پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۰ بهمن ۱۳۸۳، ۱۴:۲۹

ميزگرد جنبش توليد علم و نظريه‌پردازي (2)

تحجر از موانع عمده‌ نهضت توليد علم است // تقليد و الگوبرداري از يافته‌هاي علمي غرب، وازدگي و عقب ‌ماندگي علمي به همراه دارد

تحجر از موانع عمده‌ نهضت توليد علم است // تقليد و الگوبرداري از يافته‌هاي علمي غرب، وازدگي و عقب ‌ماندگي علمي به همراه دارد

خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه : به مناسبت دومين سالروز صدور پيام حكيمانه رهبر معظم انقلاب درباره توليد علم و نظريه‌پردازي، سراغ سه تن از صاحبنظران حوزه و دانشگاه رفتيم تا اهميت، موانع و راهكار جنبش توليد علم و نظريه‌پردازي را به بحث گذاريم. حجج اسلام رضا غلامي ، عليرضا قائمي‌نيا و دكتر محمدرحيم عيوضي از اعضاي هيأت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي دعوت گروه دين و انديشه را براي اين گفت وگو پذيرا شدند. قسمت پاياني اين گفت وگو پيش روي خوانندگان قرار مي گيرد .

* خبرگزاري "مهر - گروه دين و انديشه : در راستاي توليد علم و نظريه‌پردازي چه راهكارهاي عمده‌اي متصور است؟

- حجت الاسلام غلامي :
ابتدا بايد اين نكته را يادآوري كنم كه ما در فضاي علوم انساني  و به ‌طور خاص دين‌پژوهي صحبت مي‌‌كنيم. اگر وارد حوزه‌هاي ديگر بشويم، چه‌بسا فضاي بحث و پاسخ ما به سئوالات شما متفاوت باشد. درخصوص راهكارها، من تصور مي‌كنم كه ابتدا بايد موقعيت فعلي خود را خوب بشناسيم، و متناسب با موقعيت و ظرفيتي كه داريم راجع به راهكارها صحبت كنيم. من نمي‌توانم راجع به راهكارهايي صحبت كنم كه در فضاي كشور عملي نيست. هنوز ما در مقدمات و مراحل ابتدايي توليد علم و يا ب ه‌نوعي زمينه‌سازي براي توليد علم قرار داريم . راهكار زياد است و من خودم شايد تا الان به دهها راهكار رسيده‌ام و اينها را فهرست كرده‌ام؛ ولي فكر مي‌كنم كه صحبت كردن از آن راهكارها در حال حاضر خيلي زود باشد. 

اولين قدمي كه بايد برداشته شود براي اين كه زمينة توليد علم و نظريه‌پردازي در كشور فراهم شود، اين است كه تفكر توليد علم اشاعه پيدا كند. اشاره فرمودند كه كار پژوهشي با كار ترويجي متفاوت است؛ بسياري از كارهايي كه الان در حوزة پژوهش و به‌نام پژوهش دارد اتفاق مي‌‌افتد پژوهش نيست؛ كارهاي تبليغي و ترويجي است كه در جاي خودش هم مي‌تواند ارزشمند و قابل استفاده باشد؛ ولي اساساً با روش ‌شناسي پژوهش هيچ قرابت و نزديكي ندارد و محصولي را هم كه ارائه مي‌دهد محصول پژوهشي نيست چون هيچ نوآوريي در اين نوع كارها نيست. اساساً مولف قصد نوآوري نداشته كه ما از او توقع نوآوري داشته باشيم. لذا در مرحلة‌ اول بايد تفكر توليد علم در كشور به صورت عمده و فراگير ايجاد شود.

مرحلة بعدي ، نوسازي نظام مديريت آموزشي است. نمي‌توان انكار كرد كه خروجي نظام آموزشي فعلي  محقق پرور نيست و با اين نظام  آموزشي نمي‌توان جنبش نوآوري به راه انداخت. بايد توجه داشت كه اصولا خلاقيت در دوران آموزش، پرورش مي‌يابد.

