به گزارش خبرنگار مهر، بازتاب عنوان نمایشگاهی است که لاله اسکندری و برادرش سیامک در گالری ساربان برگزار کرده اند. این نمایشگاه روایت جدیدی است از عکسهای این هنرمند بازیگر که برخلاف خیلی از همکارانش در عرصه سینما که به صورت دلی و یکباره پا به عرصه هنرهای تجسمی میگذارند، سالها در این هنر و البته در هنرهای تجسمی تحقیق کرده و درس خوانده است. آنچه در زیر میآید گفتگوی مفصل مهر در مورد نمایشگاهش است:
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و هنر: سئوال اولم در مورد نمایشگاهی است که در گالری ساربان گذاشتهاید. چه شد که به این فضا رسیدید؟
لاله اسکندری، بازیگر و عکاس: عکاسی یکی از علایق من بوده و هست. همیشه دوربین در کنارم هست خصوصاً وقتی وارد فضای جدیدی میشوم این همراهی نمود بیشتری مییابد. این مجموعه که در گالری ساربان به نمایش درآمده است حاصل 4 سال گذشته عکاسی من است یعنی بعد از نمایشگاهی که در سال 77 است داشتم و بر اساس و در ادامه آن نمایشگاه این عکسها نیز از سفرهای من است.
در نمایشگاه اولم همه جور عکسی بود از عکس خبری گرفته تا اجتماعی و عکس از طبیعت. در حقیقت آن نمایشگاه برای این بود که خودم را به عنوان لاله اسکندری عکاس معرفی کنم تا همگان ببینند که من قاب را میشناسم، عکاسی را میشناسم، فرم و رنگ را میشناسم و البته به عکاسی علاقه فراوان دارم.
مدتها بود که قصد داشتم با برادرم یک نمایشگاه مشترک بگذارم. سیامک سالهاست که عکاسی میکند. به واقع من عکاسی را از سیامک یاد گرفتم. برادر بزرگتری که معماری میخواند و عکاسی هم میکرد. سیامک خارج از کشور است و در کانادا زندگی میکند. ما با هم در تماس بودیم که نمایشگاهی مشترک با هم داشته باشیم.
البته در این 4 سال گذشته من دو نمایشگاه خارج از ایران هم برگزار کردم و تلاش کردم که در این نمایشگاهها به عنوان یک ایرانی، کشورم را مطرح کنم و با عکسهایی سرشار از رنگ و زیبایی از مناظر طبیعی، معماری و گوشه و کنار سنتی ایران، سعی در محو تصاویر سیاه ذهنی خارجها نسبت به ایران را داشتم.
ولی برای داخل ایران و مردم کشورم شاید این سوژهها زیاد مناسب نباشد. عنوان انعکاس یا بازتاب را برای این مجموعه انتخاب کردیم و عکسهایی را به نمایش گذاشتیم. براساس این اسم از میان آثاری که هم من و هم برادرم سیامک داشت یک سری آثار را انتخاب کردیم و در گالری ساربان به دیوار بردیم.
در برخی از عکسها دقیقاً واژه بازتاب رخ داده ولی در برخی عکسها تاثیر لحظه بر عکاس است و اثری که آن لحظه بر روی من گذاشته را دوست به بیننده منتقل کنم.
احساس خودم از این نمایشگاه بیشتر این است که در بیشتر عکسها یک طبیعت اعم از جاندار و بیجان دیده میشود، چیزی که این روزها زیاد به آن توجه نمیشد. تلاشم این بود که آن اشتیاق، شادی و هیجانی که از دیدن آن صحنهها داشتم را ثبت کنم و اکنون به بیننده منتقل کنم. شاید دامنه عکسهایی که من گرفتم به این هدف نزدیکتر است در صورتی که عکسهای سیامک دارای لوکیشن خاص است. سیامک در یک فضای شهری خاص یعنی تورنتو کانادا عکاسی کرده است اما عکسهای من بین عکاسی و نقاشی شناور است. در برخی از عکسها میبینیم که آثار به تابلوی نقاشی نزدیک شدهاند. باید بگویم که در این نمایشگاه سعی کردم بحث فرم و رنگ و بافت را مطرح کنم.
* خانم اسکندری شما بازیگرید، عکاس هستید یا طراح شهری؟
- علاقه کودکی من هنرهای تجسمی بوده و در این میان نقاشی بیشترین علاقه را به خود اختصاص داده است.
