به گزارش خبرنگار مهر، جلسه نقد رمان «مدیر مدرسه» نوشته جلال آل احمد در قالب دومین نشست بازخوانی رمانهای شاخص ایرانی ادبیات معاصر ایران، عصر دیروز سهشنبه 9 خرداد با حضور حسین پاینده و بهناز علیپور در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
بهناز علی پور در این برنامه گفت: آل احمد هم در تاریخ اندیشه سیاسی اجتماعی و هم در صحنه داستاننویسی ما نقش درخوری دارد. در این نشست سعی میکنم با توجه به شخصیتهای داستانهای آل احمد به تحلیل شخصیت او بپردازم. نقد مولفمحور امروز کمتر مورد توجه است اما منتقد با توجه به الزامات متن، فرم نقد خود را پیدا میکند. غرض من این است که بخشهایی از زوایای فکری آل احمد و بازتاب آنها را میتوان در داستانهایش دید.
آل احمد از داستان برای بیان اندیشههای اجتماعیاش استفاده میکند
وی افزود: آل احمد از جمله نویسندگانی است که به ادبیات متعهد و رسالت اجتماعی نویسنده قائل است. او از داستانهایش برای بیان اندیشهها و پیامهای اجتماعیاش استفاده میکند. او در نخستین مجموعه داستانش که در سال 1322 منتشر شد، ما را با نویسندهای روبرو میکند که با فاصلههای طبقاتی روبرو شده و با نگاهی به شدت احساسی و سانتیمانتال از آن انتقاد میکند. این ویژگی در داستانهای «گلدان چینی»، «پستچی» و «زیارت» بیشتر دیده میشود. آل احمد در داستانهای «افطار بیموقع» و «معرکه» خودش را از دنیای پوچ انسانهای دیگر جدا میکند.
این منتقد در ادامه گفت: آل احمد جوان موقع نوشتن این داستانها در اوج فعالیتهای سیاسی خودش بوده است و به همین دلیل از نگرش ایدئولوژیک، تلقی رئالیستی دارد. او در این دوره از داستان برای رساندن صدای زجهها، شعارها و رهنمودهایش به مردم استفاده میکند. اما در مجموعه داستان «سهتار» تا اندازهای از هیاهوهای سیاسی فاصله گرفته و ریشههایی از شکست عاطفیاش در آن دیده میشود. ادبیات و شیوه روایت داستانها در این کتاب، در خور توجهتر از مسائل دیگر هستند. داستان «بچه مردم» هم یکی از موفقترین داستانهای ایرانی نمونه همین مساله است و منبع بسیار خوبی برای تحیق است. آل احمد در این داستان، بسیار زیرکانه عنان روایت را به دست شخصیت زن داستان میدهد و بدون قضاوت درباره این شخصیت، داستان زندگیاش را میگوید.
نویسنده مجموعه داستان «بادهایی که از هندوکش میوزید» گفت: سهتار هم داستان مرد نوازندهای است که با سازش، مقابل مسجد به جوانی متعصب برمیخورد و در درگیری میانشان، سهتار نوازنده میشکند. نوازندهای که در مراسم شادی افراد متعصب نوازندگی میکند، با عبور از مقابل مسجد مورد اعتراضشان واقع میشود و این تناقضی است که در این داستان مورد بررسی قرار گرفته است. این داستان، در واقع داستان خود آل احمد است که تناقضهای اجتماعی را دیده و آنها را نوشته است. «زن زیادی» هم در سال 1331 ادامه همین روند آل احمد است. زبان این کتاب آل احمد به زبان کتاب مقدس تنه میزند.
«سرگذشت کندوها» با زبانی سمبولیک به استعمار و شرایط روشنفکران جامعه میپردازد
علیپور ادامه داد: مجموعه داستانهای دیگر آل احمد حاکی از تنهایی او هستند و سابقات مبارزات اجتماعی سیاسی خود را در آنها زیر سوال میبرد و از خود میپرسد که آیا عمرش را در این راه تلف کرده است؟ چون همان مردمی که برایشان مبارزه کرده، در خانههایشان نشستهاند و همچنین با خود میگوید که آیا این همه مدت جاده صاف کن مدعیانی نبوده که اکنون در خانههای گرم و نرمشان خوابیدهاند؟ این یکی از دغدغههای اصلی آل احمد است که در بیشتر آثارش دیده میشود. داستان «خداداد خان» هم در این زمینه حاکی از تجربههای عینی آل احمد است. او اولین داستان بلندش «سرگذشت کندوها» را در سال 1333 نوشته و در آن به ناکامی سیاسی دیگری در زندگیاش اشاره میکند. او برای افشای فعالیتهای استعماری و تحرکات کمپانیهای نفتی، شیوهای سمبولیک را انتخاب میکند و پای زنبورها را به میان داستان میکشد.
وی گفت: مهاجرات زنبورها در این داستان همان حکایت مهاجرات روشنفکران است. کار بعدی او «مدیر مدرسه» در سال 1337 منتشر شد که مدیر شخصیت محوری داستان آن است و در مسیر داستان کشمکشهایی میان او و جامعهاش شکل میگیرد. مدیر یک شخصیت مصلح است که در مسیر اصلاحطلبیاش با موانع جدی روبرو میشود و در نهایت عقبنشینی میکند. آل احمد با سالها فعالیت معلمی و بودن در آموزش و پرورش، عمق فسادهای موجود در آن نهاد را از نزدیک حس کرده و در داستانش منعکس کرده است. مدیر در مسیر مدیریتش با سنتها و بیاخلاقیهای مدرسه در میافتد اما کم کم عقب مینشیند و در نهایت اصلاحطلبی و آرمانگراییاش را کنار میگذارد و ترجیح میدهد که یک مقام تشریفاتی باشد. مدیر در نهایت از سمتش استعفا میدهد.
آل احمد در «مدیر مدرسه» برای اولین بار به جای معلولها، به علت میپردازد
این منتقد در ادامه گفت: «مدیر مدرسه» در واقع داستان خود آل احمد است که سالها در مدارس بوده و اولین داستانی است که او در آن، به جای معلولها به علتها پرداخته است. آل احمد در «مدیر مدرسه» دلایل انفعال روشنفکران را بیان میکند و در پس ظاهر، انبوهی از مفاهیم باطنی تلخ را قرار میدهد. مدیر در مقام راوی داستان، بی کم و کاست به شکستش اعتراف میکند و کشمکشهای بیرونیاش به جدالهای درونی بدل میشود. مدیر شخصیت چندبعدی متناقض اما باورپذیری دارد. او فردی ساده و خلاص است و بیش از آنچه عملگرا باشد، شعاردهنده است و بیش از همه، روشنفکری غرغرو است و در داوریهایش احساسی عمل میکند. او در جایی به تاخیر معلمها اعتراض میکند اما در جایی دیگر بعد از ظهرها در مدرسه حاضر نمیشود. یا به پدرها و والدین بچهها میگوید که به مدرسه کمک مالی کنند اما میگوید بچه هرچه فقیرتر باشد، مستعدتر و باهوشتر است.
علیپور گفت: مدیر مدرسه نویسنده هم هست. مشابهتهایی میان راوی داستان و نویسنده وجود دارد که کدهایی هستند از حضور نویسنده در داستانش. اگر مدیر را قهرمان کار فرض کنیم، ناظم ضدقهرمان است. معلمها و فراشها همگی شخصیتهای یک بعدی هستند و سیاه و سفیدند. با کمی تفاوت، فقط در خود مدیر شخصیت میبینیم که در نهایت متوجه میشود خود اعضای مدرسه باعث وجود داشتن چنان وضع نابهسامانی هستند. انتخاب مدرسه به عنوان مکان تعلیم و تربیت، کلیت نظام اجتماعی و پوسیدگیهای آن را نشان میدهد. در «مدیر مدرسه» در واقع مدرسه نمایی از جامعه است و این رمان فراورده خوداندیشی و دورننگری آل احمد است.
«نون و القلم» سیاسیترین رمان آل احمد است
نویسنده کتاب «زن در رمان فارسی» ادامه داد: «نون و القلم» یک رمان سیاسی است که بعد از «مدیر مدرسه» نوشته شد که یک اثر استعاری است و در آن قلندرانی به عنوان مدعیان آزادی با حمایت مردم حکومت ظلم را سرنگون میکنند اما با به دست گرفتن حکومت بهتشان میزند و کم کم خودشان حکومتی به راه میاندازند که بیشباهت به حکومت ظالم قبلی نیست. آل احمد سرشت ساختارهای قدرت را در این داستان به تصویر میکشد و میتوان این اثر را سیاسیترین رمان او دانست. اما ضعف کار او آنجاست که با انتقادهای سیاسی و سخنان ایدئولوژیک، داستانش را مانند مقاله میکند. «سنگی بر گوری» آل احمد آخرین اثر داستانی اوست که یک داستان زندگینامهایست و در آن شاهد بزرگترین تحول فکر او هستیم. اقتداری که در دیگر آثار این نویسنده وجود دارد، در این کتاب میشکند و او بخشهایی از زندگی مگویش را مقابل مخاطب میگذارد.
وی در پایان گفت: در آثار آل احمد، نویسنده را پشت سر یکی از شخصیتهای داستان میبینیم. راویهای او اکثرا اول شخص هستند و گاهی حضور نویسنده در داستانها به قدری غالب است که بیشتر از شخصیت اصلی داستان دیده میشود. آل احمد گاهی هم داستان را به صحنه نبرد ایدئولوژیک تبدیل میکند به همین دلیل است که داستان برای آل احمد ابزار بیان اندیشههای اجتماعیاش است.
نظر شما