گام سوم، فراهم ساختن امكانات توليد علم است، توليد علم به‌هرحال به يك ‌سري امكانات نيازمند است، در اين ميان كساني كه از استطاعت بالا برخوردارند، يعني از قدرت خلاقيت و نوآوري برخوردارند در استفاده از امكانات مقدم هستند. طبعاً همة محققين ما در يك درجه قرار ندارند و اين عدالت نيست كه ما با همة يكسان برخورد بكنيم. بايد براساس يك سلسله معيارها، افراد خلاق و نوآور را شناسايي كنيم و آنها را مورد حمايت و پشتيباني خاص قرار داده و در حد معقول از جهت مالي تأمين كنيم. البته، حمايت مالي صرف كافي نيست، محقق براي نوآوري نيازمند حمايت معنوي و امنيت نيز هست.

نكته ديگري كه در اين بخش مي‌خواهم اشاره كنم ضرورت تهيه برنامه جامع است. ما در هر رشته‌اي شايد در صدها موضوع و يا مسئله بتوانيم كار پژوهشي انجام بدهيم كه همة آنها هم در جاي خود مهم باشد، اما با اين فرصت كمي كه در اختيار داريم و ظرفيت‌هاي متفاوت در هر رسته و عرصه، آيا صحيح است در تمام اين زمينه‌ها وارد كار پژوهش شويم؟ من فكر مي‌كنم بايد يك جامع‌ نگري و نگاه از بالا بر اين حركت حاكم باشد و در هر رشته و حوزه ‌اي برحسب ظرفيت‌هاي و استطاعت‌ها، مسائل كليدي و حائز اولويت شناسايي شود و انرژي مراكز علمي و محققين متمركز شود براي حل يك دسته مسائل خاص. لازمه تهيه برنامه‌اي كه اشاره شد تهيه يك ساختار كلان منطقي براي دانش و ساختارهاي فرعي براي هر رشته و پيداكردن جايگاه هر محور در اين ساختارها است. اگر ما بخواهيم در ظرف ده سال به‌صورت هم عرض روي انبوهي از مسائل كار بكنيم قطعاً هيچ وقت و در هيچ موضوعي به قله نمي‌رسيم. الان شما مي‌دانيد كه بسياري از كشورها مانند هند يا پاكستان آمده‌اند در يك حوزة علمي خاص سرمايه‌گذاري ويژه كردند و بعد از ده ـ بيست سال در آن زمينه‌ها حرف براي گفتن دارند؛ ولي ما ممكن است بياييم بر روي دهها زمينه همزمان سرمايه‌گذاري كنيم و در هيچ زمينه‌اي هم صاحب ايده و نظريه و حرف نباشيم و اين يكي از آسيب‌هايي است كه از قبل بي‌برنامه‌گي متوجه توليد علم در كشور است.

- دكتر عيوضي: عمده ‌ترين موانع جنبش توليد علم در سطوح مديريتي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي تجلي دارد. خصوصاً صنايع مديريت پژوهشي كه پيامدهاي منفي و بازدارندگي گسترده‌اي در روند توليد علم  دارد. از اين جمله مي‌توان به تصميم‌گيري بخش غيرپژوهشي كشور براي بخشهاي پژوهشي در امور مختلف ، مانند تخصيص بودجه، تعيين مديران ارشد، ترسيم افق هاي پيش ‌رو و تعيين نيازمندي هاي كشور و اولويت‌ بندي آنها براساس امكانات، بي‌بهر‌گي بخشهاي پژوهشي از مديريتي استراتژيك كه بتواند من‌حيث‌المجموع زمينه و اهداف فعاليتهاي پژوهشي را طرح و پشتيباني نظري و عملي نمايد، فقدان شعارهاي پژوهشي مرتبط با وضعيت كنوني كشور و ... اشاره كرد . 

 در سطح فرهنگي و اجتماعي نيز موانعي پيش‌ روي جنبش توليد علم وجود دارد كه از آن جمله مي توان به عدم ايجاد محيط نقد سازنده در محافل اصلي و اساس توليد علم مانند دانشگاه، حوزه‌هاي علمي و مراكز علمي و مسدود ساختن شريانهاي توليد علم، محدودسازي فضاي بالندگي و زايش علمي از رهگذر سوگيري، نگرش تنگ ‌نظرانه و مبتني بر تحجر و تمايل به تك‌ خطي‌ نگري، عدم توانايي در بسيج منابع و ظرفيتهاي فكري، رواني، سياسي و اقتصاد جامعه در جهت تسهيل فرآيند توليد علم، تشديد گسست در ارزشهاي مورد انتظار جامعه علمي كشور، عدم شكل ‌گيري و گسترش فرهنگ علمي در سطوح مختلف جامعه و تمايل اجماعي به توليد علم، احساس امنيت رواني و ذهني از علم‌آفرينان و انديشمندان عرصه توليد علم، فقدان تفكر و تقليد از مظاهر و ظواهر غربي  و ... اشاره كرد . 

عدم توجه به سرمايه‌گذاري‌هاي مادي در امر پژوهش كشور نيز مانع قابل‌توجهي در روند توليد علم مي‌باشد و اين خطر را فراهم مي‌كند كه شبه‌ پژوهش و تظاهر به علم جايگزين پژوهش و فعاليتهاي صحيح علمي گردد و جهل ريشه بداوند.

يكي ديگر از موانع توليد علم شائبه‌ سياسي اين جنبش از سوي ديگران است. اگر اين امر روند جنبش توليد علم را به سمتي هدايت كند كه محكوم به رنگ و بوي سياسي باشد اين نهضت دچار آفتي بزرگ مي‌شود. لذا بايد از رويكرد سياسي جلوگيري شود .  البته اگر سياست در جهت ارتقاي هرچه بيشتر توليد علم به ‌كار رود آثار مفيد و مؤثري دارد، چرا كه نظريه‌ پردازي در عين تأثيرات مفيد در هر رشته در راستاي تقويت توان علمي كشور مي‌باشد .

تحجر نيز از موانع عمده‌ نهضت توليد علم است. امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري همواره در توصيه‌هاشان به طلاب و فضلاي حوزه علميه به‌عنوان يكي از آفات حركت فرهنگي بر اين امر تاكيد دارند. تحجر در حوزه‌ علمي و گاه در حوزه نظري اتفاق مي‌افتد و آنگاه شديد مي‌شود كه در دو حوزه نظر و عمل توأماً اتفاق بيافتد كه منجر به تصلب دربرابر يك ‌سري اصول و ظواهر مي‌شود.

- حجت الاسلام  قائمي‌نيا: همانطور كه فرموديد توليد علم سطوح مختلف دارد و دليل اين هم تا حدي برمي‌گردد به اين كه علم يك فرآيند حل مسئله است و به قول غربي‌ها Problem Solving است. يك فرآيند حل مسئله هست، يعني اگر مسئله نباشد علمي هم وجود نخواهد داشت. اصلاً هر علمي براي پاسخ دادن به مسئله پيدا مي‌شود و رشد مي‌كند. مسائلي هم كه ما با آنها درگير هستيم متفاوت است و راه‌ حل‌هايي هم كه براي اين مسائل ارائه مي‌دهيم مي‌تواند سطوح متفاوت داشته باشد و خود پژوهش هم درواقع چيزي جز يك فرآيند حل مسئله نيست. ممكن است برخي از مسائل اهميت جزئي‌تري داشته باشند و يا راه‌حل‌هاي آنها جزئي‌تر باشد، عملي‌تر باشد و رسيدن به آنها سهل‌الوصول‌تر باشد، پاسخ به برخي از مسائل هم ديدگاه كلان را بطلبد و به‌وجود آمدن تئوري‌ها و فرضيه‌هاي بزرگ را به‌دنبال داشته باشد كه اينها باز سطوح متفاوتي دارد. قطعاً بايد حساب اينها را جدا كرد. يك ‌بار شما مسائل جديد را در پرتو آن چيزهايي كه داريد و قبول كرديد براساس آنها حل مي‌كنيد، يك بار مي‌بينيد كه در آن مطالبي كه هست بايد يك دستكاري و ترميمي و يك جرح و تعديلي انجام بدهيد تا يك راه ‌حلي را ابداع كنيد. خوب همه اينها سطوح متفاوتي است و باز هم خلاقيت متخصص و پژوهشگر بر پاسخ و مسئله تاثير مي‌گذارد كه تا چه حدي توفيق داشته باشد و چقدر عوامل زيباشناختي هم دخيل است. آن پاسخي كه مي‌دهد واقعاً زيبايي‌هايي كه مطابق ملاك‌هاي خاص آن دانش است آنها را دربر داشته باشد.

