* خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه : تعريف شما از اخلاق حرفه اي روزنامه نگاري چيست؟
- علي اكبر قاضي زاده : تعريف اخلاق حرفه اي كار بسيار دشواري است اما ما از لحاظ تعدد، عمق و گستره روزنامه نگاري در شرايطي به سر مي بريم كه بايد بحث اخلاق حرفه اي و هنجارهاي اخلاقي در روزنامه نگاري را مطرح كنيم. هر گاه روزنامه نگاري به دليل محبت يا تنفر نسبت به يك فرد يا موضوع دست به قلم ببرد از حيطه اخلاق حرفه اي خارج شده است. بخشي از اخلاق روزنامه نگاري پديده اي است بنام استغناي روزنامه نگار به معناي بزرگ منشي هاي حرفه اي روزنامه نگاري . در كتاب اخلاق روزنامه نگاري اثر خانم "كارن ساندرز" كه اخيرا آن را ترجمه كرده ام نمونه هايي آورده شده است . براي مثال ، وقتي روزنامه هرالد تريبيون با كسي قرارداد مي بندد در انتهاي قرار دادش بندهايي وجود دارد كه مي گويد شما بايد اينها را رعايت كنيد. شما حق نداريد با هواپيمايي سفر كنيد كه بليطش را ميزبان شما تهيه كرده باشد. شما اگر وابسته به يك حزب سياسي يا يك NGO هستيد حق نداريد از آنجا خبر بدهيد. شما حق نداريد ميهمان غذاي منبع خبري تان باشيد و ... اگر شما به عنوان خبرنگار اين بندها را رعايت نكنيد روزنامه حق دارد در حق شما مجازات هايي را اعمال كند. من متاسفم كه بگويم وقتي اين كتاب را ترجمه كردم و وقتي منشور استاد معتمد نژاد را خواندم خيلي تكان خوردم. متاسفانه شرايطي كه امروز درمطبوعات ما وجود دارد اين است كه اخلاق حرفه اي و مرام روزنامه نگاري در حال كمرنگ شدن است.
* آيا از نظر شما اخلاق حرفه اي و روزنامه نگاري پديده اي جهاني و Global است يا اين كه بايد بومي تعريف شود؟
- من كتابي به نام روزنامه نگاري حرفه اي از "ديويد رندال" ترجمه كرده ام . در مقدمه آن كتاب رندال حرفي زده است كه صداي خيلي ها را درآورده است . رندال مي گويد ما روزنامه نگاري سوسياليستي و جهان آزاد نداريم . ما روزنامه نگاري آفريقايي در مقابل روزنامه نگاري آسيايي نداريم. روزنامه نگاري آمريكايي در مقابل روزنامه نگاري اروپايي نداريم. روزنامه نگاري صنعتي در مقابل روزنامه نگاري هنري نداريم. آنچه كه ما داريم چيزي است بنام روزنامه نگاري (journalism) به معناي عام. خود رندال اسمش را گذاشته است روز نامه نگاري جهاني Global journalism .هر كس در هر جاي دنيا اين معيارها را رعايت كند روزنامه نگاري درستي انجام داده است و هر كسي رعايت نكند اشتباه كرده است. البته منظور رندال اين نيست كه ما روزنامه نگاري آفريقايي يا آسيايي با اروپايي نداريم بلكه منظورش توجه به اين مطلب است كه اصل مهم و اوليه اين است كه روزنامه نگاري درست و به هنجار انجام شود. حرف هاي ديگر تزييني است. اصل اين است كه شما بايد به پديده اي به نام مخاطب اعتقاد داشته باشيد. حالا مهم نيست كه شما در اروپا باشيد يا در آفريقا و يا درتهران خودمان. شما بايد اين اصول و معيارها را رعايت كنيد. البته بخشي از فرمايش شما كاملا درست است . آن چيزي كه در اخلاق اروپايي يا آمريكاي لاتين يا اخلاق عرياني موجود است را ما اينجا نمي توانستيم رعايت كنيم . آنجا هنجارها متفاوت است. ولي آنچه كه به هنجارهاي حرفه اي معروف است در همه جاي دنيا يكي است. توجه نكردن به پيامدهاي خبر، فريفته نشدن ، باجگيري نكردن و ... معيارهاي جهاني و Global اين حرفه است.
* با توجه به اين نكات وضعيت رسانه هاي ايران را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ و بزرگترين معضل اخلاق حرفه اي رسانه هاي ما را چه مي دانيد؟
- اولين نكته اين است كه شما به عنوان خبرنگار بايد زندگي تان تامين باشد. يعني خبرنگار وقتي دفترش را بست ، نوت بوكش را بست، خبرش را داد و از موسسه اش بيرون آمد ديگر دغدغه نان شب را نداشته باشد. يعني امنيت حرفه اي و شغلي . من سالهاست كه دنبال كارهاي سنديكاليستي در اين حرفه هستم. حقوق بچه هاي روزنامه نگار در شرايط فعلي و با تحصيلاتي كه دارند و با شغل در معرض خطري كه دارند پايين ترين حقوق ممكن در كشور است. خب در چنين شرايطي چه توقعي مي توان از روزنامه نگار داشت. توقع استغناي حرفه اي داشتن از روزنامه نگاري كه دغدغه كرايه خانه و نان شب دارد توقع بيهوده اي است.
نكته دوم اين است كه متاسفانه ما به تعدادي كه روزنامه و رسانه داريم آدم حرفه اي نداريم. از نظر عددي رسانه هاي ما و روزنامه هاي ما چند برابر شده است اما آيا از لحاظ نيروي انساني ما توانسته ايم براي آنها نيروي حرفه اي تربيت كنيم. يكي از دوستان به من مي گفت وقتي به من مي گويند ما 2500 نشريه در كشور داريم اولين سوالي كه در ذهن من شكل مي گيرد اين است كه اين نشريات نياز به 2500 سردبير دارند. آيا ما اين تعداد سردبير حرفه اي داريم؟ متاسفانه اين يك واقعيت است.
نكته سوم كه متاسفانه از همه تلخ تر است تشنگي و حرص و ولع مسوولان كشور ما براي مطرح شدن است. از آنجا كه ساختارهاي كشور ما دولتي است و طبع مديرانش هم دولتي هستند براي اين كه مطرح بشوند يا بتوانند دوباره وزير و وكيل بشوند دست روابط عمومي ها را باز مي گذارند و اين نكته باعث شده است كه تعدادي از روزنامه نگاران ما به علت دو نكته قبلي كه ذكر كردم يعني نياز مالي و نداشتن شرايط حرفه اي خيلي زود جذب شوند و در واقع پاسخگوي نياز اضافه خواهانه اين مسوولان باشند. البته خوشبختانه اين نكته عموميت ندارد . هنوز هم ما روزنامه نگاراني داريم كه با همين حقوق تلخ روزنامه نگاري مي سازند و سرشان را بلند نگه مي دارند و كار حرفه اي خودشان را مي كنند و آلوده اين قضايا نمي شوند. آرزوي من به عنوان يك روزنامه نگار پا به سن گذاشته اين است كه تعداد كساني كه معتقد به كار حرفه اي و سالم هستند زياد شود.
* راهكارهاي شما براي وضعيت موجود چيست؟
- به نظر من يكي از كارها اين است كه روزنامه نگاران بايد برگردند و وظيفه خودشان را بازنگري كنند. اين كه چرا اين حرفه را انتخاب كردند. به نظر من روزنامه نگار بايد هر روز صبح اين سوال را از خودش بپرسد. دكتر معتمد نژاد مي گويد: روزنامه متعلق به هيچ كس نيست. فقط متعلق به خواننده است. اين مسووليت بسيار بزرگي است كه بر دوش روزنامه نگاران هست. اين حرفه نياز به يكسري از خود گذشتگي دارد.
* در اين ميان وظيفه نهادهاي صنفي روزنامه نگاران چيست؟
- حرف شما درست است . اين كه سازمان هاي صنفي بايد حمايت كنند و تاثير بگذارند. حرف درستي است . ولي متاسفانه من هيچ خاطره اي در ذهنم نيست كه به شما بگويم در فلان مورد انجمن صنفي دخالت كرد و موفق شد. بله انجن صنفي در يك شرايط آرام و نه در بحران هاي هر روزه بايد به اين وضعيت رسيدگي كند.
* در يك فرايند تاريخي وضعيت اخلاق حرفه اي در رسانه هاي ايران را چطور تحليل مي كنيد؟
- ببينيد روزنامه نگاري چيز جدايي از ديگر شوون اجتماعي نيست. هر گاه در كشور ما آرامش بوده است روزنامه نگاران هم به كار خودشان پرداخته اند و امنيت شغلي تا حدي وجود داشته است. هر گاه هم شرايط سياسي دچار تنش بوده است روزنامه نگاري و اخلاق حرفه اي هم به تبع آن وضعيت مطلوبي نداشته است. در برهه هاي تاريخي هر گاه محيط سالم بوده مطبوعات هم كار خودشان را كرده اند و هر گاه هم كه محيط سالم نبوده روزنامه نگاري هم در ذيل آن وجود داشته است. بنابراين مطبوعات را از شرايط اجتماعي جدا نكنيم.
* اما يكي از وظايف مطبوعات را شكل دهي و هدايت افكار عمومي و اجتماعي مي دانند.
- نه، من موافق نيستم. من موافق وظيفه هدايتگري مطبوعات نيستم. در طول تاريخ برويد در كشورهاي دنيا بگرديد اگر توانستيد يك انقلاب را به من نشان دهيد كه مطبوعات ايجاد كرده باشند. مطبوعات فقط شرايط را تشديد مي كنند. در اين مورد حرفي ندارم. براي نمونه جريان دوم خرداد را ببينيد. اين جريان را مطبوعات بوجود نياوردند بلكه تشديد كردند. آن هم نه به دليل اين كه مطبوعات قدرت خارق العاده اي دارند . به دليل اطلاع رساني است. اطلاع باعث گستردگي پيام مي شود. باعث انتقال پيام مي شود. ولي اين حرف هايي كه مي گويند مطبوعات عامل ارتقاي فرهنگي هستند و آيينه تمام نماي جامعه و ... را قبول ندارم. اينها شعار است . اصلا دعواي ما در كلاس هاي درس همين است . وظيفه مطبوعات اطلاع رساني است. آن هم اطلاع رساني سالم. اگر رسانه ها بتوانند اين اصل را انجام دهند كه من ترديد دارم بتوانند ، حداقل در كشور ما كه نتوانسته اند اگر رسانه ها بتوانند اطلاع رساني كنند آموزش در پي اش مي آيد، اقناع عمومي در پي اش مي آيد و ... همه اين بحث هايي كه ما بر سر اخلاق مطبوعات مي كنيم براي اين است كه مطبوعات درست اطلاع رساني كنند.
نظر شما