اعتراضات سوریه در آغاز تلاشی برای تغییر رفتار "خشک و متعصب" نیروهای امنیتی و اصلاحات بود، اما خیلی سریع تحولات به تاثیر از متغیرهای داخلی و به ویژه خارجی سمت و سوی دیگری پیدا کرد و به "خشونت و درگیری مسلحانه" سوق یافت، امری که "چهره ای خونین" به اعتراضات داده و همدردی اکثر کسانی را که اخبار را از رسانه های غالب پیگیری می کنند بر می انگیزد.
اما چند نکته در باب "چهره خونین" اعتراضات سوریه قابل ذکر است:
1) آمار متناقض و متعددی درباره کشتارها در سوریه منتشر می شود که گاهی ارقامی "وحشتناک" هستند، اما اینها فقط "آمار" هستند و تاکنون گزارش متقن و غیر قابل خدشه ای در تایید این آمار مخابره نشده و هر آنچه بوده اخبار رسانه هایی است که حداقل در موضوع سوریه بی طرف نیستند.
2) کشته شدگان اعتراضات سوریه هر چقدر هم که باشند در "حد برابر" از نیروهای پلیس و مخالفان هستند. تامل در این امر با عنایت به فرآیند اعتراضات و انقلابها در دیگر کشورهای عربی از جمله مصر، تونس و یمن نشان می دهد که تحولات سوریه حداقل در این بعد با اعتراضات در دیگر کشورهای عربی متفاوت است. این تفاوت بیانگر یک چیز است و آن "حمایت تسلیحاتی و هدفمند خارجی" از اعتراضات در سوریه است. امری که شاید مهمترین دلیل خونین شدن شورش ها است.
3) برخورد رسانه ای با اعتراضات در سوریه چه در رسانه های عرب و چه در شبکه وسیع رسانه ای غرب از همان اول بی طرفانه نبود و این رسانه ها بدون شک به اعتراضات سوریه نگاهی "ابزاری" و "سیاسی" داشتند؛ اولا رسانه ها عربی-غربی اعتراضات سوریه را ابزاری برای اهداف تبلیغی خود دانستند و به جای "پوشش و تحلیل واقعیت" به "جنجال، شلوغ بازی و گاهی دروغ سازی" مبادرت کردند و ثانیا اینکه این رسانه ها پیرو سیاستمداران شدند و آنچه را مخابره کردند رنگ و بوی سیاسی کاری به خود گرفت.
4) برخورد حاکمان سنی عرب - که خودشان بدون شک از مستبدترین حاکمان جهان هستند - با اعتراضات سوریه "تسویه حساب سیاسی" بوده و تلاش آنها برای کنار زدن بشار اسد تسویه حساب با دمشق بدلیل حمایت از حزب الله و همراهی با ایران است. این موضوع قطعی است که امرای عرب برای "دفاع از مردم" و "انقلاب" از شورشها در سوریه حمایت نکرده و نمی کنند؛ چرا که حتی یک فرد عامی هم می داند "پادشاهان" هیچگاه از هیچ انقلابی در هیچ کجای جهان استقبال نمی کنند تا چه برسد اینکه انقلاب در کشور همسایه آنها باشد. همین امر نیز یکی از دلایل پیچیده شدن اعتراضات سوریه و خونین شدن آن است، چرا که وقتی نیروهای "متناقض و نقاب زده" وارد یک جریان می شوند آن را به اوج خشونت می رسانند.
5) برخورد غرب با موضوع سوریه بدون شک متفاوت با دیگر اعتراضات خاورمیانه و شمال آفریقا بوده است. بدلیل هم مرزی سوریه با رژیم اسرائیل، غرب در ابتدا نمی خواست مستقیما وارد سوریه شود. بعدا هم که خواست بدلیل مخالفت چین و به خصوص روسیه نتوانست به طور مستقیم مداخله کند. بدلیل کلاهی که در موضوع لیبی در شورای امنیت بر سر مسکو گذاشتند. غرب در قضیه سوریه از طریق "تجهیز و آموزش نظامی مخالفان و جنجال سیاسی" وارد شد و بدون تردید به عنوان یکی از عوامل ابهام و خشونت فضای اعتراضات و شورشها عمل کرده است.
6) بی شک دولت سوریه در مدیریت و مهار اعتراضات بد عمل کرده است که دلیل اصلی آن به رفتار "خشک و خشن" حزب بعث بر می گردد؛ حزبی سلطه جو که هم کهنه و هم دست وپاگیر است، حتی برای بشار اسد و هم خشن و حساب نشده عمل می کند و نمی تواند با اصلاحات کنار بیاید. آنچه در سوریه قطعی است لزوم تغییرات اساسی در ساختار اقتصادی و پاکسازی ساختار سیاسی از عوامل خشونت آفرین است. سوریه برای خلاصی از بحران باید به سوی احترام به مردم از هر قوم، قبیله و مذهبی که باشند پیش برود.
حبیب اسدی
نظر شما