راهكارهايي هم كه مي‌شود براي اين مسئله بيان كرد درواقع برمي‌گردد بيشتر به همان زمينه‌سازي. الان به ‌نظر من در جامعة ما  مهم‌ترين كاري كه بايد انجام شود اين است كه سطوح اينها از هم جدا شود. الان نمي‌خواهم مذمت كنم ولي درواقع توليد علم را با شركت در المپيادها خيلي‌ها اشتباه مي‌كنند. درصورتي كه امتياز آوردن در المپيادهاي علمي چيز خوبي است ولي اين به ‌معناي خبره شدن نيست. خبره بودن يا توليد علم كردن و متخصص بودن هركدام تعريف خاصي دارد. در جامعة خود ما بيشتر نگاه كمي به مسئله مي‌شود، يعني براساس چه نمره‌اي، چه امتيازي مي‌شود به مسئله نگاه كرد، اما خود ارزيابي كيفي كه مهم‌ترين ويژگي است يعني توليد علم شما بخواهيد ببينيد كه يك كاري نويي شده، آن نگاه كيفي مسئله است كه بايد نگاه كيفي را در اين مراكزي كه كارهاي پژوهشي انجام مي‌دهند تقويت كرد. الان شما براي همين پژوهش‌ها يك فرم خاصي داريد و يك پرداختي خاصي را داريد و اين يكي نيست. يكي هست ترجمه هست و حتي خود ترجمه هم كه توليد به‌معناي دقيق كلمه نيست. ترجمه درواقع تبديل كردن آن مطالبي كه در يك فرهنگ ديگر هست به آن مطالبي كه در فرهنگ خودتان است، يعني آنها را تفهيم كردن به زبان خودي است. ترجمه‌ها هم متفاوت است. يك ترجمه‌اي خيلي رسا و گوياست و يكي ضعيف است. قطعاً نمي‌شود همه اينها را در يك چارچوب گنجاند و نوآوري و توليد علم هم همينطور است. بايد سطوح متفاوت اينها يك طرح‌هايي و يك برنامه‌ايي بالاخره اين دستگاه‌هايي كه متصدي هستند اينها را حتماً درنظر بگيرند كه بالاخره همين خلاقيت‌ها ضايع نشود.

نكتة ديگري كه مي‌خواستم اشاره كنم و اهميت آن بيشتر از نكتة‌ قبلي است اين است كه در ابتدا عرض كردم كه توليد علم يك فرآيند زنده است، يعني مادامي كه خود پژوهشگر يا محقق به ‌صورت زنده درگير مسئله نشود و براي او ضرورت حياتي پيدا نكند توليد صورت نمي‌گيرد و اين هم مستلزم اين است كه ارتباط زنده‌‌اي ميان جوامع علمي باشد، يعني الان ما ابزارهاي ارتباطي گوناگوني داريم مثل اينترنت. خوب يك پژوهشگر به‌ راحتي مي‌تواند از اينترنت مقالاتي بگيرد ولي ارتباط اينترنتي يا ارتباط از طريق كتاب و مقاله و امثال اينها ارتباط زنده‌ اي نيست، گرچه اينها هم ضروري است. ارتباط زنده در جايي است كه به تعبيري آن گفت وگوي سقراطي شكل بگيرد. مي‌بينيد كه سقراط در تمام كتاب‌هايش با افرادي به ‌صورت زنده بحث مي‌كند، يعني همان چيزي كه الان در حوزه‌هاي علميه رخ مي‌دهد،‌ يعني همان بحث كردن و مواجهه مستقيم. اينها خيلي مهم است كه درواقع باب گفت وگوي زنده را در اين دانش‌ها، مراكز علمي ما باز كنند و آن كساني كه پژوهشگر هستند بتوانند با متخصصاني كه در آن رشته هستند ارتباطات گسترده‌اي داشته باشند و به ‌صورت زنده مطالبي را عنوان كنند، پاسخ‌هايي بگيرند و اينها را خودشان ارزيابي كنند. اين راهكار هم به‌ نظرم تا حدي مناسب است .

