پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۶ خرداد ۱۳۹۱، ۹:۱۸

رسانه صد درصد مستقل در هیچ جای دنیا وجود ندارد

رسانه صد درصد مستقل در هیچ جای دنیا وجود ندارد

پروفسور یحیی کمالی‌پور گفت: در هیچ کجای دنیا چیزی به نام رسانه صد‌ درصد مستقل وجود ندارد و تمام رسانه‌ها به نوعی برای استمرار حیات خود وابسته به کمپانی‌های بزرگ اقتصادی و سیاستمداران هستند.

 خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: پروفسور یحیی کمالی‌پور، رئیس گروه ارتباطات دانشگاه پوردو کلیومت، مدیر مرکز مطالعات جهانی، موسس و سردبیر مجله مدیا گلوبال و بنیانگذار و مدیر انجمن ارتباطات جهانی به مناسبت رونمایی از کتاب زندگینامه خود با عنوان «مسافر دهکده جهانی» در ایران به وطنش سفر کرد و به همین مناسبت با حضور در خبرگزاری مهر ضمن بازدید از بخش‌های مختلف این خبرگزاری به سئوالاتی در زمینه کتاب خود و نیز برخی مسائل روز مطبوعات ایران و جهان پاسخ داد.

وجه مقایسه‌ای میان نشریات مکتوب و سازوکار انتشار آنها در ایران و آمریکا از جالب‌ترین نکاتی است که وی در گفتگوی خود با مهر به آن اشاره داشته است که در ادامه از نگاه شما می‌گذرد:

جناب کمالی‌پور! نگاهی به زندگینامه و رزومه کاری شما نشان می‌دهد که آدم پرمشغله‌ای هستید و سمت‌ها و فعالیت‌های علمی فراوانی دارید. برای من جالب است بدانم که چرا باید با این همه مشغله و مسئولیت علمی، دست به نگارش زندگینامه بزنید؟ آن هم نه زندگینامه کاری که زندگینامه شخصی‌تان که مخاطب عام دارد و نه خاص.

من تردید داشتم که این کار را انجام بدهم یا ندهم. نوشتن این کتاب یک ریسک بود. به خاطر همین موضوعی که شما گفتید، هنوز هم تردید دارم و نمی‌توانم به خودم بگویم که چرا این کار را کردم، اما این کتاب را هدیه کوچکی می‌دانم به هموطنانم. این کتاب تماماً درس زندگی است و در سفری واقعی آنها را از عصر کشاورزی به عصر صنعتی و اطلاعات از دیدگاه تافلر و عصر دیجیتال می‌برد.

این کتاب فقط درباره من نیست و به نوعی تاریخچه کوتاهی از شکل‌گیری علم ارتباطات در ایران را بر اساس تجربه شخصی من نشان می‌دهد و در کنار آن درباره فرهنگ ایران و معرفی آن در آمریکا هم حرف‌های قابل توجهی دارد؛ به ویژه اینکه این کتاب قرار است به انگلیسی، چینی و عربی نیز ترجمه شود.

جدای از همه اینها کتاب مروری دارد بر وقایع سیاسی جهان در طول چند دهه و تاثیر رسانه‌ها بر افکار عمومی. این کتاب عنوان می‌کند که رسانه چطور در دنیای معاصر حتی می‌تواند زندگی خصوصی افراد را تحت تاثیر قرار دهد.

اشاره من به انتشار کتاب و فیلم «بدون دخترم هرگز» و جنجال‌های به وجود آمده پیرامون آن در کتابم مثالی است در همین راستا ـ که آن روی سکه رسانه در جهان امروز را نیز نشان داده است و بیان می‌کند که پروپاگاندای مطبوعاتی در جهان چه ابعادی دارد و ذهنیت‌های افراد چگونه توسط یک رسانه شکل می‌گیرد.

پس به نوعی در این کتاب از نگاهی تخصصی به علم ارتباطات به وجوه عمومی زندگی نگاه کرده‌اید.

بله. کتاب «مسافر دهکده جهانی» کتاب امید و امیدوار بودن به زندگی است. مخاطبان اصلی من هم در این کتاب جوانان هستند؛ جوانانی که حس می‌کنم ناامید و سرخورده هستند و فکر می‌کنند کاری از دستشان ساخته نیست و مشکلات زندگی مانع رشد آنها شده است.

