واهه آرمن در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه «شاهد زیادهگویی در برخی شعرها هستیم» گفت: این روزها شعرهای بلند زیادی سروده میشود و شخصاً اگر ویراستار آنها بودم، 30 تا 50 صفحه آنها را حذف میکردم؛ چرا که بیشتر آنها زیادهگویی است و در واقع اضافه شده است به شعر.
وی افزود: به نظر من هر سطری از شعر باید به تنهایی و برای خودش معنا داشته باشد و اگر چنین نباشد، باید حذف شود.
این شاعر اضافه کرد: من نمیگویم هر شعر بلندی یا هر رمان بلندی، بد است، اگر اینگونه بود تولستوی و داستایوفسکی که حتماً بیشتر از من و امثال من میفهمیدند، کوتاهتر مینوشتند. آن زمان اقتضای بلندنویسی بود ولی اگر شعر بتواند در تعداد کلمات کمتری و یا جملات کوتاهتری، حرف خود را بزند، چرا منِ شاعر آن را طولانی کنم؟
آرمن گفت: اگر یک شاعر به شعر سپید اعتقاد دارد، باید تمام هوش و حواسش به محتوا باشد نه فرم. واقعیت این است که ما فقط ادعا میکنیم که شعر سپید میگوئیم در حالی که 90 درصد کسانی که به اصطلاح دارند شعر سپید میگویند، در قید و بند شعر کلاسیک و حتی فراتر از آن فرم شعر کلاسیک هستند.
شاعر مجموعه «پس از عبور درناها» ادامه داد: این را میتوان در اظهار نظرهای بسیاری از شاعران که اتفاقاً چهرههای شناخته شدهای هم هستند، دید؛ اولین چیزی که در شعر، آنها درباره آن صحبت میکنند، از آن انتقاد میکنند یا میخواهند با آن خود را به رخ دیگران بکشند، فرم شعر است.
وی افزود: شاید شاعران ما فرم را شکسته باشند، اما محتوا همان شمع و گل و پروانه مانده است. متاسفانه این مسئله را در شاعران مسن و پیشکسوت میبینیم و به اعتقاد من جوانترها رهاتر هستند و درستتر با شعر سپید و شعر نو برخورد میکنند تا کسانی که به عنوان پیشکسوت از آنها انتقاد میکنند. آنها (شاعران پیشکسوت) خودشان هستند که باید از این نظر مورد انتقاد قرار بگیرند.
آرمن همچنین درباره آثار در دست چاپ خود گفت: مدتی پیش با نشر نگاه برای چاپ مجموعهای از یادداشتهایم که حالت زندگینامه را دارد، قراردادی امضا کردم که گفتهاند امیدواریم آخر تابستان منتشر شود.
این شاعراضافه کرد: این کتاب که حدود 36 فصل و عنوان آن «دوست دارم گاهی شاعر نباشم» است، شامل یادداشتهایی به نثر و نظم درباره زندگی من از کودکی تا به حال است. سعی کردهام چیزی شبیه گلستان سعدی باشد، اما به زبان امروزی. بخشهایی از این کتاب واقعیتهای زندگی من است و بخشی هم درباره شعر.
واهه آرمن متولد 1339 در مشهد و دانشآموخته رشته جامعهشناسی در لندن است. این شاعر و مترجم ایرانی به دو زبان فارسی و ارمنی شعر میسراید.
شعرهای فارسی واهه آرمن در سه مجموعه به نامهای «بالهایش را کنار شعرم جا گذاشت و رفت» (1384)، «پس از عبور دُرناه» (1388) و «باران بگیرد، میرویم» (1391) منتشر شده است. ترجمههای او از اشعار شاعران ارمنی به فارسی عبارتند از: کلید درم نور خورشید است (کارهای شاعران معاصر ارمنی)، شهد زردآلو و مثلث سیاه (شعرهای ادوارد هاخوِردیان)، پاییزی کاملاً متفاوت (شعرهای هوانس گریگوریان) و سطر اول را نمینویسم (شعرهای کوتاه از شاعران معاصر ارمنستان).
نظر شما