هميشه كارهاي جدي فيلمسازان زن، دركشورما پرسر وصدا بوده اند. با نگاهي گذرا به سه كارگردان زن سينماي ايران ساخته هايشان به اين نگاه دست مي يابيم .پوران درخشنده ، رخشان بني اعتماد و تهمينه ميلاني ، با اين مقدمه نگاهي مي اندازيم به ساخته جديد يكي از اين زنان بنام " زن زيادي.
فيلم با بيانيه اي كه مسائل و مشكلات زنان ودختران و بطور كلي جنس مونث را بيان مي كند آغاز مي شود. دختري مي خواند انشائي را و ديگر دختران با او همراهي مي كنند و معلم كه تلاش دارد بگونه اي مسائل را توجيه كند بعد از پايان انشا دختران با سوالات گوناگون او را بمباران مي كنند واو كه سعي دارد به انها پاسخ دهد با مشكلات عديده اي روبروست. او از آنها مي خواهد كه خوب درس بخوانند تا آينده اي خوب چه از نظرمادي و چه از نظر معنوي داشته باشند و در اينجا با يك سوال اساسي روبرو مي شود دختري از او مي پرسد آيا شما كه خوب درس خوانده ايد هم اكنون خوشبخت هستيد؟
با اين سوال ما وارد زندگي زن مي شويم و مقطعي از ان را مرور مي كنيم كه در حقيقت پاسخ به سوال دختر است .
پاسخي كه مخاطب دريافت مي كند به پيچيدگي وضعيت زنان در ايران بازمي گردد و همچنين پيچيدگي عملكرد مردان و براي همين است كه نگاهها و ديدگاههاي متفاوتي پيرامون اينگونه فيلمها و اين فيلم شل مي گيرد.
بعضي آن را بيانه اي تند برعليه مردان مي دانند و سياه نمايي يك زن ازمردان و بعضي آن را واقعيتي مي دانند از يك جامعه " مردسالار" كه هميشه و همه جا زن را تحت سلطه خويش خواسته است و او را در حصارخود نگه داشته وخود را فارغ از هر قيد و بندي مي داند.حال كدام پاسخ صحيح است؟ براي رسيدن به پاسخ مورد نظر توصيه ما را بپذيرد و به ديدن فيلم برويد چرا كه اين گونه فيلمها اگرهيچ خاصيت ديگري نداشته باشد كه دارد حداقل مردان را قلقلكي مي دهد تا شايد پاسخي بگوييد و دراين پاسخ بگوييد و دراين پاسخ ناشيانه يا صحيح بخشي از واقعيات جامعه ما روشن شود . اگرخيلي مشتاقتر هم اكنون بريدن فيلم برويد.
زن ، مردي دارد كه به او علاقمند است و مرد فردي لاابالي ، فرصت طلب وعياش است با اينكه كودكي زيبا دارد و زني زيباتر، هميشه و همه جا چشمش بدنبال زنان ديگراست و گرگي را مي ماند كه هر لحظه به دنبال شكار و صيدي جديد است و ابايي هم ندارد كه درحضورديگران اين كار را انجام دهد و زن مظلومه اي با سواد كه مثل اكثر زنان ايراني تحمل مي كنند و تحمل مي كنند ، بدون اينكه براي خود حقي رادر نظر بگيرند .
مرد كه عياشي را از حد گذرانده است مي خواهد كه دختري ديگر را تصاحب كند شايد براي اموالش و شايد براي پر كردن لحظاتي ازعياشي هايش پليس اورا در بين راه با دختر بازداشت مي كنند و بعد توسط همسر مرد نجات پيدا مي كنند وارايه راه زن با دختر شوي مرده و مردش همراه مي شود و باقي ماجرا كه بديدنش مي ارزد.
نويسنده و كارگردان سعي وافري داشته اند كه زن را در موقعيت هاي گونا گون قراردهند تا او را بجايي برسانند كه حداقل نسبت به آنجه بر او مي رود اعتراضي بلند قرار دادن شخصيت ها و تيپ هاي حاشيهاي كه به فراواني ديده مي شوند، از فرد متعصب مذهبي تامردان و زنان بي بند بار همه و هم براي آن است كه شخصيت اصلي فيلم كه همانا زن فرهنگي فرهيخته است رشد يابد،اجبار آنان به ما ماندن در شهري بي نام و نشان و در مسافر خانه اي كه تا خود آگاه زنان ومردان از هم جدا مي شوند زمينه رشد زن را فراهم مي كند و اين جدايي ناخود آگاه آغاز يك مبارزه و يا خودآگاهي و خودباوري است ، گويا مرد معلمي زن و پسر خاله زنش را به جرم رابطه با يكديگر به قتل مي رساند . زن فيلم بدنبال دريافت چگونگي ماجرا است و شايد مي خواهد زندگي خود را در زندگي آنان بيابد.
كارگردان و نويسنده در بيانيه پاياني فيلم كه بصورت اعتراف گيري افراد از خود و يا ازديگران شكل گرفته است، به اين مهم دست مي يابند، كه هر آنچه الودگي است از مردان است و زن موجودي است كه تحت سلطه و ستم مردان به هر كاري دست مي زند و براي اينكه چند روزي بيشتر بماند به فروش تنش توسط مردش تن مي دهد و مرد عياش كه هنوز خود را محق مي داند.
پلان پاياني فيلم نيز بسيارگويا است آنجا كه مرد عياش مي ماند و جسد مرد قاتل و سه زني كه او را ترك مي كنند، يعني همسر ،معشوقه ودختر كوچكش. دوربين اوج مي گيرد و ما شاهد دور شدن آنهاهستيم و تنهايي مرد فيلم كه هر چه ماشينش را استارت مي زند روشن نمي شود مثل خودش كه ديگر استارت نميخورد و به پيش نمي رود و درگل مانده است.
براستي اگر كلاهمان را قاضي كنيم و قبل از اينكه از ماحسابرسي شود حساب پس دهيم به اين نتيجه نخواهيم رسيد كه آنچه برما و بر زنان ما مي رود تقصير خود ماست . آيا ما مردان نيستيم كه زمينه ساز انحراف زنانمان مي شويم ، آيا ما تا بحال راجع به موضوعات اساسي زندگي با شريك زندگيمان و يا فرزندانمان خاصه دخترانمان به گفتگو نشسته ايم آيا به قول دوستان ما با هم ديالوگ داشته ايم ، يا اينكه هميشه و همه جا ما از مونولول سود برده ايم؟!
بياييد براي يكبار هم كه شده است نسخه مردانه براي مسائل زنانه ننويسيم و اجازه بدهيم خود آنان براي خودشان نسخه بنويسند و شايد آنگاه دريافتيم كه آنچه شده است و مي شود از ماست، چرا كه گفته اند از ماست كه برماست.
"محمد رضا فرزين"
نظر شما