قبول دارید که به هر حال امروز جوانان به سادگی شما امکان طی مسیر رشد را ندارند؟

در زمان من هم ساده نبود و الان هم ساده نیست، ولی اگر با علاقه و اتکا به نفس و روحیه مثبت پیش بروید، مسلما موفق خواهید شد. خانم جوان تدوین کننده این کتاب نمونه کاملی از این مدعای من است. او 17 سال برای روزنامه اطلاعات قلم زد و به دعوت من در آمریکا در حال گذراندن پایان‌نامه دکتری خود است.

نکته قابل توجه برای من در کتابتان، نحوه انتخاب رشته ارتباطات برای تحصیل در آمریکا بود. چه چیزی در ابتدای عصر دیجیتال شما را از میان همه گزینه‌های موجود به سمت فراگیری ارتباطات کشید؟

این موضوع به دوران کودکی من برمی‌گردد. من از کودکی به نوعی شیفته ارتباطات بودم. یادم هست با پسر همسایه‌مان در راور کرمان دو عدد قوطی خالی پیدا می‌کردیم و نخی با موم به دو انتهای آنها می‌بستیم و از راه دور باهم صحبت می‌کردیم. یا کمی جلوتر در دبستان گاهی نقش معلم را ایفا می‌کردم و سعی در کنترل همکلاسی‌هایم داشتم. از همه اینها که بگذریم حسم این است که هیچ انسانی بی‌دلیل روی زمین زندگی نمی‌کند. کشف دلیل بودنمان و زندگی‌ ما روی زمین مرا به این علم علاقه‌مند کرد.

شما اسم کتابتان را گذاشته‌اید «مسافر دهکده جهانی»؛ به عنوان یکی از مسافران این دهکده که به سرزمین مادری خود سفر کرده‌اید، جایگاه آن را در کجای این دهکده می‌بینید؟ به ویژه اینکه در ایران برخی از اساس وجود چنین دهکده‌ای را برنمی‌تابند و با آن مقابله می‌کنند.

همه چیز به نوع نگاه ما به این دهکده بستگی دارد. این روزها عصر رسانه‌های دیجتال است و این رسانه‌ها هستند که ما را در همه جهان به خود پیوند داده‌اند. وجود ما و برقراری ارتباطات دو و چند سویه متقابل از سوی ما با جهان، تنها نمونه‌ای کوچک برای اثبات وجود دهکده جهانی ارتباطات و حضور ما در آن است.

البته بگویم بسته به اینکه از چه جنبه‌ای به آن نگاه کنیم؛ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و یا ... این مساله زوایای مختلفی دارد. الان زمانه پیوند خوردن همه کشورها باهم است، اما اگر از جایگاه کشورمان ایران می‌پرسید، باید اذعان کنم که جایگاهی که امروز در جهان ارتباطات داریم می‌توانست بهتر از این باشد، ولی به دلایلی که شاید شما بهتر از من بدانید این جایگاه رشد پیدا نکرد؛ در حالی که کشورهای همسایه ایران یا کشورهایی مثل مالزی و ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج فارس که 10 سال قبل بسیار عقب‌تر از ما در حوزه علوم ارتباطات بودند، از ما جلو زدند و هنوز هم جلوترند.

این اتفاق حاصل چیست؟

این به کارکرد و ساختار سیستم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ارتباطاتی ایران برمی‌گردد. به نظر من ایران باید بتواند با همه کشورها ارتباط بگیرد و در همه زمینه‌ها تعامل داشته باشد. معمولا برخورد ما با جهان به دلیل مشکلات فرهنگی‌مان به صورت تهاجمی تعریف شده است؛ چه در سطح بین‌المللی و چه داخلی و نتیجه این موضوع، ماندن در وضعیت فعلی است.

نمی‌شود انتظار داشت در این فضا سایر کشورها واکنشی نشان ندهند. رسانه‌ها در این زمینه می‌توانند نقش مفیدی ایفا کنند که معمولاً این اتفاق در ایران نمی‌افتد. من همیشه گفته‌ام که مقصر این وضعیت همه ما هستیم و نمی‌شود همه گناه را گردن یک نهاد خاص سیاسی و یا غیرسیاسی انداخت. این مشکل یک مشکل فرهنگی است و اصلاح آن باید از خودمان شروع شود؛ دیدگاه‌هایمان را باید عوض کنیم و بیش از پیش پذیرای انتقاد از خودمان باشیم.