* یعنی قرار است از شما یک نمایشگاه نقاشی هم ببینیم؟
ـ کارهایی که در سطح شهر از من هست به نوعی نقاشی است. هنر برای من دو بخش شده است. اول هنرهای تجسمی که در آن به سراغ عکس و طراحی شهری رفتهام و هنرهای نمایشی که بازیگری را دنبال میکنم. این دو جهان کاملا متفاوت هستند که دو بخش از وجود من را ارضا میکنند.
در سینما و تلویزیون در یک هنر جمعی شرکت میکنم و من به عنوان یک شخص در میان یک جمع معنا پیدا میکنم. هنرهای تجسمی قائم به فرد است و مانند سینما نیست و هیچکس نمیتواند مدعی شود که مثلاً فیلمبردار یا کارگردان کار را خراب کرده است. هر آنچه که زحمت و تلاش کنی مخصوص یک نفر است و آن را نمیتوان به فرد دیگری ربط داد.
پیش میآید که در دنیای سینما (با توجه به نوع فضای گروهی که در آن است) گاهی دوست داشته باشید که به یک فضای مستقل و شخصی پناه ببرید فضایی که متعلق به خود شماست. لحظات تنهایی من را هنرهای تجسمی پر کرده است.
هنرهای تجسمی علاقههای شخصی من است که اکنون دیگر از تفریح گذشته زیرا روی آن وقت گذاشتم، درس خواندم، انرژی گذاشتم.
* پس در حقیقت هنرهای تجسمی حاصل خلوتگاههای شماست؟
بله دقیقاً. من عاشق سفر هستم و سفر در من هیجان ایجاد میکند. من ادعایی به مفهوم یک عکاس حرفهای ندارم زیرا همان گونه که من بازیگرم و بازیگری شغل من است برای یک عکاس هم عکاسی شغل است و تمام وقتش را صرف آن میکند. من بازیگری هستم که عکاسی میکنم و علمش را هم دارم و آن گونه نیست که کاملاً تفریحی این مسیر را آمده باشم.
به نسبت عکسهایی که سیامک گرفته است عکسهای من آن چنان که باید و شاید هدف ندارد. عکسهای من دلیتر است و حسهای زنانه در آن موج میزند. سیامک با نگاهی مردانه و دیدی معمارانه به عکس نگاه کرده است ولی من به عنوان کسی که گرافیک خوانده است و نقاشی کار کرده و البته یک زن است عکس گرفتهام.
ما سعی کردیم در این نمایشگاه آن تفاوت نگاه را نیز داشته باشیم تا دو تیپ خاص کاری را گرد هم بیاوریم تا تنوع بصری بیشتری برای بیننده ایجاد کنیم.
*این یک نمایشگاه مشترک است و طبق روال باید معلوم میشد که کدام عکسها متعلق به شماست کدام عکس ها متعلق به برادرتان ولی این گونه نیست.
ـ ما در لیستمان داریم که کدام عکس متعلق به کیست. ما فکر کردیم تفکیک کاملاً مشهود است. من تئوریسین عکاسی نیستم ولی دوربین همیشه همراهم بوده و همیشه آن لحظات خوبی که دیدم و در من احساس خوبی ایجاد کرده است را ثبت کرده و اکنون به نمایش گذاشتم.
متاسفانه در ایران همه چیز خط کشی شده است همه میگویند که اگر تو نقاش هستی فقط باید نقاشی کنی یا اگر بازیگری صرفاً بازی کنی. این مرزبندیها کمی سختگیرانه، نادرست و غیراصولی است. هنر یک دنیای خلاقانه است که هر کسی میتواند آن را تجربه کند و میتواند به بیننده خود این فرصت را بدهد که کارش را ببیند و قضاوت کند.
*خانم اسکندری من حرف شما را قبول دارم که یک هنرمند هنر را به ذات خودش میشناسد و می تواند در حیطه چند هنر وارد شود و قضاوت را به مخاطب واگذار کند. شاید خیلی از افراد که من هم در این گروه هستم مخالف بازار گرمی و سوء استفاده از نام خود برای فروش آثار هنری خود هستند. البته باید بگویم که من قیمت آثار شما را در این نمایشگاه دیدم و شهادت میدهم که منطقی بود. ولی خیلی از بازیگران هستند که عکاسی کردهاند و نمایشگاه گذاشتهاند و قیمت هایشان بسیار بالا بوده است. ما نمایشگاهی داشتیم که بازیگری عکس زیر پنج میلیون تومان نداشت یا فاجعه اکسپوی عکسی که چند سال پیش در موسسه صبا برگزار شد و مثلاعکس حسین پرتوی از دیدار امام خمینی (ره) با همافران در19 بهمن سال1357را که یکی از مهمترین عکسهای چند دهه اخیر ایران است، دو میلیون تومان قیمت داشت و عکس یک بازیگر هفت میلیون.
ـ من هم منتقد این دوستان هستم. آنجایی که آدمها از نام خود استفاده میکنند یک کار غیراخلاقی انجام دادهاند و قرار نیست اگر من با شهرداری کار میکنم قیمتم عادلانه باشد. شاید بد نیست بدانید که من زیر قیمت و عرف شهرداری کار کردم که حتی اعتراض برخی دوستان را هم برانگیخت.
در منطقه 6 شهرداری تهران من مذاکراتی با شهردار منطقه داشتم که به من گفتند که ما فلان قدر بودجه داریم. این یک شرایط دو طرفه بود که هم آنها دوست داشتند که من برایشان کار کنم و هم من دوست داشتم که برای آنها کار کنم ولی متاسفانه اعداد و ارقامی در رسانهها منتشر شد که واقعاً خلاف واقع بود.
*یعنی شما 120 میلیون برای یک کار نگرفتید؟
ـ نه اصلاً. برخی دوستان ما به من کم لطفی کرند. البته نمیخواهم ژست انسانهای فداکار را بازی کنم ولی فکر کردم به عنوان یک آدمی که فرصتی به او داده شده میتوانم کار کنم و همه چیز پول نیست. من حتی برای صرفاً پول بازیگری هم نکردم.
* آیا میتوان گفت که لاله اسکندری از شاخهای به شاخه دیگر میپرد؟
من به این دلیل که احساس کردم باید انرژیم جهت پیدا کند به سراغ این دو شاخه هنری آمدم. بازیگری و عکس. نمی دانم شاید آدمی باشم که نمیتواند در یک شاخص کاری خاص بماند وی دوست دارم انرژیم صرف هنری خاص مورد علاقهام بشود.
*در مورد متریالهای هنری چطور؟ شما گاهی عکاسی میکنید و گاه نقاشی و اکنون هم که به سرامیک رسیدهاید.
ـ من در سال های اخیر در هنرهای تجسمی به تکنیک موزائیک و کاشی رسیدم که این برآیند تجربه چند ساله من است و احساس کردم میتوانم در این زمینه دانش علمی هم علاوه بر محل و اجرایش پیدا کنم.
*در صحبتهایتان اشاره کوچکی به تاثیر برادرتان بر شما در آغاز راه عکاسی کردید. در این نمایشگاه چطور؟ شما از سیامک تاثیر گرفتید یا او از شما؟
ـ تفاوتهای زیادی در کارها هست. ما در دو دنیای کاملاً متفاوت عکس گرفتیم که این در نمایشگاه کاملاً مشهود است. چیزی که برای خیلیها هم جذاب بود این بود که ما از یک خانوادهایم ولی دو دنیای کاملاً جدا از هم را به تصویر کشیدهایم.
خیلی نمیتوانم بگویم تحت تاثیر سیامک بودیم هرچند من عکاسی را با سیامک آغاز کردم و با دیدن فرمهای او به عکاس را با سیامک آغاز کردیم و با دیدن فریمهای او به عکاسی علاقمند شدم ولی بعد از مدتی راه خودم را پیدا کردم . سیامک به دنیای معماری علاقه مند است ولی من دنیای خودم را تجربه کردم. فضای او تنهایی دارد و دورانهای خود را طی کرده است و آن را در عکسهایش نمود داده است.
* اسم این نمایشگاه بازتاب است. این یعنی چه؟ و آیا این بازتاب شماست یا برادرتان.
مال هر دوی ماست. در هر حال تلاشمان این بوده که بازتاب آن چیزی که در ذهنمان گذشته را به نمایش بگذاریم. آن چیزی که دریافت کردم را به بیننده منتقل کنم.
نظر شما