پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۴ فروردین ۱۳۸۴، ۱۵:۰۰

نگاهي به قطع پخش شبكه جهاني سحر

وقايع نگاري اتفاقي كه دنياي رسانه را لرزاند (2)

با تعطيلي شبكه جهاني سحر بخش قابل توجهي از پازل طرح محدوديت رسانه هاي اسلامي نمايان شد . در بخش دوم نگاهي به ممنوعيت پخش برنامه هاي شبكه جهاني سحر 1 نتايج اين رخداد رسانه اي بررسي مي شود، نتايجي كه پس از گذشت بيش از يك ماه همچنان مورد بي توجهي قرار گرفته است .

واقعيت و ديگر هيچ يا همه چيز به غير از واقعيت

داستان فيلم - مجموعه " چشمان آبي زهرا " و سخنان محقق فرانسوي در مورد كشتاريهوديان در جنگ جهاني دوم تا چه اندازه واقعيت دارد ؟ اصلا واقعي بودن موضوع مي تواند دليلي براي رفع جلوگيري از انتشار آن شود ؟ آيا واقعيت جايي در ميان خانه هاي اين پازل  استراتزيك دارد ؟ درخشي كارگردان مجموعه " چشمان آبي زهرا "  در اين باره  تاكيد كرد : داستاني كه ما در " چشمان آبي زهرا " روايت كرديم ، عين واقعيت است . صهيونيست ها دارند گلوله مستقيم به چشم فلسطيني مي زنند، يا به سينه فرزندي كه كنار پدرش جان مي دهد.خدا را شكر مي كنم كه به جمع ما توفيق داد يك اثر ماندگار بسازيم، كه مخاطب را اغنا مي كند.  ما هم به چيزهايي كه مي خواستيم، رسيديم. الان جنگ، جنگ رسانه است و اميدواريم مسوولين بيايند اين اتفاق را از بعد استراتژيك آن بررسي كنند. غرب و هاليوود دارد استيل زندگي ما را با فيلمهايش عوض مي كند و اصلا نگاه  ايدئولوژيك به ما ندارد. فقط به ما مي گويند چگونه رفتار كن و چگونه لباس بپوش.ما الان جنگ فرهنگي و رسانه اي داريم و اميدواريم بتوانيم در اين راه موفق شويم.

ميرعلايي نيز در مورد ريشه هاي واقعي داستان اين فيلم - مجموعه گفت : در شبكه سحر خيلي علاقمند بودند كه واقعي بودن داستان را  رد كنند . من تنها چند مثال مي آورم كه مشخص شود واقعيت چيزي به مراتب تلخ تر از داستاني است كه ما گفتيم.  كشتي سفيدي روي آبهاي دنيا هست كه عوامل آن بچه هاي خردسال زير 3 سال را از سراسر دنيا مي ربايند يا مي خرند و در آن كشتي پرورش مي دهند و آزمايشهاي مختلف از آنهايي مي گيرند كه سالم ترين بدنها را داشته باشند.  به مجرد اينكه به اعضايي از بدن آنها نياز شود آن عضو را بر مي دارند.  اين كشتي حقيقي است . بچه هايي كه در آن هستند، دنيايشان در همان كشتي خلاصه مي شود و از هيچ چيز ديگري خبر ندارند . بهترين امكانات تفريحي هم در اختيارشان هست ، بهترين غدا ها را مي خورند تا بهترين اعضا را داشته باشند. در اتفاق مشابه ديگر در اوج جنگ بوسني تعدادي از بچه ها را صهيونيست ها جمع كرده بودند . يك دفعه علاقمند شده بود كه كودكان بي سرپرست را نگهداري كند. مسلمانها كه نسبت به سرنوشت اين بچه ها حساس شدند، پيگيري كردند اما هرگز معلوم نشد بچه ها كجا رفتند. هيچ اثري هم از آنها پيدا نشد. موضوع فتير مقدس را شنيده ايد؟ جشني دارند كه برايش شيريني اي مي پزند فتيرمانند كه در آن مي بايست قطراتي از خون بچه غير يهودي باشد . زيرا معتقدند در روح آنهايي كه فتير رامي خورند، ضديت با غير يهود بوجود مي آيد. يكي از اصول صهيونيست ها اين است كه با هركس رابطه داري، هميشه حق با تو است كه صهيونيست هستي. هيچ روشنفكر يهودي قضيه فتير مقدس را رد نكرده.

