به گزارش خبرنگار مهر، در سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران دفتر زندگی مردی از دیار ابرکوه را گشوده ایم که تنها جانباز انقلاب اسلامی است که در دفاع مقدس به خیل شهدا پیوسته است.
خانواده شهید آدمی تنها خانواده ابرکوهی هستند که سه شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده اند.
شهید حسین آدمی فرزند علی اکبر در اول خردادماه سال 1332 در خانه ای کوچک و ساده در محله میان سنگ که بین محلات درب قلعه و نبادان ابرکوه واقع شده، دیده به جهان گشود.
او در خانواده ای مستضعف اما باتقوا متولد شد و از مردان نیک زمان خود بود.
حسین در سال 1338 روانه مدرسه شد و از آنجا که آن زمان تنها فرزند بزرگ خانواده بود و برای کمک به پدر احساس تکلیف می کرد، پس از کسب مدرک ششم برای ادای تکلیف ترک تحصیل کرد.
در این مقطع از زندگی بود که حسین تصمیم گرفت به کار سخت کارگری مشغول شود و برای این منظور به شهرهای مختلف از جمله شیراز نیز سفر کرد زیرا پدرش به تنهایی قادر به تامین زندگی برادران کوچکترش نبود و به همین دلیل او سنگر مدرسه را رها کرد و همسنگر پدر زحمتکش خود شد.
حسین چند سالی به شیراز رفت و به کارگری مشغول شد و بعد از زمانی طولانی از شیراز به زادگاهش بازگشت تا شاید با کسب درآمدی هر چند اندک بتواند نزد پدر و مادر امور زندگی آنان را اداره کند و دین خود را نیز به آنان ادا کند.
او در کار نیز از بهترین ها بود و سالها همدوش و همکار پدر کار کرد اما کار به تنهایی او را راضی نکرد و با اندک سوادی که داشت حتی در کوتاهترین فرصت ها نیز به مطالعه قرآن، مسائل دینی و تفحصص مسائل اجتماعی می پرداخت.
حسین فردی با تقوا، پرشهامت، مهربان، سخاوتمند، ریزبین و فوق العاده زحمتکش بود و چنان تربیت شده بود که مشورت و کنجکاوی بسیار را در هر امری مقدمه انجام کار می کرد.
حسین و برادرانش شبها در پشت بام خانه شعار الله اکبر سر می دادند و این آغاز و نخستین گام مبارزات سیاسی وی بود |
با شروع انقلاب اسلامی شب ها با برادرانش به ویژه شهید عبدالرحمن به پشت بام خانه می رفتند و شعار الله اکبر سر می دادند و این در واقع آغاز راه مبارزات سیاسی وی بود.
گاهی کار حسین با برادرش بر سر این مسئله که چه کسی زودتر به فیض شهادت می رسد به بحث کشیده می شد و هر یک اعتقاد داشت که دیگری زودتر از او شهید می شود.
فرزند شهید حسین آدمی در مورد خاطرات دوران انقلاب پدر، که خود نیز از زبان عموها شنیده است به خبرنگار مهر گفت: حضور مداوم پدرم در راهپیمایی ها منجر به شناسایی او از سوی ساواک ابرکوه شد و توسط فرمانده پاسگاه وقت در اواخر آبان ماه 1357 به رگبار گلوله بسته شد اما از این حادثه جان سالم به در برد.
علی اکبر آدمی اظهار داشت: طولی نکشید که گلوله ها از بدن پدرم یکی پس از دیگری بیرون آمد و پدرم دوباره پای ثابت تظاهرات ها شد.
وی ادامه داد: آن روز نیز مثل دیگر روزهای تب آلود انقلاب سال 56، پدرم مثل همیشه سرزنده و خستگی ناپذیر در تظاهرات شرکت کرده بود، منافقان نیز از مدت ها قبل برایش خط و نشان کشیده و او را تهدید کرده بودند اما او بیدی نبود که از این بادها بلرزد و به کار خود ادامه می داد.
آدمی افزود: در یکی از همین تظاهرات ها، صدای شلیک گلوله در گوش تظاهرکنندگان پیچید و آنها را از هم متفرق کرد، منافقان شش گلوله به سمت پدرم شلیک کردند اما آن روز نیز موفق نشدند او را از پا در بیاورند.
وی ادامه داد: پاسگاه ابرکوه نیز چند بار به خانواده پدرم تذکر داد که اگر اعضای این خانواده دست از کار خود بر ندارند با توجه به شناسایی آنان توسط ساواک و بازگشت اوضاع به حال عادی به جوخه اعدام سپرده می شوند.
فرزند شهید حسین آدمی افزود: با وجود تمام این تهدیدات این چند برادر با شهامتی بی نظیر به حرکت خویش ادامه دادند و این اقدامات تا زمان پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ادامه یافت.
وی ادامه داد: طولی نکشید که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و جمهوری اسلامی جایگزین طاغوت شد، اما اعتقاد پدرم این بود که تازه جهاد اکبر آغاز شده و باید در مسیر آشنایی مردم با اسلام ناب تلاش کرد.
یکی از همرزمان این شهید نیز اظهار داشت: حسین روزها در مدرسه و کوچه و بازار با طرفداران مجاهدان خلق و کمونیست ها پیوسته در ستیز بود و در این ستیزه ها ناسزاها و تهمت های بسیار شنید اما لحظه ای در رسالت خود سست نشد.
وی چند سال نیز در آموزش و پرورش به کار مشغول بود و در این مدت نیز بیش از توان خود تلاش کرد تا مفاهیم ناب اسلام ناب محمدی (ص) را بفهمد و در انتقال آن بکوشد.
این شهید، در سنگر آموزش و پرورش با مدگرایی ، بی حجابی، غرب زدگی و ملی گرایان به ویژه گروهک های منحرف پیوسته در ستیز بود و شکنجه روحی بسیاری را از جانب آنان تحمل می کرد.
اول فروردین ماه 61؛ سالروز عروج شهید حسین آدمی/ آدمی؛ جانباز انقلاب، شهید دفاع مقدس
آرزوی دیرینه حسین این بود که در دل سنگر جان به جان آفرین دهد و این آرزو نیز پس از شروع جنگ تحمیلی در اول فروردین ماه سال 61 به تحقق پیوست.
دو برادر دیگر حسین یعنی محمد و عبدالرحمن نیز با انتخاب افتخارانگیز خود به خیل شهیدان پیوستند و این افتخار در خانواده آدمی به عنوان تنها خانواده ای که در تحقق اهداف انقلاب اسلامی سه شهید را تقدیم انقلاب کرده بودند، به یادگار ماند.
گوشه هایی از وصیت نامه این شهید گرانقدر بیانگر افکار و اندیشه های ناب آن شهید است که مانند دیگر وصایای شهدا باید برای همیشه در دل ها و جان ها حک شود.
"دوست دارم هزار مرتبه فدای اسلام و این مکتب شوم. وقتی لباس بسیجی را بر تن کردم هزار مرتبه فرق کردم و انسانیت را دریافتم و اگر افتخار شهید شدن را یافتم همگان بدانند که آگاهانه زیستم و آگاهانه به ابدیت پیوستم".
....................................
عکس و گزارش: رحیم میرعظیم
نظر شما