پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۱۰ مرداد ۱۳۹۱، ۱۱:۰۸

مداد قرمز دست کیست؟ (1)

روایتی از سرگذشت خاورمیانه، نفت و استعمار

روایتی از سرگذشت خاورمیانه، نفت و استعمار

امپراتوری عثمانی که با غفلت از موقعیت بی بدیل خود و حاکمیت داشتن بر دهها کشور، با پیروی از روشنفکران لائیک وابسته به بیگانه همه ی فرصتها و امتیازات خود را از دست داد، به جایی رسید که جان و مال و ناموس و منافع مسلمانان را در معرض دست درازی دشمنان اسلام قرار داد.

خبرگزاری مهر- گروه ایران در جهان: هنگامی که یک ابرقدرت جهانی ویک امپراتوری بزرگ پرخاشگری می کند ودیگران را مستقیما تهدید می کند، بیش از آنکه قدرت و توانمندی خود را نمایش دهد ضعف و اضمحلال و انهدام درونی خود را نشان می دهد.
شاید برای بسیاری از جوامع کوچک و کشورهای ضعیف که مستقیم یا غیر مستقیم مخاطب ابرقدرت قرار گرفته اند، فریاد یک ابرقدرت را ناشی از قدرت و توانمندی او تلقی کنند و در برابر تهدیداتش اظهارعجز و کرنش وتسلیم نمایند. اما برای کشورها و جوامع بزرگ که ازجهات مختلف سیاسی یا نظامی یا اقتصادی و یا علمی هم سطح و هم تراز ابرقدرت می باشند، تهدیدات و پرخاشگری یک ابرقدرت نشانه ی ضعف وناتوانی اوست و بیش از هرچیز اضمحلال و نابودی او را فریاد می زند.
ایالات متحده ی آمریکا چند سالی است که فریاد می زند و با تهدید مستقیم به کشورها و جوامع کوچک و بزرگ جهان، بظاهر هشدار داده و قدرت نمایی می کند، اما آیا این تهدیدات حکایت از توانایی و قدرت وحاکمیت اراده ی آمریکا دارد؟

***

84 سال پیش یعنی در سال 1928میلادی، دربعد از ظهر یک روز سرد پاییزی در شهر«استاند» بلژیک مردی میانسال در حالی که یقه ی پالتویش را بالا کشیده بود و گوشها و نیمی از صورتش را در زیر شال بلندی پیچیده بود از هتل محل اقامت خود خارج شد و پس از ساعتی جستجو درحومه شهر وارد کتاب فروشی شد و یک برگ نقشه ی خاور میانه را خرید و به هتل محل اقامت خود بازگشت. ساعتی بعد او درلابی هتل نشسته بود ودر حالی که فنجان قهوه اش را در دستانش می فشرد و با دقت به نقشه ی خاورمیانه که روی میزپهن شده خیره مانده بود، مداد قرمز رنگی را از جیبش بیرون آورد و با آن خطوطی را روی نقشه ترسیم کرد!

گالوست گلبانگیان

این خطوط پیرامون کشورهای عربستان، امارات عربی متحده، قطرو بحرین بود و نقاط خاصی از خلیج فارس را در برمی گرفت.

این مرد میانسال کسی نبودجز گالوست گلبانگیان، دلالی ارمنی که برای شرکتهای نفتی کارچاق کنی می کرد.
در 31ژوئیه همان سال (1928) جلسه ای در لندن بین کمپانی های نفتی منعقد شد و نقشه ی مورد نظر با خطوط مدادقرمز آقای «گلبانگیان» با دقت و صراحت کامل به عنوان یک سند معتبر به تصویب اعضاء رسید. 
این نشست و مصوبات آن محرمانه باقی ماند و از آن به بعد به هیچکس حتی دولتها و سران کشورهایی که سرزمینشان را با مدادقرمز آقای «گلبانگیان» تقسیم کرده بودند چیزی گفته نشد!


کمپانی های شریک طی بیست سال این توافق و مرزبندی را بین خود محترم شمردند و از منافع آن منتفع شدند. طی این مدت، مرزبندی مداد قرمز ضمن ایجاد ثروتی عظیم برای کمپانی های  شریک، سالانه مبلغ پنجاه میلیون دلاررا نیز نصیب آقای گلبانگیان می کرد!

***

اما اصل ماجرا

جنگ جهانی اول که بین سالهای 1914 تا 1918 میلادی به وقوع پیوست وازآن بعنوان مادر تمام جنگها یاد می شود، یکی از مهمترین جنگهای تاریخ بشریت می باشد.
این جنگ بزرگ بسیاری از معادلات کهن را در سطح بین الملل و همچنین درعرصه ی نظامهای سیاسی وساختار حاکمیت کشورهای جهان برهم ریخت و معادلات نوینی را جایگزین نمود.
بسیاری ازنظامهای سیاسی در اروپا و دیگر نقاط جهان که بر پایه ی سلطنت و پادشاهی بودند فروپاشید و حاکمیت چند صد ساله چهار امپراتوری بزرگ ازبین رفت.
یکی از مهمترین این امپراتوری ها، امپراتوری عثمانی بود که دهها سرزمین کوچک و بزرگ را درخاور نزدیک و خاورمیانه تا بخشهایی از افریقا و اروپا را در قلمروی خود داشت.
سرزمینهای وسیعی که درقلمروی این امپراتوری ایدئولوژیک قرار داشتند و چند قرن متوالی تنها و تنها حول محورایدئولوژی اسلامی در قید تعهدات این امپراتوری خود را محدود کرده بودند؛ با تحولات پیش آمده در مرکز این امپراتوری و گرایش به نظام لاییک، به تدریج نغمه ی جدایی و استقلال طلبی را سر داده بودند و با آغاز جنگ جهانی و تاخت و تاز کشورهای غربی و دخالت مستقیم آنها در تحریک قبایل ساکن و قیام آنها برعلیه مرکزیت، امپراتوری عثمانی به سرعت فروپاشید .
این امپراتوری قلمروی وسیعی از سرزمینهای نفت خیز و اسلامی منطقه خاور نزدیک وخاورمیانه را در بر می گرفت وعمده ی منابع انرژی جهان درمحدوده های ارضی آن مجتمع بود.
پس از پایان جنگ و آشکار شدن نقش مهم نفت بعنوان عنصری استراتژیک در جنگ ها و اقتصاد جهانی، قلمروی این امپراتوری تکیده ومضمحل شده مورد توجه فاتحان اروپایی به ویژه انگلستان و فرانسه قرار گرفت.
ایالات متحده آمریکا که طی چند دهه پس از کشف نفت یکه تاز تولید و توزیع آن در سراسر جهان بود و نیازهای نفتی کشورهای درگیر جنگ را طی سالهای جنگ اول جهانی تأمین می کرد، در تقسیم بندی فاتحان اروپایی بدون نصیب ماند.
چرا که دولت واشنگتن با سیاستی مزورانه تا سال 1917 نفت ناوهای جنگی و ماشین نظامی آلمان را تأمین می کرد، اما پس از ضعف ارتش آلمان و درک سقوط عنقریب این کشور، چند ماه قبل از پایان جنگ با گردشی معکوس – سوی جناح مخالف را در پیش گرفت و با دخالت در جنگ و حضور نظامی و گسیل نیروهایش بعنوان شریک غنائم خود را مطرح کرد!
اما اروپایی ها به ایالات متحده توجهی نکرده و در تقسیم میراث امپراتوری عثمانی هیچ سهمی برای واشنگتن در نظر نگرفتند.
امپراتوری عثمانی به محدوده های ارضی کوچک وبزرگ تقسیم شد و از بطن آن چند کشور پدید آمد؛ از جمله تاسیس دو کشورجدید بنام سوریه و عراق موجب برانگیختن موجی از نفرت بین اعراب و مسلمانان گردید که تا به امروز باقیست.
آمریکایی ها در این تقسیم بندی جدید، یکبار دیگر برکنار مانده بودند، اما در آن تاریخ اعتراض آنان سودی نبخشید.
انگلیسی ها وقت خود را تلف نکردند؛ در زمانی که فرانسوی ها در «سالونیک» و «داردانل» قسمت عمده ای از قوای ترک (عثمانی) را محاصره کرده بودند، توماس لورنس را با وعده ی استقلال و پادشاهی به امیرهای عرب علیه ترکها و امپراتوری عثمانی به شورش واداشته و به کمک سواران ملک فیصل دمشق را تصرف کرده و پایه های کشور فعلی عراق را پی ریزی نمودند.
در آن گیرودار، ژنرال «آلن بی» انگلیسی قوای خود را در خلیج فارس پیاده کرد و سپس بغداد و مناطق نفتی کرکوک و موصل را که بنا بود جزء حوزه نفوذ فرانسه باشند، به اشغال خود درآورد.
انگلیسی ها به برکت توطئه ها و بلند پروازی های لورنس عربستان توانستند که در ماه مارس 1920ملک فیصل را به عنوان پادشاه سوریه با حق حکمرانی بر منابع زیرزمینی منصوب نمایند.
فرانسوی ها با این ترتیب و تدارک مخالف بودند و به امیر فیصل اولتیماتوم دادند که چنانچه حقوق فرانسه را در تمام قلمروی خود به رسمیت نشناسد فورا باید کنار برود. ژنرال «گورو» فرانسوی معطل نماند و این تهدید را عملی ساخت و تمام خاک لبنان و سوریه را قهرا اشغال کرد و ملک فیصل را مجبور ساخت تا از دمشق فرار کند.
در همان اوضاع، انگلیسی ها خاک فلسطین و عراق را به اشغال خود در آوردند و بدین ترتیب متفقینِ دو سال قبل، با خشونت به رویارویی و نبرد با یکدیگر پرداختند.
تنها موردی که دو دولت درباره آن به اتفاق نظر رسیدند این بود که فیصل را به عنوان پادشاه عراق به مردم معرفی کنند و آمریکایی ها را خارج از مذاکرات خود نگاه دارند.

ملک فیصل


فیصل از دمشق فرار کرده بود با هدایت و حمایت انگلستان به بغداد آمد و در 23 اوت 1921 به پادشاهی عراق منصوب شد!
انگلیسی ها سرپرستی و قیمومیت بر فلسطین را حق خود اعلام کردند.
فرانسوی ها نیز قیمومیت بر سوریه و لبنان را برای خود منظور داشتند.
این دو دولت در عین حال سهام کمپانی نفت عثمانی «ترکیش پترولیوم» را که با مشارکت آلمان برپا شده بود با سهم بندی جدید بین خود تقسیم کردند!
سهام بانک آلمان (25 درصد) که در سال 1914 به وسیله انگلیسی ها توقیف شده بود، به فرانسوی ها داده شد و بدین ترتیب فرانسه یکی از تولید کنندگان عمده نفت شد!
لندن از فیصل خواست که مدعی مالکیت و الحاق موصل به عراق بشود.
در حالی که در آن تاریخ این شهر جزء حوزه قیمومیت فرانسه بود.
فرانسوی ها در ارزشیابی ناحیه موصل فریب انگلیسی ها را خوردند و عملاً دست بریتانیا را درآن ناحیه باز گذاشتند.
انگلیسی ها مخفیانه دست به اکتشاف و حفر چاه در موصل زدند و بالاخره به هنگام تعیین مرزها رضایت فرانسوی ها را درباره وضعیت موجود جلب کردند.
در سال 1925 موصل به عراق ملحق شد، اما ایالات متحده که از سهام این غارتگری کیسه اش تهی مانده بود دست به ترفند جدیدی زد.
«آدمیرال مارک بریستول» فرمانده ناوگان آمریکا در مدیترانه شرقی و کمیسرعالی آن کشور در ترکیه با ملی گراهای ترکیه که در نظر داشتند چاههای موصل را به تصرف خود درآورند وارد مذاکره شد.
آمریکا برای پیشبرد مقصود خود حتی به نهضت «آتاترک» که در آستانه بدست گیری قدرت بود کمک مالی فراوانی رساند.
دسیسه های ایالات متحده باعث شد تا انگلستان سهمی را هم برای واشنگتن در نظر بگیرد. از این رو وزارت خارجه بریتانیا را مامور همکاری با ایالات متحده نموند . براساس این توافق و همزیستی مسالمت آمیز! قرار شد شرکتی تحت عنوان «شرکت توسعه خاور نزدیک» Near East Development تشکیل شود تا این شرکت سهم قابل ملاحظه ای از سرمایه کمپانی ترکیش پترولیوم را بدست آورد.
این راهکار محقق گردید و براساس آن کمپانی های نفتی آمریکایی، استاندارد اویل ایندیانا، استاندارد اویل نیوجرسی، اسو، سنکلروتکزاکو موفق شدند بیست و پنج درصد از سهام را برای ایالات متحده بدست آورند!
کمپانی نفت فرانسه که بخش دیگری از سهام «ترکیش پترولیوم» را در اختیار داشت دارای 25 درصد از سهام غارتکده فوق شد.
پنجاه درصد بقیه سهام نیز برای کمپانی نفت ایران و انگلیس باقی ماند.
اما طی مذاکرات طولانی و عدم توافق مالکان عمده نفت، این 50 درصد به 25 درصد برای شرکت نفت ایران و انگلیس و 25 درصد نیز برای شرکت رویال داچ شل تقسیم گردید.
دلال این مذاکرات فردی ارمنی بنام «گالوست گلبانگیان» بود که از اتباع ترکیه به شمار می رفت و طی سالهای پرفراز و نشیب توانسته بود مراحل مختلف را پشت سر گذاشته و با تابعیت کشورهای انگلستان و فرانسه و روسیه و وساطت در امور شرکتهای نفتی بعنوان مهره ای کارساز مطرح شود.
گلبانگیان در این مذاکرات که بسود شرکت نفتی «رویال داچ شل» تمام شد توانست 1.25 درصد از سهام هر یک از شرکا را برای خود منظور کند.
به این ترتیب سهام کمپانی نفت عراق (کمپانی ترکیش پترولیوم سابق) به این شکل تقسیم شد:
• شرکت نفت ایران و انگلستان با 23.75 درصد سهام
• شرکت نفت فرانسه با 23.75 درصد سهام
• شرکت رویال داچ شل با 23.75 درصد سهام
• شرکت توسعه خاور نزدیک (ایالات متحده) با 23.75 درصد سهام
• گالوست گلبانگیان با 5 درصد سهام

توماس لورنس

این ترتیب به تصویب رسید و باز در ژوئن 1928 در کنفرانسی که از نمایندگان همه کمپانی های ذی نفع در هتل "ترم" واقع در شهر "استاند" بلژیک تشکیل شد، مورد تائید و تصویب مجدد قرار گرفت.
نمایندگان در همین کنفرانس موافقت کردند که هرگاه هر یک از آنها بعداً موفق به کشف نفت در سرزمین امپراطوری سابق عثمانی بشوند، نفت کشف شده به همین ترتیب بین شرکاء تقسیم شود.
البته حصول این توافقها به برکت حضور ملک فیصل در صحنه بود، زیرا وی که سالها با فرانسوی ها و ترک ها مبارزه کرده بود، اکنون سعی داشت خود را از زیر نفوذ انگلیسی ها بیرون بکشد.
ملک فیصل با اعلام استقلال عراق، بزودی به صورت یک مزاحم برای انگلیسی ها درآمد.
وی در سال 1933 به اروپا مسافرت کرد. اما در همان سفر در شهر برن سوئیس در یک هتل به طور مرموزی در سن پنجاه سالگی درگذشت!
جانشین وی ملک غازی اول 21 ساله بود و بدون ذره ای مقاومت دربست در اختیار انگلیسی ها قرار گرفت.
اما مسئله اصلی پس از توافق ژوئن 1928 شرکتهای نفتی حدود و مرزهای سرزمین امپراتوری مضمحل شده عثمانی بود که در کجاها و تا کجاها بوده است؟! تا بتوان اکتشافات جدید را برای دستیابی به منابع نفتی جدید صورت داد.
این بود که آقای گلبانگیان نقشه ای را از کتابفروشی درحومه ی شهر ِ«استاند» خرید و به هتل محل اقامت خود رفت و پس از مطالعه ای جزئی  بر روی آن با مداد قرمز محدوده موردنظر را ترسیم کرد و به تصویب اعضا رساند.
نقشه کشی ای که سالانه پنجاه میلیون دلار دیگر به درآمدهای وی افزود!

***

این بود سرنوشت امپراتوری مضمحل شده عثمانی.

امپراتوری که با غفلت از موقعیت بی بدیل خود وحاکمیت داشتن بر دهها کشور کوچک وبزرگ که حول محور دین اسلام گرد او آمده بودند، با عربده های روشنفکران لائیک وابسته به بیگانه، همه ی فرصتها و امتیازات خود را از دست داد و به جایی رسید که  به همین سادگی و با اراده شخصی چند بازیگر نفتی و یک دلال و کار چاق کن حرفه ای، دهها سرزمین اسلامی و ملتهای مسلمان، از فلسطین گرفته تا سوریه و لبنان و عراق و عربستان و قطر و عمان و.... را چندین دهه است به اسارت کشیده است و با بکارگیری بازیچه های بازیگران نفتی- حکومتها و حکام و زمامداران دست نشانده ای چون رژیم اشغالگرقدس، رژیم آل سعود، رژیم بعثی عراق و... جان و مال و ناموس و منافع مسلمانان را در سرزمینهای مادری خود مورد تعرض قرار داده اند.
امپراتوری ها نابود می شوند اما ملت ها و ملیت ها باقی می مانند.

 

ادامه دارد...

 

*نویسنده: سید مصطفی فرقانی

کد خبر 1661066

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha