نداشتم به این دلیل است که پیشنهاداتی که به من شد وسوسهانگیز نبود. برای من مهم است نقشی را که بازی میکنم مسئله داشته و چالشبرانگیز باشد. من به دنبال تعالی هستم و به دنبال دغدغههای شخصی خودم در نقش میگردم.
* شما در این مجموعه نقش یک مادر را ایفا میکنید که تاکنون در کارنامه خود آن را تجربه نکرده بودید. از این تجربه متفاوت بگویید.
فولادوند: افسانه یکی از دورترین نقشهایی است که من تا کنون بازی کردم. من درکی از مادرشدن ندارم. زیرا احساس میکنم مسئولیت بسیار مهم و بزرگی است. من همیشه در زندگی شخصی خودم به مادرشدن اضطراب داشتهام و احساس میکنم مسئولیت سنگینی است. خیلی شیرین است که نقش زنی را بازی کنم که فرزندی دارد و به لحاظ سنی ازمن بزرگتر است.
- من در جامعه با مثبت یا منفی بودن افراد موافق نیستم. آدمها یا قربانی شدهاند یا قربانی کردهاند و یا هر دو. به هر شکل تک تک شخصیتهای این سریال به خوبی پرداخت شدند. تمامی آنها یک ابعادی دارند که شما میتوانید آنها را تاریک ببینید. درست مثل زندگی.
ریشههای خصومتهای این افراد با هم بیشتر ریشههای طبقاتی است تا فردی. این برخواسته از طبقات افراد است. یکی از شخصیتهای جذاب برای من حمید (امیر جعفری) است که درست واکنشهای او از یک فاصله طبقاتی میآید. دو شخصیت افسانه و حمید در یک وجه مشترک هستند. هر دو برای فرزندانشان احساس ناامنی دارند. به همین دلیل به هر قیمتی میخواهند از لحاظ اقتصادی امنیت آنها را تامین کنند.
آنها بازتابهای مستقیمی از جامعه ما هستند. که متاسفانه در این روزگار برای همه مشخص است که ما چرا دچار چنین بحرانهایی شدیم و فواصل غریب طبقاتی که دیده میشود پیش از 50 درصد جنایاتی که در پایتخت انجام میشود بیشتر به ریشهها و رکود اقتصادی طبقه فرودست جامعه بر میگردد. تعریف طبقه فرودست تغییر کردهاست. این طبقه دیگر کسانی نیستند که در حلبی آباد زندگی میکنند. طبقه متوسط در جامعه ما بر اساس استانداردهای بینالمللی زیر خط فقر قرار دارند.
آن عده از افراد جامعه که برای آینده فرزندانشان نگران هستند، حاضرند دست به هر کاری بزنند تا به امنیت برسند. زیرا امنیت را در اقتصاد نمیبینند. امنیت اقتصادی آن چیزی است که افسانه و حمید در "شیدایی" ندارند. آنها برای همین تلاش میکنند. تناقضهایی که من در این مجموعه ایفا کردم یکی از جذابترین نقشهایم بود.
*چقدر از شخصیت افسانه در گفتوگوهای شما، عسگرپور و نعمتالله شکل گرفت؟
فولادوند: تاثیرپذیری را باید از نویسنده بپرسید. روزی که من دعوت به کار شدم شخصیت افسانه نوشته شده بود و حتی تا انتها در ذهن نعمت الله شکل گرفته بود.
هر بازیگری در هر سطحی از استعداد با حضور خودش روی شخصیت تاثیر میگذارد. این تاثیرگذاری بازیگر در نقش یک امر ذاتی است. ولی اگر در روند قصه تاثیر گذاشته باشم این لطف نویسنده است. نعمتالله یک نویسنده بسیار خوب است و به متن و قصه خود اطمینان دارد. به شما اجازه میدهد که چیزی را در ذهن خود امضا و یا مهر شده نبینید.
وی حرف میزند و بحث میکند. اگر نکتهای توسط بازیگر عنوان شود و در مقام نویسنده آن را قبول کند قطعا لحاظ خواهد کرد و به بررسی میگذارد. یکی از بهترین گروههای که من کار کردم "شیدایی" بود و یکی ازبهترین تجربههای گفتمانی با نویسندهها را با نعمت الله داشتم .
* کار با عسگرپور چطور بود؟
فولادوند: زمان تصویربرداری سریال مصادف با بحرانهای خانه سینما شد. ایشان رئیس خانهای هستند که بالغ بر پنج هزار نفر عضو دارد. من نمیخواهم وارد این بحث شوم. عسگرپور با تمام دغدغههایی که در سمتهای دیگر همزمان با سریال داشتند یک لحظه حتی نگذاشتند ما متوجه شویم از چه بحرانهایی عبور کرده تا به این لوکیشن رسیدند. اینکه چه فشارهایی روی ایشان است. با همان آرامش همیشگی با ما کارمیکردند. وی واقعا انسان ارزشمند و قابل احترامی هستند. در بطن بحران ما حتی برای لحظهای متوجه تغیر زاویه عصبی در ایشان نشدم. من از خداوند میخواهم از آن لطفهایش نصیب ایشان کنند.
نظر شما