دوست دارم کمی به وضعیت مطبوعات و رسانه در ایران بپردازیم. در سال‌های گذشته زیاد به گوش اهالی رسانه رسیده است که در ایران مطبوعات به شکل عجیبی در حال حرکت به سمت عامه‌پسندی و زردگرایی هستند و از این حیث ایران با کثرتی نامطلوب روبروست. به نظر شما این اتفاق را باید خطری برای رسانه‌های خودمان بپنداریم؟

اصل ماجرا این است که مشکلات فرهنگی را نمی‌شود مثل بیماری با یک قرص و یا دارو رفع کرد. اینها مقوله‌ای بسیار پیچیده هستند که در پی سالیان متمادی در یک کشور و جامعه پدید می‌آیند. کثرت مطبوعات به خودی خود موجب افت و نزول جریان فرهنگی جاری در جامعه نمی‌شود. محتواست که حرف اصلی را می‌زند. خطر را باید در آن جستجو کنید.

خب بحث من هم همین موضوع است. به نظر می‌رسد نبودن سلیقه‌های متنوع فکری در مطبوعات امروز ما باعث حرکت وسیع به سمت زردگرایی مطبوعاتی شده است.

بله. این مساله همان موضوع محتواست که گفتم. یک نشریه به عنوان نماینده طیف هواخواه خود باید آزادانه بتواند به انتقال افکار خود و نقد جریان‌های حاکم در یک جامعه بپردازد. باید دید خودسانسوری و خط قرمز چه تعریفی دارد. به این سئوالات به سادگی نمی‌توان پاسخ داد. بخشی از زردگرایی مطبوعاتی ناشی از ایجاد فضای خودسانسوری است و بخشی دیگر هم دلایل دیگری دارد.

شما به عنوان استاد علوم ارتباطات یکی از دانشکده‌های مطرح ارتباطات در ایالات متحده در مطبوعات غرب به ویژه آمریکا رابطه تکثر و زردگرایی مطبوعاتی را چگونه می‌بینید؟

بحث تکثر مطبوعات در آمریکا فراتر از باور شماست، اما باید اذعان کنم رسانه‌های غالب آمریکا چه در حوزه مطبوعات کاغذی و چه سایبر، رسانه‌های عامه‌پسند هستند. در سینما و تلویزیون هم همینطور است و آثاری که عمدتا محتوای چندانی ندارند، اما مردم پسند هستند به طور عمده در غرب به ویژه هالیوود ساخته می‌شود و پس از ترجمه در سایر کشورها به نمایش درمی‌آید. خب پس رواج مطبوعات ایران به عامه‌پسندی و زردگرایی موضوع عجیبی نیست. به نوعی متاثر از جریان عمومی مطبوعات و رسانه‌ها در جهان است.

شما در رسانه‌های غرب و آمریکا موضوع تنوع محتوا را به خوبی می‌توانید ببینید. هر نوع محتوایی را که به دنبال آن باشید به راحتی می‌توانید پیدا کنید، اما جالب است بدانید که در این فضا مخاطب هرگز متکی به یک رسانه نمی‌شود. هر فردی برای یافتن محتوای مدنظر خود می‌تواند به شبکه‌ای گسترده از رسانه‌ها در جهان مرتبط شود. از پرس تی ‌وی ایران گرفته تا سی‌ ان ان و یا شبکه‌ها کابلی و ماهواره‌ای.

آیا می‌توان میزان اقبال مخاطب از این جریان آزاد رسانه‌ای را هم سنجید؟

این سئوال سختی است. کسی به درستی نمی‌داند که چند نفر مشاهده کننده یک رسانه تصویری به هستند. این اعداد و آماری هم که اعلام می‌شود، تقریبی هستند. حتی آمار داخل آمریکا نیز که کمپانی نیلسون ریتینگ می‌دهد، صد درصد دقیق نیست.

با این وضعیت اقبال عمومی در غرب به رسانه‌های محلی بیشتر است یا رسانه‌های ملی و جهانی؟

با توجه به فضای دیجیتالی حاکم در غرب حتی روزنامه‌های محلی هم نسخه‌های متعددی را برای مردم یک منطقه یا شهر منتشر می‌کنند. مثلا یک روزنامه در محلات مختلف از یک شهر با نسخه‌های متعددی منتشر شده و مورد استفاده قرار می‌‌گیرد. در بسیاری از شهرهای آمریکا برای هر محله  یک  نسخه دیجیتالی منحصر به فرد از یک روزنامه منتشر می‌شود. از طرف دیگر فرم و محتوا و اندازه روزنامه‌ها هم به سمت کوچک شدن در حال حرکت است. هدف این رسانه‌ها ارائه دادن مطالبی به مخاطب است که او به راحتی به آن دسترسی دارد و در محیط پیرامونی او اتفاق می‌افتد.

