به گزارش خبرنگار مهر از ارومیه، نشست بررسی ترجمه در ادبیات داستانی همزمان با دومین روز از دهمین جشنواره شعر و داستان جوان سوره، صبح سهشنبه 27 تیر در فرهنگسرای جوان ارومیه برگزار شد.
در ابتدای این نشست موسی بیدج با بیان اینکه به طور دقیق نمیتوان مشخص کرد که ترجمه دقیقاً از چه زمانی توسط انسان اختراع شده، گفت: بدون شک قبل از اختراع خط، ترجمه وجود داشته است چنانچه خداوند نیز در قرآن کریم تاکید می کند که انسان را از نسلهای مختلف آفریدیم تا با یکدیگر آشنا شوند و بدون شک این آشنایی نیاز به افرادی دارد که انسانها را با یکدیگر به واسطه زبان مرتبط کنند.
بیدج در ادامه به تشکیل گروههای فرهنگی ایرانی در این راستا اشاره و تاکید کرد: گروه «سبعه» در این سالها پدید آمدند و تلاش کردند که فعالیت گروهی در حوزه ترجمه، ادبیات نوین ایران را ترجمه و معرفی کنند. در برابر آنها اما گروهی از تحصیلکنندگان غرب همچون بزرگ علوی، صادق هدایت، مجتبی مینوی و فرزاد دست به دست هم دادند تا حرکتی مخالف با این گروه انجام دهند و بیشتر به سمت ترجمه از زبان غیرفارسی به فارسی حرکت کردند.
این مترجم در ادامه به آسیبهای جریان ترجمه در سالهای پیش از انقلاب اشاره کرد و گفت: اگرچه فعالیت موسسهای مانند فرانکلین ما را با ادبیات دنیا آشنا میکرد، اما این موسسه هر آنچه را در آن ادبیات اعم از خوب و بد وجود داشت، در اختیار ما قرار میداد و سعی میکرد آن را بومی کند و در این میان آثار نازل، بیارزش و گاه نابهنجار نیز به دست ما میرسید و خوانده میشد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به اینکه یادگیری زبانی غیر از زبان مادری تکلیف امروز ما است، گفت: هر قومی برای خودش ذخیرههای فرهنگی متعددی دارد که جز با ترجمه نمیتوان با آن آشنا شد. ترجمه در واقع دو خدمت مهم به ما میکند نخست اینکه با فرهنگ، دغدغه و ایدههای تازهای آشنا میکند که میتواند مورد استفاده اهالی قلم و ادبیات باشد و نکته دوم اینکه ما با ترجمه میتوانیم به نوعی با فرهنگهای دیگر همزادپنداری کنیم.
بیدج همچنین گفت: برای اهالی قلم مهمترین خاصیت ترجمه آشنایی با نوع تصویرسازی و زاویه دید در رمانهای نویسندگان صاحب نام جهان است. مثلا شاید بسیاری از شما ندانید که جلال آلاحمد زبان چکشی و تند و تیز خود را از نویسندگان فرانسوی وام گرفته بود، اما موفق شده بود آن زبان را با فرهنگ فارسی آمیخته کند و سبکی منحصر به خود خلق کند.
فیض همچنین گفت: اگر در ترجمه به ویژه ترجمه شعر روح و حسی موجود نباشد، متن چیزی جز یک بازگویی ساده نیست و نمیتوان انتظار درک آن را از مخاطب داشت. به عنوان مثال اگر ترجمه اشعار دفاع مقدس به زبانهای غیرایرانی فاقد این روح باشد، شاید مخاطب آن نتواند حس کند که روی مین رفتن، شهادت، اسارت و یا 8 سال دور از خانواده جنگیدن به چه معنایی است.
بهروز سپیدنامه نیز آخرین سخنران این نشست بود که سخنان خود را به موضوع شعر جهان عرب و ترجمه آن اختصاص داد و گفت: شعر عرب امروزه از شعرهای پیش رو جهان است و برد آن حتی از شعر فارسی نیز بیشتر است، شاید امروزه در جهان دو شاعر فارسی زبان را بیشتر نشناسم، اما شاعران عرب بیشتر از این تعداد در جهان شناخته شده هستند.
این شاعر ادامه داد: گروهی معتقدند سختی ترجمه شعر عرب به شعر فارسی و بالعکس به دلیل محدودیت زبان فارسی است که البته میتوان تا حدی این را پذیرفت. شعر فارسی ایهامهایی دارد که ترجمه آن را بسیار دشوار میکند و بر همین اساس برخی معتقدند ترجمه شعر خیانت به آن است.
سپیدنامه همچنین گفت: در ترجمه، کلمه به جمله و جمله به کلمه وابسته است و لذا مترجم در برخی از مواقع به آنها میتواند کلیتی از متن را منتقل کند.
نظر شما