به گزارش خبرنگار مهر، مدیران تیاتری از آن دست مدیر جماعت هستند که قلبشان و دلشان برای تیاتری جماعت میتپد و این تپش آنچنان شدید است که طبیب جماعت در عجباند از این همه توان در قلب مدیران تیاتری! گویند مدیران و مسئولان تیاتری همواره در این اندیشهاند که چگونه بر داشتههای تیاتری جماعت بیافزایند. بیشترین هم و غم این جماعت مدیران بر این است که هر روز سکهای بر سکههای تیاتری جماعت افزوده شود تا دستآخر سرمایهای هنگفت نصیبشان باشد.
از این رو جماعت مدیر و مسئول تیاتری به گونهای تدبیر کرده است که همواره تیاتری جماعت بدهکار باشد. این بدهکار بودن با دیگر قسمهای بدهکاری متفاوت است. از آنجایی که هنرمند جماعت اهل خوشگذرانی و ولخرجی است، همواره جیبهایش مکانی برای ورزشهای دست جمعی جانورانی کوچک است که گویند چشم انسان را یارای دیدن آنها نیست.
مدیر جماعت قلبش برای همین جیبها میتپد که مبادا تبدیل به ورزشگاهی برای این جانوران کوچک شود! به همین خاطر خردهنانی به تیاتری جماعت میدهد و لقمههای چرب را برای هنرمندان به امانت نگه میدارد تا در روزگاری مناسب تقدیمشان کند. باید احسنت گفت بر این تدبیر مدیر جماعت که آیندهای روشن را رقم میزند برای جماعت تیاتری.
اما نکته اینجاست که بر جماعت تیاتری مبرهن نیست که این آینده در چه زمانی و چه مکانی روشن خواهد شد! در اینجا نیاز است برای روشن شدن این مهم از مثالی یاری و کمک گیریم. جماعتی از تیاتریها زمانی گردهم آمدند تا از پس این گردهمایی آیندهای را روشن کنند.
روزها میگذشت و این جماعت دلخوش به آینده که روشن خواهد بود، روز را به شب و شب را به روز رساندند. از سوی دیگر مدیر جماعت در اندیشه بود که این روز را به شب رساندن و تکرار دایرهوار این روز و شب، نه برای تیاتری جماعت نان میشود و نه آیندهای روشن! پس آستین بالا زد و گردهمایی را بر هم کوبید و با نیت اندوخته کردن سکهها و روشن کردن آینده هنرمندان، حالشان را تاریک کرد.
روزها گذشت و تیاتری جماعت به هر دری کوفت نتوانست به نیت خیر مدیر جماعت پی برد. اما چندی پیش مشخص شد که مدیر جماعت این اندوختهها را به ملک و املاکی بدل کرده تا پذیرای آینده روشن تیاتری جماعت باشد! وقتی جماعت تیاتری از این نیت با خبر شد و به این درک نائل آمد که مدیر جماعت چه اندوخته گرانبهایی را سالها به امانت داشته، خنده را بر لبان خود نشاند.
مدیر جماعت نیز نوید داد که آینده تیاتری جماعت به زودی روشن خواهد شد و تیاتری جماعت نیز رخت نو بر تن کرد تا در این روشنایی، خوش جلوه کند. اما دریغ و صد افسوس که در هفته ماضی مدیر جماعت نشان داد که هنوز زمان روشن کردن آینده نرسیده و به در کوفتن تیاتری جماعت نیز بیهوده است.
مدیر جماعت نشان دادند که تیاتری جماعت همواره بدهکارند و گویا قرار هم نیست که روزی روزگاری از مدیر جماعت طلبکار باشند!
شورای حمایت یا شورای ریاست!
هفته ماضی تیاتر ایران به یک واقعیت مهم پی برد و آن این بود که حمایت مدیر جماعت از جنس دیگری است و همجنس حمایت پدر از فرزند نیست. گویند که حمایت مدیر جماعت از جنس بهتری است ولی هنرمند جماعت و بخصوص جماعت تیاتری، از این مهم با خبر نیست.
نمونه شورایی است که با نیت خیر جماعت مدیران شکل گرفت و قصد بر این است که دست و بال تیاتری جماعت را بگیرد و پرواز را به آنها بیاموزد. البته این پرواز به سمت بالا نیست و از قوانین ریاضیات و باقی علوم پیروی نمیکند. این پرواز به صورت مستقیم و است و هدفمند.
مدیر جماعت شورایی تشکیل داد که دست و بال تیاتری جماعت را بگیرد و راه برون رفت از سالنهای تیاتری را به او آموزش دهد و راه نجات در زندگی را نشاناش دهد. تیاتری جماعت نمیداند که عمر و زندگیاش در تیاتر تلف میشود و مدیر جماعت بر خود وظیفهای خطیر میداند آگاه ساختن تیاتری جماعت از این مهم.
به همینرو مدیر جماعت با ایجاد شورایی که از آن به عنوان شورای حمایت یاد میشود اما در اصل شورای ریاست است، هدایت تیاتری جماعت به بیرون از سالنهای تیاتری را عهدهدار شده. هفته ماضی نشانگر این مهم بود که جماعت مدیران و مسئولان تیاتری به بهترین شکل ممکن انجام وظیفه میکنند و در هدایت تیاتری جماعت و پرواز آنها به سوی زندگی از چیزی دریغ ندارند!
تاتر در هفته گذشته/
اگر طلب داشته باشی باز هم بدهکاری/ شورای حمایت یا شورای ریاست!

هفته ماضی تیاتر ایران بستری بود برای تیاتری جماعت که بدانند اگر طلبی هم از جماعت مدیر و مسئول تیاتری داشته باشند، باز هم بدهکاری این مدیر جماعت هستند و باید هر چه در جیب دارند را هم خالصانه در راه تیاتر و مدیران تیاتری فدا کنند.
کد خبر 1541569
نظر شما