در این فضا مخاطب می‌داند برای هر محتوایی باید به چه کسی رجوع کند و در واقع خود اوست که تصمیم می‌گیرد با چه محتوایی روبرو شود.

در آمریکا و خیلی از کشورهای دیگر، اگر مردم شکایتی از محتوای برنامه‌های تلویزیونی داشته باشند که بسیار هم دارند، باعث نمی‌شود که رسانه نقش اساسی آنها را در معادله ارتباطی‌اش با آنها کم رنگ کند. جالب است بدانید که اگر در این معادله مخاطب رای به ناکارآمدی یک رسانه بدهد، سازوکارهایی اندیشیده شده که آن رسانه از فضای دسترسی مخاطبان حذف می‌شود. این یعنی داشتن حداقل‌هایی برای حضور در فضای مطبوعاتی و رسانه‌ای عمومی.

جناب کمالی پور! اما گفته شده که رسانه ابزاری برای ارتقاء مخاطب است و نه سرگرم کردن او. این موضوع در کشورهای در حال توسعه به طور معمول از سوی دولت‌ها القا می‌شود. به نظرم این نکاتی که شما گفتید، این نظریه را نقض می‌کند.

این بستگی دارد که شما تکیه نظرتان روی خبر است یا تبلیغات و پروپاگاندای مطبوعاتی. واقعیت این است که همه رسانه‌ها برای استمرارشان مخارجی دارند و این هزینه باید تامین شود. در رسانه‌های دولتی، دولت این هزینه را تامین می‌کند و در رسانه‌های خصوصی هم بخش خصوصی.

در آمریکا اکثر رسانه‌ها دو صفحه را به نظرات خوانندگان اختصاص می‌دهند و یا ستون‌هایی تعبیه می‌کنند که مخاطبین در آنها مطالبی را می‌نویسند، اعم از سیاسی و اقتصادی و ... و مخاطبان از این راه به مسئولان مطبوعات می‌گویند که چه موضوعاتی دغدغه آنهاست. خب این مساله در مطبوعات ایران وجود ندارد.

ما نمی‌توانیم خواست مخاطب رسانه را حدس بزنیم. رسانه‌ها باید اطلاعاتی را در خود جمع کنند که حس می‌کنند مفید است و مخاطبین از میان آنها دنبال نیاز خود می‌گردند. رابطه مخاطب با رسانه یک رابطه دو طرفه است.

شما به نوعی به بحث اقتصادی رسانه‌ها اشاره کردید. در کشور آمریکا در مقایسه با ایران تا چه اندازه رسانه‌ها از حیث اقتصادی مستقل هستند؟

رسانه‌ها در هیچ کشوری صد درصد مستقل نیستند. در آمریکا رسانه‌ها خصوصی هستند، ولی صاحب اکثر آنها پنج کارتل رسانه‌ای به شمار می‌روند. اکثر آنها در تصاحب پنج شرکت عظیم است و این تمرکز مشکل آفرین است. این رسانه‌ها وابسته به شرکت‌های تجاری تحت حمایت این کمپانی‌ها هستند و درآمدشان از راه تبلیغات تامین می‌شود. این منجر می‌شود که بین شرکت‌های تجاری فروش کالا و رسانه‌ها یک ارتباط عجیب پدید بیاید.

البته میزان وابستگی و حضور در این چرخه برای همه رسانه‌ها به یک اندازه نیست و همین باعث شده میزان پرداختن به موضوعات اجتماعی سیاسی و اقتصادی مورد نیاز مخاطبان نیز در آنها در نوسان باشد.

با این وضع گویا سازوکار نظارتی هم بر مطبوعات وجود ندارد.

سازوکار خاصی نیست. تنها اگر دروغ و یا تحریفی منتشر شده باشد، امکان شکایت از آن پس از انتشار فراهم است.

یعنی دولت در مقابله با افشاگری رسانه‌ها تنها به شکایت بسنده می‌کند؟

بله. البته توجه کنید که رسانه‌های آمریکا ارتباط تنگاتنگی با کمپانی‌‌های تجاری و سیاست دارند و همه باهم به نوعی در ارتباطتند و همه به هم نیاز دارند؛ پس می‌دانند که باید چطور با یکدیگر در ارتباط باشند.

----------------------------
گفتگو از: حمید نورشمسی
کد خبر 1611784

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha