به گزارش خبرگزاری مهر، در پرتو رویدادهای کنونی جهان عرب، هدف اساسی این پژوهش آن است که با رویکرد جامعه شناسی سیاسی جنبشهای اجتماعی، مسایل جامعه شناختی سیاسی جنبشهای اسلامی را در رابطه با عمدهترین موضوعات جامعهشناختی کنونی را بررسی و تبیین کند.
با توجه به این مسایل، کتاب کنونی با هدف تبیین جامعهشناسی سیاسی جنبشهای اسلامی، مسایل جامعهشناختی مربوط به این جنبشها را در سه بخش اساسی سازماندهی کرده است. این بخشها به ترتیب به: 1- مبانی نظری جنبشهای اسلامی و ماهیت اقدام جمعی آنها، 2- تبارشناسی خشونت در جنبشهای اسلامی و کشمکش بر سر آن و سرانجام 3- جنبشهای اسلامی و جامعه مدنی و دموکراسی میپردازد. این سه بخش خود در برگیرنده فصلهای جداگانهای است که ابعاد گوناگون بحثهای مربوط به بخش را مورد بررسی قرار دهد. روی هم رفته کتاب دارای شش فصل اساسی است.
فصل نخست کتاب با عنوان جنبشهای اسلامی و نظریههای علوم اجتماعی، در صدد است تا با قرار دادن بحث جنبشهای اسلامی در چارچوب نظریههای عمده علوم اجتماعی به ویژه در رابطه با جنبشهای اجتماعی و اقدام جمعی، به فهم بهتر و درستتری از این پدیده در خاورمیانه معاصر و در واقع جهان اسلام دست پیدا کند. فصل خود در برگیرنده پنج گفتار اساسی است که در آن به دیدگاههای بنیانگذاران و پدران جامعهشناسی سیاسی، یعنی کارل مارکس، امیل دورکهیم، ماکس وبر و جان استوارت میل، که در واقع تمامی نظریههای علوم اجتماعی نوین به نوعی از دیدگاههای آنها سرچشمه میگیرد اشاره شد.
بهرهگیری از آنها برای تبیین ماهیت اقدام جمعی اسلامی موضوع گفتار دوم فصل است. نگارنده با تأکید بر سازگاری دیدگاههای فرهنگ و عقیده محور ماکس وبر با اقدام جمعی گروههای اسلامگرا، در صدد برآمده است تا نه تنها به تبیین انگیزه اصلی اسلامگرایان از پیوستن به جنبشهای اسلامی بپردازد، بلکه علل و عوامل دوگانگی اقدام جمعی اسلامی را که بر بهکارگیری نیروی قهریه (خشونت) و دیگری بر روشهای آرام و مسالمتآمیز تأکید دارد، بررسی کرده و آینده جنبشهای اسلامی را با توجه به موقعیت و پایگاه اجتماعی مردمی جنبشهای اسلامی تندرو و جنبشهای اسلامی میانهرو تبیین کند.
از آنجا که رادیکالیسم بهطور عام و بهکارگیری نیروی قهریه و یا خشونت بهطور خاص از عمده مسایل مرتبط با جنبشهای اسلامی معاصر بوده است، در فصلهای دوگانه بخش دوم به تبار شناسی خشونت در جنبشهای اسلامی و کشمکش بر سر آن میان فعالان اسلامگرا از یک سو و اندیشمندان اسلامی از سوی دیگر میپردازیم.
با توجه به این، نگارنده در صدد برآمده است تا نخست در فصل دوم کتاب، مسأله خشونت در جنبشهای اسلامی را مورد بررسی قرار داده و برای فهم بیشتر این پدیده به طبقهبندی انواع خشونت در جنبشهای اسلامی از آغاز تاکنون دست بزند. با این طبقهبندی سهگانه، یعنی خشونت واکنشی (دهههای 1950 - 1390)، خشونت ایدئولوژیک (دهههای 1980 -1960) و سرانجام خشونت فرقهای (دهههای 1990 به بعد)، نگارنده به دلایل رواج نوع سوم خشونت که در نوع خود ماهیت تروریستی و کورکورانه داشته و در جنبشهای رادیکالی چون القاعده و پیروان آن نمود پیدا کرده است، بپردازد.
سومین فصل کتاب، بر موضوع کشمکش سیاسی و فکری میان اندیشمندان اسلامی طرفدار روشهای مسالمتآمیز و گروههای و شخصیتهای حامی کاربرد خشونت از سوی گروههای رادیکال تمرکز کرده و به ویژه نمود این این کشمکشهای سیاسی ـ فکری میان اسلامگرایان از یکسو و اندیشمندان اسلامی از سوی دیگر را مورد توجه قرار داده است.
بخش سوم کتاب که بیشتر مسایل جامعهشناسی معاصر جنبشهای اسلامی را در کانون بحث خود قرار میدهد، در برگیرنده سه فصل اساسی است. در این فصلها با تمرکز بر موضوع جامعه مدنی و دموکراسی در خاورمیانه بهطور کلی، برای تبیین رابطه اسلامگرایان و جبنشهای اسلامی با مساله دموکراسی تلاش شده است.
از آنجا که مسأله جامعه مدنی و دموکراسی به عنوان مفاهیم جامعه شناسی سیاسی جنبشهای اسلامی دارای جنبههای نظری است و از آنجا که فهم خود بحث دموکراسی در خاورمیانه نیز به بنیادهای نظری نیازمند است، فصل چهارم یا فصل نخست بخش سوم را به موضوع کلان جایگاه جامعه مدنی و دموکراسی در خاورمیانه و دیدگاههای گوناگون بدبینانه و خوشبینانه مربوط به چشماندازهای دموکراسی در منطقه، و سرانجام رابطه اسلامگرایی و جنبشهای اسلامی با مسأله دموکراسی اختصای دادهایم.

در پرتو این بحثهای نظری و بنیادی، دو فصل بعدی کتاب بر مطالعات موردی تمرکز کرده و جایگاه جنبشهای اسلامی معاصر در خاورمیانه را در تحولات دموکراسی و جامعه مدنی در دو کشور مهم مصر و اردن بررسی و تحلیل میکند. گزینش مصر و اردن به عنوان کشورهای مورد مطالعه از آن جهت است که این دو کشور از دهه 1980 به بعد بیش از سایر کشورهای منطقه با چالش اسلامگرایی و ارتباط آن با دموکراسی روبهرو بودهاند؛ گرچه دیگر کشورهای خاورمیانهای چون لبنان و مراکش نیز دارای تجربیات دموکراتیک بودهاند اما با توجه به خاص بودن مورد لبنان (به عنوان یک دموکراسی انجمنی) از یکسو و نمود اندک جنبشهای اسلامی در مراکش از سوی دیگر، از بحث رابطه اسلام گرایان لبنان و مراکش با دموکراسی پرهیز شده است. مصر و اردن میتوانند الگوی مناسبتری برای درک جایگاه اسلامگرایان در جامعه مدنی و موضع دولتهای اقتدارگرا در برابر آنها باشند.
تجربیات این دو کشور و گروههای اسلامگرای آنها یعنی اخوانالمسلمین سرمشق بسیاری از جنبشهای اسلامی در کشورهای دیگر عربی و غیرعربی بوده است. اهمیت این دو کشور در رابطه با تجربه جنبشهای اسلامی و مساله دموکراسی از آنجا است که رویدادهای مصر در سال 2010 زمینهساز دگرگونیهای سال 2011 در مصر و تونس و سایر کشورها و در واقع آغاز موج سوم بیداری عرب و یا بهار عربی شد.
در فصل پنجم بر جایگاه اخوانالمسلمین در انتخابات مصر به ویژه انتخابات سال 2010 و دستکاریهای گسترده دولت حسنی مبارک برای جلوگیری از ورود نیروهای مخالف به پارلمان که زمینهساز قیامهای سراسری مصریها در آغاز سال 2011 شد، توجه ویژهای شده است. رابطه اسلامگرایان اردنی با مساله دموکراسی و انتخابات در سالهای پایانی قرن بیستم و دهه نخست قرن بیست و یکم، در پایان فصل ششم مورد بررسی قرار گرفته است.
بخش پایانی کتاب به جایگاه و نقش جنبشهای اسلامی در رویدادهای کنونی خاورمیانه پرداخته است و موضع جنبشهای میانهروی اسلامگرا و نیز گروههای رادیکال را در برابر این دگرگونیها تحلیل میکند. این قسمت، با بحث نگرش دولتهای غرب به نقش اسلامگرایان در فرایند دگرگونیهای سیاسی و جایگاه آنها در فرایند تحولات دموکراسیخواهانه آغاز میشود. این بحث در واقع نگاهی انتقادگونه به موضع دولتهای غربی در دو دهه گذشته است و سکوت غرب در برابر اقدامات سرکوبگرانه دولتهای عربی و مانع تراشی برای برگزاری انتخابات دموکراتیک واقعی به بهانه سوء استفاده جنبشهای اسلامی از آن را، بررسی میکند.
همانگونه که اشاره شد، اصولاً دولتهای اقتدارگرای عرب با طرح خطر روی کار آمدن اسلامگرایان در صورت برپایی انتخابات آزاد و تلاش برای به هراس انداختن دولتهایی چون آمریکا، فرانسه و انگلستان از احتمال به قدرت رسیدن اسلامگرایان، به سیاستهای سرکوبگرانه خود علیه نیروهای اجتماعی و احزاب سیاسی مخالف ادامه میدادند. این در حالی است که این دولتها و حامیان آنها با گذاشتن تضمینهای لازم میتوانستند از سوء استفاده احتمالی گروههای رادیکال از فرایند دموکراتیک جلوگیری کند.
بخش پایانی و در واقع نتیجهگیری کتاب، به آینده جنبشهای اسلامی در شرایط کنونی و آینده میپردازد و ضمن بحث موضع اسلامگرایان و جبنشهای اسلامی در برابر رویدادهای مردمی خاورمیانه، دلایل سیاست محتاطانه و محافظهکارانه گروههایی چون اخوانالمسلمین مصر یا جنبش النهضه تونس و سایر اسلامگرایان در برابر رویدادهای کنونی را بررسی میکند. سیاستهای احتمالی جنبشهای اسلامی برای به ثمر نشستن مطالبات مردمی در کشورهای عرب و اتخاذ مواضع حساب شده برای نفوذ در جامعه مدنی بعد از فروپاشی رژیمهای اقتدارگرای عرب از جمله مسایل مورد بحث این قسمت پایانی است.
یادآور می شود، کتاب "جامعهشناسی سیاسی جنبشهای اسلامی" حمید احمدی به همت انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) با بهای 55000 ریال منتشر شد.
نظر شما