|
وي در ادامه افزود : نگاه مولف در آثار سفارشي هم وجود دارد. در كل بعضي كارگردان ها علاقه دارند كه به آنها سفارش ساخت داده شود و در يك چارچوب خاص فيلم بسازند. درست مثل زماني كه ما مدرسه مي رفتيم ، وقتي سر كلاس انشاء موضوع آزاد مي دادند، براي همه بسيار مشكل بود كه انشاء بنويسيم، در مورد كارگردان هاي صنعتي هم بدين شكل است.
تكميل همايون به تفاوت فيلم هاي مستند سفارشي ايران و خارج اشاره كرد و ادامه داد: فيلم هاي مستند هم در ايران در حمايت بخش دولتي است و اين امر باعث كاهش خلاقيت فيلمساز شده است، در حالي كه در خارج فيلم ها به سفارش ساخته مي شود، ولي سفارش دهنده كاري به خلاقيت و پرداخت موضوع از طرف كارگردان ندارد و كارگردان آزاد است و آزادي عمل دارد. در ايران بايد امكان توليد فيلمهاي صنعتي را به تمام شركت ها چه دولتي، چه خصوصي و چه نيمه خصوصي داده شود كه گونه هاي مختلف فيلم هاي صنعتي هم ساخته شود.مثلا كاري كه "نيكولا فيليبر" در فيلم "شهر موزه لوور" است هم بسيار جالب توجه است . فيلم در خصوص بازسازي موزه لوور است و صاحبان موزه از فيليبر خواستند يك فيلم از موزه تهيه كند، و كاري كه فيلمساز كرد اين بود كه موزه را از دريچه يك شهر نگاه كرد و بازسازي موضوع را در 82 دقيقه فيلم كرد، در حالي كه اگر صاحبان موزه دخالت مي كردند، آن فيلم فقط به نمايش چند سنگ پاره مبدل مي شد و هيچ جذابيت تصويري در آن وجود نداشت، چون به تبع صاحبان موزه هيچ شناختي راجع به بحث سينمايي قضيه نداشتند.
تكميل همايون به آزادي عمل فيلمساز صنعتي توجه كرد و گفت: اگر به فيلمساز صنعتي آزادي عمل ندهيم و اعتماد به فيلمساز نداشته باشيم ، بدين معنا است كه فيلم دو يا چند پاره خواهد شد، در حالي كه وجود يك مولف در پس اثر بايد معلوم باشد، حتي اگر كار شفارشي باشد و اين خبر از خلاقيت هنري و سينمايي در فيلم هاي صنعتي را دارد. نكته مهمر ديگر اين است كه فيلمساز از مخطوط كردن هر چيز با فيلم و يا دخالت نكات منفي و مثبت خودداري كند و فيلم صنعتي خنثي باشد و فيلم ساز ديد خود را در فيلم به مخاطب القا نكند، بلكه فرصت دهد تا تماشاگر خودش به نتيجه دست يابد. درست است خنثي بودن بسيار سخت است براي فيلمساز و از همه راحت تر اين است اين است كه جهت گيري صورت گيرد.
تكميل همايون همچنين گفت: مساله ديگر اين است كه فيلمساز صنعتي ، اروپايي ، هرگز كاري نمي كند كه متن ، تصوير را ترك كند و تمام قسمت ها متن ها بايد بر تصوير سوار باشد و تمام هنرشان اين است كه متن ها ، همزمان با تصوير جلو مي زند و موضوع ديگر اينكه روايتگر فيلم حتما بايد خنثي باشد، يعني اگر صدا يا نريشن روي فيلم است، به هيچ عنوان جهت گيري نبايد در آن حس شود . مساله ديگر اين است كه وقتي در مقابل يك موضوع قرار مي گيريم، چه در ايران و چه در خارج هميشه فيلمساز دوست دارد يك نگاه كامل به موضوع داشته باشد، در حالي كه آن چيزي مي تواند به ما كمك كند كه موضوع خودمان را در سوژه جستجو كنيم.
مثلا در خصوص ساخت فيلم در مورد ايران خودرو چه چيزي مهم است ، موضوع كليت بسيار دارد ، فيلمساز بايد بتواند نقطه نظر خاصي داشته باشد و در پس آن كليت به دنبال سوژه خود برود، آن وقت آن قدر امكان پرداخت در سوژه را دارد كه كاملا ديد تغيير خواهد كرد و هميشه بايد در پس كليت فيلمساز دغدغه و نگاه خود را پيدا كند.
مسعود بخشي هم در ادامه نششست گفت: در ايران نفس سفارشي بودن فيلم بسيار بار منفي دارد در حالي كه اصولا ساخت فيلم هاي مستند صنعتي، سفارشي بودن جزء جدايي ناپذير قضيه است و نمي توان آنها را از هم تفكيك كرد.
نظر شما