- دكتر عيوضي: هماهنگي مجموعه‌ نظام آموزشي و پژوهشي كشور در سطوح مرتبط به توليد علم در مرحله نخستين جنبش توليد علم در ابعاد مختلف بايد عملي شود. در رأس اين هماهنگي توانايي درك توانايي دو نهاد علمي دانشگاه و حوزه و تفكيك آنها در حوزه‌ فعاليت هر يك است. وقتي صحبت از توليد علم مي‌شود دو نهاد علمي حوزه و دانشگاه كه هر يك فلسفه وجودي خاص خود را دارد بايد به طور مستقل در جهت وظايف خود اما به صورت مشترك و مكمل اهداف كشور حركت كند . از سوي ديگر، ايجاد و تقويت مراكز علمي كه محل تجمع يافته‌ها و تحقيقات به همراه پژوهشگران مي‌باشد و امكان گفت وگو، مباحثه در موضوعات تخصصي را فراهم مي‌كند نيز در يك سيستم نظام‌مند و هماهنگ در جريان توليد علم موثر است. چرا كه در چنين وضعيتي جامعه علمي از هويت و شناخت مطلوب تري برخوردار مي‌شود و هدايت پتانسيل هاي موجود به صورت صحيح ‌تر و هدفمند‌تري صورت مي‌گيرد .

يكي از راهكارهاي عمده جريان توليد علم ، روي ‌آوردن و تمركز جدي بر مفهوم‌سازي‌ از يكسو و استفاده از مفاهيم رايج و موجود متناسب با وضع كنوني كشور است. اين مطلب خصوصا در علوم انساني بسيار مهم است. زيرا مفاهيم ابزار تحليل به شمار مي‌روند و به جهت ماهيت ديني و حكومت ايران، تحليل ها بايد رويكرد ديني داشته باشند و مؤلفه‌هاي ديني را در نظر بگيرند. مفاهيم غربي كه فارغ از جهان‌بيني ديني بوده و استعمال مي‌شوند نمي‌توانند در تحليل جامعه ديني و توليد علم ديني كارايي داشته باشند. محدودكردن فعاليت‌هاي علمي به موضوعات كوتاه مدت نيز مانع از آينده ‌نگري و سرمايه‌گذاري لازم براي برآوردن نيازهاي بلند‌مدت مي‌شود. لذا توجه حرف به رفع سريع نيازهاي موقت و آني، مقدم بر ضرورت توليد علم براي آينده خواهد بود و تكاپوهاي علمي به حدي نخواهد رسيد كه ابتكار و ابداع و توليد علمي تحقق يابند.

موارد ذكر شده در حيطه آسيب‌ شناسي نهضت توليد علم و در بعد نظري و اجرايي در تسريع روند حركت توليد علم تأثير بازدارندگي دارد، لذا توجه به آسيب‌هاي موجود و تلاش در جهت حل آنها از جمله راهكارهاي عملياتي در جنبش توليد علم است.

همچنين يكي از راههاي كه در توليد علم در جامعه اسلامي موثر است پذيرش و درك واقعيت تفاوت جوامع و نيازهايشان است. امروزه با خدشه‌دارشدن روزافزون تصور جهانشمولي فرهنگ غربي و ضعف مفاهيمي كه تلاش مي‌شود به صورت عام براي تحليل مسايل جوامع گوناگون به كار رود تفاوتهاي ميان جوامع بيشتر مورد توجه قرار گرفته و ضمن پذيرش تشابهات و اشتراكات و وابستگي‌ها، كوششها هر چه بيشتر معطوف به انديشه و عمل در راستاي آن چيزهايي است كه با مباني هويتي و نيازهاي ملي تطابق داشته و به صورت كلي به عنوان "راه ما" شناخته مي‌شود. راهي كه با ويژگي‌هاي نظام اجتماعي ايران اسلامي رابطه ‌اي دقيق دارد و بنابراين شناخت و پيمودن اين راه منوط به رجوع به مؤلفه‌هاي سازنده آن است . از اين رو تقاضاي توليد علم ديني به عنوان بخشي از فعاليت و تلاش براي بقاء و ارتقاء نظام مذكور در نظام بين‌المللي مفهوم مي‌يابد.

اصولا پيش شرط اوليه ورود به مرحله توليد علم نفي نگرش تك‌ خطي در مقوله علم‌ گرايي از يك سو و محو محدوديتهاي مبتني بر ساده ‌انگاري، تعصب ناروا، كناره‌ گيري از انگاره‌هاي علمي از سوي ديگر است . اگر چه نيل به راهبردي حد وسط و بينا ‌بين ، احتمالا با چالشهاي چندگانه‌اي به صورت اخص در محيط علمي مواجه خواهد شد ، اما الزام اساسي هر گونه تحويل در پيشرفت علمي "انقلاب در شاخص‌ها و معيارهاي سنجش علمي، توليد علمي و تحول عملي" خواهد بود.

لذا به هر ميزان كه در جامعه فرايند توليد علم در پرتو نوعي يك سونگري و محدودنگري و افراط يا تفريط‌ گرايي عقيم گردد و يا نوعي پارادايم تقليد و الگوبرداري از انگاره‌ها و يافته‌هاي علمي غرب حاكم شود به همان ميزان  وازدگي علمي و عقب ‌ماندگي شكل مي‌گيرد و توليد علم صرفا به كسب علم و توقف در خلاقيت منجر مي‌شود.

* خبرگزاري "مهر" : آيا امكان استفاده مؤثر و هدفمند از تجربه‌هاي كشورهاي توسعه‌يافته براي توليد علم در كشور ما وجود دارد .اگر جواب مثبت است چه روش‌هايي براي اين اقدام قابل توجه است؟

- حجت الاسلام غلامي:
بدون ترديد ما نيازمند استفاده از تجربيات كشورهاي توسعه ‌‌يافته در اين زمينه هستيم. منطقي نيست كه مسير رفته را دوباره برويم. البته اين لزوما به معناي اشتراك كامل مسير و اهداف نيست. به نظر مي‌رسد ما در دو بخش عمده مي‌توانيم از تجربيات و دستاوردهاي اين كشورها بهره‌‌ برداري كنيم. يكي در بخش روش‌ شناسي و مديريت توليد علم و ديگري در بخش محتوا. در وضعيت كنوني كه ما در مراحل مقدماتي قرار داريم، استفاده از روش ‌شناسي و مديريت اولويت دارد. البته اين اولويت در حوزه‌هايي كه كشور ما از جهت علمي به سطح رقابت با كشورهاي توسعه ‌يافته رسيده، تغيير مي‌كند. براي شروع، بايد براساس يك شيوه ‌نامه دقيق، حاوي معيارهاي مشخص، اطلاعات در خور، جمع‌آوري شود. در مرحله بعدي بايد اطلاعات جمع‌آوري شده پردازش و تحليل شده و اطلاعات قابل بهره ‌برداري گزينش شود. در مرحله سوم، برحسب اقتضائات خاص كشورمان الگوسازي صورت گيرد. بر اين اساس ما نيازمند تشكيل سه تيم مجزا هستيم. تيم شناسايي و جمع ‌آوري اطلاعات، تيم پردازشگر و تيم سوم، تيم الگوساز. البته رصد تجربيات و دستاوردها در زمينه علوم انساني بسيار پيچيده و دشوار است چرا كه دستاوردهاي علمي در اين حوزه، معمولا به شكل تفكيك شده ارائه نمي‌شود، لذا لازم است، با مطالعه انبوهي از اطلاعات، نوآوري‌هاي واقعي ، شناسايي شود. به هر حال باز تأكيد مي ‌كنم در مقطع فعلي، اين كار مهمي است و بايد درهر رشته ‌اي يك مركز، متولي اين كار شود.

- دكتر عيوضي:  اگر پرسش از "امكان" استفاده مؤثر و هدفمند از تجارب كشورهاي توسعه ‌يافته براي توليد علم نماييم، مي‌توان پاسخ مثبت داد. اما نكته مهم در نحوه استفاده و به فعليت يافتن امكان ياد شده است كه به نظر مي‌رسد تنها در چگونگي تمهيد و بسترسازي براي فعاليت علمي ـ انتقادي مي‌تواند مفيد و مؤثر واقع شود. در اين زمينه، آموزش و ترويج مديريت بخش هاي پژوهشي و برنامه‌ ريزي براي آنها مي‌تواند بسيار مؤثر باشد، ناگفته نماند كه مرزهاي فعاليت و سبك هاي رايج در انديشه‌ ورزي، همواره قابل در نورديدن هستند و استفاده از "تجارب" به معناي حصر تفكر و ابتكار در امروز و آنچه تا كنون بشر بدان دست يافته است، نيست .

کد خبر 155758

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha