پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۱، ۹:۳۸

مرور رمان «خلبان جنگ»/

نویسنده خلبان یا خلبان نویسنده؛ کدام یک؟

نویسنده خلبان یا خلبان نویسنده؛ کدام یک؟

«خلبان جنگ» نام رمانی از آنتوان دوسنت اگزوپری خالق کتاب ماندگار «شازده کوچولو» یا «شهریار کوچولو» است. این کتاب نویسنده و خلبان یا بهتر است بگوییم خلبان و نویسنده فرانسوی، درباره سال‌های ابتدای جنگ جهانی دوم و ایام شکست فرانسه از آلمان نازی نوشته شده و بستر اصلی آن پروازهای اگزوپری و یک پرواز ویژه در گروه عملیاتی 23/2 است.

خبرگزاری مهر ـ  گروه فرهنگ و ادب: رمان «خلبان جنگ» در سال‌های جنگ منتشر شد و آن زمان اگزوپری از فرانسه به آمریکا رفته بود و به روایتی تبعید شده بود و کتاب را هنگام اقامتش در آمریکا نوشت. طبق گزارشات این رمان در زمان انتشارش در سال 1942 یعنی 3 سال پیش از پایان جنگ جهانی دوم، با استقبال زیادی در فرانسه روبرو شد و مردم آمریکا هم اقبال خوبی نسبت به آن نشان دادند.

اما به نظر می‌رسد اگر این کتاب در این سال‌ها و امروز منتشر می‌شد، چنان استقبالی از آن به عمل نمی‌آمد. چون اول از همه شاید امروز نتوانیم نام رمان روی «خلبان جنگ» گذاشت چون بیشتر به یک گزارش، آن هم گزارشی ایدئولوژیک و حاکی از درونیات و شامل مانیفست‌های یک خلبان جنگ می‌ماند که از جنگ خسته شده و دلایل جنگیدنش را مرتب بررسی می‌کند و بعضی اوقات هم زیر سئوال می‌برد.

«خلبان جنگ» می‌توانست خیلی بهتر از چیزی که هست باشد و به گونه‌ای نوشته شود که همیشه تر و تازه باشد. البته اگر سئوال‌هایی که نویسنده یا من روای رمان مطرح می‌کند از زوایه کلی بیان شوند، همیشه قابل طرح هستند. مثلا چرا انسان‌ها با هم می‌جنگند؟ تمدن جدید واقعا چه بلایی به سرمان آورده و با ما چه کرده است و سئوالات زیادی از این دست... این کتاب صحنه‌ای طلایی دارد که همانا پرواز و ماموریت ویژه سروان دوسنت اگزوپری بر فراز شهر آراس است. توصیفات، تشبیهات و تصاویری که نویسنده در این بخش از کتاب خلق کرده، بسیار بدیع و جذاب است و موجب می‌شوند که این قسمت از رمان یعنی عملیات بر فراز آراس، نقطه اوج اثر باشد. اما در عوض بعد از جان سالم به در بردن از این ماموریت جهنمی و فرود در پایگاه خودی، کتاب حقیقتا وارد محدوده خسته و کسل‌کننده‌اش می‌شود.

اگزوپری به اصطلاح عامیانه و خودمانی، به جای داستان گفتن آن‌قدر حرف می‌زند، عقایدش را می‌گوید و مسائل فلسفی را مطرح می‌کند که اگر مخاطب امروزی کتاب را کنار نگذارد، بسیار انسان صبور و شکیبایی است! چون مطالبی که نویسنده در انتقاد از معضلات جامعه انسانی چون جنگ و بیهوده بودن ماموریت‌هایش در صحنه جنگ مطرح می‌کند، تا قسمت جذاب کتاب یعنی همان نقطه اوج هم به وفور در کتاب وجود دارند و تکرارشان به عنوان مفاهیم تکراری در ادامه ماموریت حساس هوایی، خواننده را آزار می‌دهد.

خالق «شازده کوچولو» در این رمان،‌ به تسلسل دچار شده و مرتب خودش و نتایجش حاصل از تفکرات زنجیره‌وارش را تکرار می‌کند و از هر نتیجه، نتیجه دیگری می‌گیرد که بسیار شبیه به نتیجه‌های دیگر است. گویی خود اگزوپری از نتیجه‌ای که می‌خواهد بگیرد، مطمئن نیست و مرتب حرفش را با صدای بلند تکرار می‌کند تا خودش هم بشنود چه می‌گوید.

اگر بخواهیم از نثر «خلبان جنگ» بگوییم، در بیشتر مقاطع رمانتیک و فلسفی است ولی درباره عقاید و افکاری که در کتاب نشر داده می‌شود، می‌توان ساعت‌ها سخن گفت و نوشت. چون این عقاید و تفکرات دوسنت اگزوپری بودند که با انتشارشان موجب برپایی جنجال‌هایی در فرانسه، آلمان و آمریکا شدند.

اگزوپری در درجه اول خلبان است تا نویسنده. یعنی خلبانی قوه غالب درون اوست. او بیشتر خلبانی کرده است تا نویسندگی. در «پرواز شبانه» هم که درباره خلبانان شرکت حمل و نقل پست است، لحن و قصه مشابهی با کتاب دارد و جان کلام خلبانی هم که در «پرواز شبانه» قصه را جلو می‌برند، با خلبان «خلبان جنگ» یکی است. یعنی حرف هر دو کتاب یکی  است. نتیجه‌گیری‌های «پرواز شبانه» نه غیرمستقیم که مستقیم و شفاف ولی کوتاه‌تر و گزیده‌تر از نمونه‌های مشابهشان در «خلبان جنگ» هستند. البته «پرواز شبانه» حجمی کمتر از «خلبان جنگ» دارد.

اگزوپری تا پایان عمرش در سال 1944 خلبان باقی ماند. حتی «شازده کوچولو» هم با الهام از ماجرای واقعی نقص فنی هواپیمایش در یکی از کشورهای آفریقایی و اتفاقاتی که برایش در بیابان رخ داد، متولد شد. در «شازده کوچولو» هم محتوا و سئوال‌های فلسفی حضور پررنگی دارد و نسبت به متن و تصاویر کتاب، قوه غالب است. «پرواز شبانه» هم در برخی فرازهایش خسته‌کننده می‌شود. احساس مشابهی که مخاطب، هنگام خواندن «خلبان جنگ» و «پرواز شبانه» دارد، این است که: ای کاش زودتر قسمت‌های خلبانی‌اش برسد و این فلسفه‌بافی‌ها تمام شود.

نکته مهم درباره آثاری مانند «خلبان جنگ» این است که باید در ظرف زمانی و سال‌های تولدش سنجیده شود. کتابی مانند «خلبان جنگ» در زمان درگیری و جنگ، با ماهیت کتاب بودنش از صدها اعلامیه و نوار صوتی تبلیغاتی برد بیشتری داشته و تاثیر بیشتر و عمیق‌تری بر مخاطب می‌گذارد. بیهوده نبوده که در سال‌های جنگ جهانی دوم،‌ استقبال خوبی از این کتاب به عمل آمده است.

زمان جنگ، هنگامه شعار و دادن مانیفست‌های جدید برای رهایی بشریت از وضعیت نابه‌هنجارش است. اگزوپری بارها از تمدن جدید و عدم توجه به اصل انسانیت می‌نالد و این پرسش را مطرح می‌کند که چرا می‌جنگیم؟ با توجه به این که امروزه شاهد انواع جدیدتری از جنگ در دنیا هستیم، به نظر می‌رسد به سئوالاتی که اگزوپری در رمانش مطرح می‌کند، پاسخ داده شده است و باید رمان و رمان‌هایی درباره وضعیت فعلی مردم جهان و جنگ‌هایشان نوشته شود و سئوالات مربوط به شرایط امروزی را مطرح کند، تا پاسخ‌دهندگان به آن‌ها پاسخ بدهند. البته شاید هم هنوز به بسیاری از سئوالاتی که از سال‌های دهه 1940 مطرح شده‌اند، پاسخ داده نشده است.

رمان «خلبان جنگ» چندی پیش با ترجمه اقدس یغمایی در قالب مجموعه داستان‌های خارجی انتشارات امیرکبیر منتشر شد.

--------------------

صادق وفایی

کد خبر 1605629

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha