خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و ادب: نشست نقد و بررسی رمان «قیدار» نوشته رضا امیرخانی عصر روز سه شنبه 24 خرداد در شهر شیراز برگزار شد. این گزارش که شاید سبک و سیاق آن کمی متفاوتتر از همه گزارشهای خبری از این دست باشد، حاصل قلم رضا بردستانی، نویسنده و منتقد ادبیات داستانی است که با نگاهی متفاوت به این نشست سعی در ترسیم این جلسه برای مخاطبان داشته است.
قاعده بازی را میداند. یعنی وقتی میتواند در نوشتن همه چیز را در هم بریزد. لابد میتواند در یک جلسه نقد هم تمام مسیرها را به راهی که وی خواهد هدایت کند... اینها را «بیژن کیا» لابه لای صحبتهایش گفت.
«قیدار» امیرخانی در عصری گرم و عرق ریز، زیر آسمان آبی و در محیطی که به قول «رضا» نه از دود خبری بود، نه از ریزگردها و نه از صدای بوق ماشینها و نه از عبور پرحجم همه چیز؛ به نقد و بررسی گذاشته شد، نقدی که یک طرفش «رضا امیرخانی» بود؛ خالق رمانهای پرتیراژی چون «من او»، «بیوتن»، «ارمیا» و خیلی از نوشتههای نام آشنای دیگر و طرف دیگر جمعی از دوستان، دوست داران ادبیات و نوشتههای او...
مرکز فرهنگی پلاک هشت (وابسته به اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان استان فارس) با همراهی و همکاری کانون فرهنگی رهپویان وصال، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی شهرداری شیراز، مؤسسه بچههای عصر کتاب و فرهنگسرای هنر این جلسه نقد و بررسی را ساماندهی کردند؛ جلساتی که سیدمهدی موحد مدیر مؤسسه پلاک هشت درباره آن میگوید در تابستان هر دو هفته یک بار برگزار خواهد شد تا علاوه بر ترویج کتابخوانی و معرفی کتاب و نویسنده، علاقهمندان را به طور جدی و حضوری با مقوله نقد کتاب آشنا کند.
جلسه همچون خیلی از جلسات با آن که قرار بود رأس ساعت 17 آغاز شود با نیم ساعت تأخیر و با تلاوت آیاتی از قرآن کریم و سرود جمهوری اسلامی آغاز شد. بیژن کیا با مقدمهای مدح گونه رضا امیرخانی را نویسندهای معرفی کرد که طرز نوشتن او بر دل مردم حک شده است و آثار او را شایسته ترجمه دانست و با انتقادی آشکار، عدم برگردان اینگونه آثار به زبانهای دیگر را ضعفی دانست که مدیران فرهنگی باید برایش جوابی داشته باشند.
کیا جلسه نقد را با گریزی به ادبیات انقلاب، مشکلات این حوزه و مکثی تأمل برانگیز برمقوله ادبیات دفاع مقدس ادامه داد. طراحی ساده کتاب که کیا آن را نشانهای از یکتایی و سادگی دانست، تأکید بر عناصری که حرکت و پویایی را یادآور میشدند ارتباطات درونی حوادث مقولههایی بود که مورد توجه مدیر این جلسه قرار گرفت.
کیا معتقد است سر به سر خواننده گذاشتن امیرخانی در آثارش به عادت و منوالی ثابت بدل شده است، البته بر این نکته آشکارا ایراد گرفت که «قیدار» فاقد پیرنگهای فرعی است و جالبتر اینکه امیرخانی رندانه برخی از ایرادات را بی هیچ انفعالی پذیرفت.
کیا در ادامه رمان را فاقد زمان و جغرافی ثابت دانست و اشاره کرد که دیدگاه قوی اجتماعی ـ سیاسی نویسنده بر روح این رمان کاملا سایه انداخته است؛ به نحوی که این رمان را میتوان با درونمایههای سیاسی نیز قلمداد کرد.
اما رضا امیرخانی هم در این نشست با اشاره به مراحل شکلگیری قیدار، کامل کردن پازلهایی که برخی معتقد بودند به صورت کامل به آن پرداخته نشده است را به عهده خواننده گذاشت و اضافه کرد که این عقیده را دارد که خوانندگان آثارش دیگر با شیوه و سبک نوشتاری او آشنا شده باشند.
او قویا عقیده دارد برای طیفهای متفاوت مخاطبینش نمینویسد و با این اشاره که اگر قرار باشد به فکر راضی کردن مخاطب باشد، کار او فاقد عمق و اثرگذاری خواهد بود. امیرخانی به صورت مصداقی با بیان اینکه کارش را برای یک نفر میخواند و مینویسد اضافه کرد اگر قرار باشد نویسنده در قید و بند مخاطب و سلیقههای مختلف گرفتار آید به بنبست نوشتاری دچار خواهد شد.
سؤالاتی از محتوا، تکنیک و برخی اطلاعات حاشیهای بخشهای دیگری از این جلسه نقد بود که در بوستان بعثت و در فضای باز این مجموعه برگزار شد.
در ادامه این برنامه گروه هنری غزل متشکل از سه مرد و یک زن اجرای خوانش بخشهای کوتاهی از این رمان را با روایت فرهاد ارشاد و ایفای نقش خانم دهدشتی در نقش شهلا و مظاهری در نقش قیدار به شرکت کنندگان در این جلسه نقد و بررسی ارائه کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت.
بخش بعدی این مراسم با حضور دکتر مجرد و ورود به بحث تکنیکهای نوشتاری و آکادمیک با چاشنی سؤال و جواب و پاسخهای آرام و کوتاه امیرخانی کامل شد. در این جلسه حضور چشمگیر علاقمندان حائز اهمیت بود و حضور چشمگیرتر بانوان تقریبا رنگ زنانهای به جلسه داده بود؛ هرچند آقایان نیز حضور نسبتا خوبی داشتند.
چهرههای فرهنگی اعم از مدیران و فعالان فرهنگی و نیز چهرههای نویسندگی و هنری در این جمع ادبی قابل توجه بود. این جلسه با پرسش و پاسخهایی رودررو و به اصطلاح شفاهی به پایان رسید. جمعبندی این جلسه در نهایت حکایت از موفقیت رمان قیدار در جذب مخاطب داشت؛ با این اشاره که برخی از ایرادات و نقدها به صورتی جدی چهارچوبهای رمان نویسی و به طور عام درونمایههای داستان نویسی امیرخانی را نشانه رفته بود.
برخی شخصیتهای پرداخته نشده، مردانه بودن رمان و عدم حضور مؤثر زن در این رمان اجتماعی نیز دیگر نقد مورد اشاره بود و البته شیفتگی راوی و به پیروی از راوی، نویسنده کتاب به شخصیت قیدار برای برخی، یک علامت سوال بزرگ بود که امیرخانی این تأکید و شیفتگی را تعمدی وهدفدار توصیف کرد.
نظر شما