اما اين واقعيت ها هگز نبايد مطرح شود نه از سوي ايران نه از سوي هيچ كشور ديگري . علايي گفت : آقاي رجبي رايزن فرهنگي ما در آلمان است كه خيلي مورد توجه آلماني هاست. او مي گفت: "اگر يك روزنامه نگار در روزنامه اش سوال كند كه مثلا ما تا چه وقت ديگر بايد به اسرائيل غرامت بدهيم، بدون محاكمه زنداني مي شود .حالا ببينيد ما آزادي اينجا داريم، يا آنجا؟ آنچه كه ما در اين جا نداريم، نظم ، برنامه ريزي و مقداري توجه به مسائل انساني است.

كوچكترين نشانه از واقعيت خطر ناك است

آنچنان كه مشخص است بيان واقعيت در مورد صهيون  خطرناك است . تا مي توانيد در مورد اين جريان خيالپردازي هاي خنثي و تبليغاتي كنيد ولي از واقعيت چيزي نگوييد زيرا آنچه در واقع اتفاق مي افتد چيزي جز ظلم ، ستمگري اشغالگران و نابودي مسلمانان نيست . واقعيتي كه زير پوسته كاذب اخبار مهم دنيا ناپديد شده است .
سجادپور در اين باره گفت : امواج خبري دنيا دو جور هستند؛ رولايه و درون لايه ؛ شبكه هاي قدرتمند جهاني و شاخه هاي ديگرشان جرياني را راه انداختند كه بر دنيا مسلط شده و روي تمام اخبار را پوشانده است . با اين نشانه ها به نظرمان مي آيد دنيا براي نگاه استكبار، گل و بلبل است و عنقريب است كه ريشه هر چه نگاه مخالف هست، دركل جهان زده شود. همه چيز در جهت اميال سران غربي و محافل و مراكز استراتژيك شان است . تصور مي شود بسيار نزديك است كه همه مردم دنيا بپا خيزند و به نفع بوش و بلر تظاهرات كنند و بگويند بيائيد بر دوش ما جا بگيرد، اما همه اينها رولايه اي و دروغ است. اخبار واقعي خودش را در زير لايه اخبار جهاني نشان مي دهد اما متاسفانه اين اخبار تريبون كافي ندارند و آنقدر كم ومحدود است، كه در قياس با آنهايي كه اخبار ر را در بوق مي كنند، اصلا نمود پيدا نمي كند. اگر هم تريبوني در جايي بخواهد بخشي از اخبار زير لايه ايي را بروز دهد و بگويد، اين گونه با او برخورد مي شود. مثال تركيه را كه زدم، مي خواستم بگويم من سازنده فيلم با همه انگيزه ها هيچ شانسي براي نمايش فيلم در تركيه قائل نبودم و مي گفتم شايد يكي دو تا كشور عربي دور و بر اسرائيل، اين فيلم را ببيند اما اتفاقي حيرت آور در تركيه افتاد و فيلم بدون صرف هزينه به سرعت تكثير شد . ما كف روي آب را مي بينيم و فكر مي كنيم تمامش همين است. كافي است كف را عقب بزنيم و سر را زير آب كنيم، تا ببينيم چه خبر است. در كشوري كه واقعا حياط خلوت آمريكا و اسرائيل است، و تمام اركانش دست صهيونيست و يهودي هاست، آنقدر جريان ضدصهيونيستي قوي است، كه صدها هزار سي دي از اين فيلم  تكثير مي شود. مي دانيد تكثير يك فيلم در تركيه چه هزينه اي دارد؟ گفتند  دو نفر به خاطر تكثير اين فيلم به 15 سال زندان محكوم شدند. يعني تكثير فيلم به شدت در تركيه هزينه دارد. در زيرلايه اخبار جهاني اتفاقاتي مي افتد، كه در رولايه خودش را نمود نمي دهد. اما همانهايي كه دارند اخبار  و دروغها را بروز مي دهند، خوب مي دانند در اذهان مردم جهان چه مي گذرد. و ما نبايد در مقابل اين موضوع ساكت باشيم و بايد به اين نيشتر زدن كمك كنيم.نبايد بعد از چهار سال، يكبار چنين اتفاقي بيفتد خيلي كم است. بايد هر چهار ماه يكبار اتفاق بيافتد. آنهم براي كشوري كه اهداف جدي استراتژيك در مورد اسرائيل دارد.

وقتي هيچ كس " چشمان آبي زهرا" را دوست ندارد!

"چشمان آبي زهرا " در نگاه نخست فيلمي شعاري است كه پيام هاي خود را بطور مستقيم ارائه كرده است . پرداخت هنري در بيان مفاهيم آن كمتر صورت گرفته، شخصيتها يا سياه  هستند يا سفيد و  مشخصه هايي دارند كه قاعدتا بايد مخاطب را به جاي جذب، دفع كند. بر همين اساس بسياري از صاحب نظران قبل از پخش ،احتمال مي دادند اين مجموعه مخاطب زيادي نداشته باشد ولي فيلمي كه با  اهداف ارزشي ساخته شد توانست  مخاطبان بسياري را راضي كند.  سجاد پور اين نتيجه را حاصل همكاري گروهي از حرفه اي ترين دست اندر كاران سينما و تلويزيون دانست و گفت : همه دوستاني كه در تهيه اين فيلم همكار ما بودند، بچه هاي سينمايي هستند و در فضاهاي سياسي توفان زاي سال 76 به بعد، و مشكلاتي كه به طور جدي در سينما براي اين طيف از تفكر بچه ها وجود داشت، برخي از آنان به توليد آثار تلويزيوني رو آوردند. اين اثر، تلويزيوني است اما عليرغم بودجه اي كه در اختيارداشت، سعي شد به عنوان اثري سينمايي به آن نگاه شود. برخي از تحليل هاي كه راجع به شعاري بودن اين كار يا دوري از مفاهيم و پرداختهاي هنري، ارائه شد را كاملا رد مي كنم. زيرا اگ تنها مخاطب داخلي با اين فيلم ارتباط برقراي  كند ممكن است بگوئيم اين مخاطب اشتباه كرد ولي وقتي مخاطب حاضر در قلب اروپا با ان ارتباط برقرار مي كند  ديگر نمي شود گفت همه دارند اشتباه مي كنند. به نظر مي آيد كساني كه دارند چنين توليداتي را مغلوب مي كنند، مخاطب را نشناختند. من نمي خواهم بگويم اينها آگاهانه جلوي اين توليدات را مي گيرند ولي تحليل جدي در اين باب وجود دارد؛ فكر مي كنيد استكبار جهاني كه مي خواهد اساس اين نظام را از هم بپاشد، نيروهاي نفوذي اش را كجاها بيشتر جا مي دهد؟ سعي مي كند در مراكز نظامي جاي دهد براي كودتاي احتمالي؟ جايي كه به خاطر حساسيت در مسائل نظامي زير نظر مستقيم رهبري است. اين كار برايش ميسر نيست . كشور ما از نظر نظامي كاملا بيمه است و به هيچ وجه نمي شود با آن شوخي كرد. راه دوم، مسائل فرهنگي است. اتفاقا در مسائل فرهنگي، هيچ كنترل و نظارتي وجود نداشته، حتي از ابتداي انقلاب، سنگرهاي فرهنگي و مراكز فرهنگي و كلان ما به نوعي رها بوده ، و هنوز هم رهاست. آيا اين احتمال عقلاني قابل قبول هست، كه  دشمن اصلي ما نيروهاي كليدي اش را در بعضي از اين نقاط گلوگاهي گذاشته باشد؟  اگر غير از اين فكر كنيم، خيلي ساده نگري كرده ايم . به همين دليل است كه وقتي به ناگهان در سيستم سينمايي ما يك توليد ارزش، با هدف و جهت دار ساخته مي شود،  بايكوت مي شود. مديران از آن حمايت نمي كنند، سيستم تبليغاتي آن را بايكوت مي كند، منتقديني كه قلم به مزد هستند با انواع دلايل واهي آن را مي كوبند. اما همين فيلم با جهت گيري معكوس توسط يكي ديگرساخته شود، مورد تاييد قرار مي گيرد. با يك دليل ثابت فيلمي را كه دوست ندارند مي كوبند و فيلمي را كه دوست دارند تائيد مي كنند. ما با يك برداشت و برخورد سياسي مواجه ايم، در پوشش برخورد هنري.

وي در ادامه با ياد آوري ميزان استقبال مخاطبان از فيلم - مجموعه " چشمان آبي زهرا " گفت : پس از پخش مجموعه از آن خيلي استقبال شد و در راي گيري مردم، بهترين راي  فصل را آورد. روزي كه جلسه تقدير از دست اندر كاران مجموعه هاي تلويزيوني برگزار مي شد، من نرفتم چون ترديد نداشتم كه راي نمي آورد. زيرا من هم اسير همين تبليغات بودم اقاي درخشي تلفن زد و گفت: خودت را برسان، شنيدم اين فيلم راي اول را آورده، گفتم: شوخي نكن ما به عنوان نماينده هاي توليد يك فيلم ارزشي خوب نيست بيائيم و از اول تا آخر جلسه به عنوان دكور بنشينيم و بقيه فيلم هايي كه مي دانيم محتوايش چيست، بروند بالا و  جايزه ها را درو كنند. گفت: بخدا شنيدم اين فيلم - مجموعه جايزه گرفته.

عليرضا سجادپور با تاكيد براين كه فضاي تبليغاتي  اصلا به نفع اين فيلم - مجموعه  نبودگفت : اگر مطبوعات آن دوره را ورق بزنيد، مي بينيد مطبوعاتي كه براي سطحي ترين و بدترين آثار سينمايي ما كه به اصول ما لطمه مي زند و فقط مورد عنايت خارجي هاست، و در داخل هم بيننده ندارد،  سطر سياه مي كنند،  راجع به اين فيلم هيچ چيز ننوشتند. مطبوعات داخلي  اين آثار را يا مسخره مي كنند، يا در مورد آن ها سكوت مي كنند و راه سومي ندارند. به طور جدي مي گويم بايد در حيطه تبليغات و نشريات و رسانه هاي  مراقب اين گلوگاه ها باشيم و مراقب افرادي كه سنگرهاي قلمي را به ناحق بدست آوردند و دارند ضربه مي زنند، باشيم.

تامين اهداف فرهنگي استراتژيك بدون برنامه ريزي

سجادپور همچنين گفت : همه فيلمسازان مثل آقاي درخشي و ميرعلايي نيستند كه با يك هجوم تبليغاتي جا نزنند. اينها مي گويند ما روي اصولمان هستيم، و هر كس هرچه مي خواهد، بگويد ، ما كارمان را انجام مي دهيم. اگر فحش هم بخوريم به خاطر خدا مي خوريم، اما همه اين جوري نيستند.بسياري از هنرمندان با يك هجمه تبليغاتي رسانه اي پس مي زنند و از ارزشها و اصولشان دست بر مي دارند و اين هجمه، جواب مي دهد. من فكر مي كنم در بخشي از مديريتهاي كلان فرهنگي ما هم اين موضعگيري منفي وجود دارد وگرنه نبايد اين سريال اين جوري در هنگام ساخت، اذيت مي شد. حتي بعد از اينكه پخش شد و موفق هم شد، يك تماس هم با ما گرفته نشد كه بگويند آفرين كه اين فيلم را ساختيد. اگر اين سريال موفق نبود و كسي نمي ديد، شايد چنين رفتاري از سوي مديريت تلويزيون يك توجيهي داشت ، اما  اين اثرديده شد ومورد استقبال هم واقع شد. فكر نمي كنيد در بعضي از گلوگاههاي مديريتي ما همان آدمهاي نفوذي وجود دارند؟  من خيلي  صريح عرض مي كنم ، فراتر از يك سريال و فراتر از اعتراض فرانسه به شبكه جهاني سحر حرف مي زنم. مي خواهم بگويم چگونه است كه در استراتژيك ترين موضوعات ما كه به بود و نبود ما وابسته است، و يك سنگر حياتي ما براي مقابله با دشمن است، سياستگذاري جدي وجود ندارد؟ و چنين اثري بايد روي پايمردي و فشارهاي شخصي افراد، آن هم با وضعيت حقيرانه ساخته شود؟ نگاه به اين موضوع، خيلي جدي تر است. يعني پيدا كردن نقاط ضعف و زخم هايي كه در گلوگاههاي مديريتي و رسانه اي ما وجود داردمسئله اي حياتي است .چطور است  كه چنين توليدي نه تنها مورد استقبال واقع نمي شود، بلكه با بايكوت و مسخره كردن در تلاشند آن را رد كنند.  اگر توليدي با اصول و اركان ما سرناسازگاري و جنگ دارد، فقط چون فلان جشنواره خارجي به آن نظر عنايت دارد، در رسانه هاي ما مي آيد و موجب غش و ضعف مي شود و همه به آن  آفرين مي گويند. پس مردم، اين وسط چه كاره اند؟! اهداف ما كجاست؟

موانع پنهان چگونه آشكار مي شوند  

ميرعلايي  ديگر تهيه كننده، مجموعه نيز در مورد موانع موجود در ساخت اين مجموعه گفت :  مقاومت، به اين شكل كه بگويند اين فيلم ساخته نشود، اصلا نبود،ما بيشتر مورد بي توجهي قرار گرفتيم. امكانات نبود البته براي خيلي  از فيلمهاي ديگر هم نيست. اصلا ما را عادت دادند كه با امكانات ضعيف فيلم بسازيم. در اين كشور، فيلمسازي سخت است و اين امكانات، اگر هم چند برابر مي شد اما نمك اصلي را نداشت، مثل خيلي ديگر از فيلمها مي شد. در واقع رمز موفقيت اين كار همان توسل بچه ها به حضرت رقيه بود. دراين فيلم به يك تجربه رسيدم، اين كه نبايد دوگانه عمل كرد. تكليف حافظ با خودش روشن است. يا سعدي، تكليف يكسري فيلمسازان ما با خودشان مشخص است. يكي از فيلمسازان ما كه مرحوم شد، روز اول كه مي رفت پروانه ساخت مي گرفت، اگر ارشاد مي گفت: مي خواهيم تو الف يا ب بسازي، او مي گفت : مي خواهم  "جيم " بسازم. اما بعضي از هنرمندان، تكليفشان با خودشان روشن نيست و نمي دانند قرار است چه اتفاقي بيافتد يا هنر يعني چه، و چه وظيفه اي دارد. امروزه تمام اتفاقات و تكنولوژي براي جهاني شدن همه چيز است. اين جهاني شدن در پرتو اين نيست كه ما خودمان را بدون جايگاه و پايگاه فرض كنيم. اول بايد هويت خودمان را تشخيص دهيم، بعد پيام جهاني داشته باشيم. تصور مي كنم گروه توليد اين مجموعه هم تكليفشان با خودشان روشن بود و به همين خاطر توانستند مسيري دشوار را طي كنند . قطعا اگر امكانات بهتري داشتيم، اين فيلم بهتر ساخته مي شد ولي من فكر مي كنم اگر نمك اصلي نبود، اين اثر بي تاثير مي شد.

وي در ادامه با اشاره به بي توجهي نسبت به موضوعات مهم اجتماعي ، فرهنگي و سياسي گفت :  اگر يك سريال در مورد مفهوم عدالت اجتماعي در تلويزيون ساخته شود، حتي بسيار ساده هم كه باشد، به شدت مخاطب پيدا مي كند چون اين مفهوم اصلا در سريالهاي ما وجود ندارد. اگر سريالي درباره اشتغال ساخته شود، چون با گوشت و پوست مردم عجين است، بيننده پيدا مي كند. ولي چرا ساخته نمي شود؟ چرا بسياري ديگر از موضوعات مهم مورد توجه قرار نمي گيرد ؟

وقوع يك اتفاق مهم در بي خبري كامل

تصور مي شود در پي بروز توقف پخش يك شبكه جهاني به عنوان يك رخداد مهم رسانه اي كميته هاي بررسي بحران تشكيل شود و ظرايف اين موقيعت تصادفي تحليل و مورد بهره برداري قرار گيرد. در مورد توقف پخش شبكه جهاني سحر 1 در فرانسه تصور مي شود دست اندر كاران توليد مجموعه تلويزيوني " چشمان آبي زهرا " و ديگر برنامه هايي كه به عنوان دلايل اين واكنش مطرح هستند براي بررسي ويژگي هاي اين آثار و بهره گيري از اين ويژگي ها در جلسات پيوسته حضر پيدا كنند در حالي هرگز چنين اتفاقي رخ نداد . حتي خبر اين موضوع از مسيري رسمي به توليد كنندگان مجموعه نمي رسد و هيچ مقام مسئولي پيگير ماجرا نمي شود . سجادپور در اين مورد گفت : مي گويند شناخت درد، نيمي از علاج است. ممكن است بگوئيم حالا چه بكنيم. اما همين كه مي دانيد چه خبر هست، 50 درصد از راه را طي كرده ايم  و پنجاه درصد بعدي هم مشكلاتي است كه بايد مرتفع شود. در مورد شبكه سحر، حضور دوربين اين شبكه در اين جا و ضبط اين برنامه، نشان دهنده علاقه اجرايي دوستان به اين موضوع است، طبيعي است هيچ كس از بستن شبكه اي جهاني خوشحال نمي شود اما اگر اين بستن، ناشي از يك حركت قوي باشد، در عين تلخي، شريني دارد.  من اطلاع دقيقي از حالات و روحيات مديران اين شبكه ندارم ولي تصورم اين است كه در عين تلخي اينكه چرا شبكه بسته شد، شيريني اين موضوع كه بدليل يك اقدام قوي ايدئولوژيك بوده، هست و مي تواند آن تلخي را جبران كند. و حضور دوربين در اينجا را نشانه همان شيريني مي بينم. اما اينكه تماس رسمي با ما گرفته شده باشد، اصلا و ابدا، هيچ تماس رسمي در اين باب با بنده گرفته نشد. به محض پخش خبر، دوستان فردي، بنده را از تلفن بمباران كردند و مي پرسيدند مي خواهيد چه كار كنيد. من به دليل يكسري گرفتاري هاي كاري فرصت نكردم يكي دو روز اخبار گوش كنم يا روزنامه بخوانم و از همين تماسها فهميدم چنين اتفاقي افتاده و هر جا رفتم، مي گفتند نمي خواهي كاري بكني، و موج خبري درست كني؟ گفتم: منطقا من نبايد اين كار را بكنم چون خيلي خودنمايي مي شود. بايد كس ديگري اين كار را بكند اين جلسه هم به دليل پيشنهاد شخصي است. دو چندي پيش در جلسه خصوصي كه با دوستان دور هم جمع بوديم، آقاي مهدي شهيد كلهري پيشنهاد دادند يك موج خبري راه بيندازيم.

وي افزود : فرض كنيد يك سريال با مضامين غربي و ضد انقلابي در يكي از شبكه ها پخش مي شد و مورد هجمه سياسي قرار مي گرفت. فكر مي كنيد رسانه هاي ما چه مي كردند؟ شايد غير مستقيم با سازنده اش مصاحبه هم مي كردند. رسانه هاي ما هم حتما اين موضوع را در تيتر اولشان قرار مي دادند، و يك چهره سازي گسترده از آن فرد مي كردند. فردي كه بدليل مفهوم ضد انقلابي، يكي از شبكه ها برخورد سياسي كوچكي با او بكند.  الان عكس آن موضوع رخ داده با يك كاري، برخورد جدي سياسي از جانب دشمن شده است اما اصلا بازتاب رسانه اي پيدا نكرده. بعد از اينكه دوستان به من خبر دادند،  تا نزديك سحر تمام روزنامه ها را ورق زدم و جز يك روزنامه كه نام اين سريال را برده بود، بقيه اصلا اسمي از سريال نبرده بودند. فقط گفته بودند شبكه سحر به دليل پخش برخي برنامه هاي مغاير با برنامه هاي فرهنگي فرانسه تعطيل شد. من دارم راجع به رسانه هايي با مجوز وزارت ارشاد صحبت مي كنم. حتي نام سريال را هم نياوردند. فقط يك روزنامه، و يك بار نام سريال را آورد، كه دليل جلوگيري از پخش سحر، اين بوده. بقيه حتي ابا داشتند نام سريال را بياورند چون مخاطب مي گويد اين سريال را چه كسي ساخته، و مي شود يك چهره سازي غير مستقيم. برخي از رسانه هاي ما از اين حد چهره سازي غير مستقيم هم پرهيز مي كنند. اينها در خدمت كي هستند؟  مسئله دست اندر كاران توليداثر نيستند مسئله موضوع اثر است . مصطفي عقاد به ايران مي آيد  مصاحبه مي كند و مي گويد فيلم محمد رسول الله را چگونه ساخته است. شما برويد نشريات آن زمان را  ببيند، ايشان را بايكوت خبري مي كنند آن هم در ايران. فيلمهاي محمدرسول الله و عمر مختار جزو فيلمهاي با قدرت دنياست. در كداميك از جشنواره هاي كوچك و بزرگ دنيا به اين دو فيلم پرداختند؟ چه موسيقي، چه تصوير و فيلمبرداري.

نتايج بي شمار كه شمرده نمي شوند

در ادامه بي توجهي به نقش دلايل تعطيلي شبكه سحر نتايج اين اتفاق رسانه اي نيز شمرده نمي شود و گويي هيچ اتفاقي رخ نداده است كه نتيجه اي داشته باشد .

سجاد پور اين گونه برخورد ها از سوي فرانسه را از بركات فيلم - مجموعه " چشمان آبي زهرا"دانست  و گفت : چنين واكنش هايي حداقل باعث مي شود اين فيلم -مجموعه مورد توجه بيشتري قرار گيرد. حالا وظيفه ما نشان دادن نقاط ضعف و تناقض گفتار دشمن است.  در فرانسه براي هر آدم بزرگي چه سياسي و چه علمي، كه وارد كشورشان مي شود، مراسم مختلفي مي گذارند. يكي از اين مراسم ، گلباران كردن مقبره شهدايي از اين كشور است كه در مقابل دشمن اشغالگر، عمليات استشهادي انجام داده. يعني به خودش بمب بسته و زير تانك يا ماشين دشمن رفته اند. چطور است كه آنها شهيد هستند اما شهداي فلسطين تروريست هستند؟! ما چه وقت مي خواهيم در كشورمان الگوسازي كنيم؟ اين همه ورزشكار داريم، از مدال المپيك گذشت مي كنند براي اينكه اسرائيل را رسوا كنند. اما چند مدال و جايزه مي دهند و تمام مي شود. از اينها در كشورمان الگو سازي نمي شود. حالا بخشي از آن به تلويزيون، و بخشي به مطبوعات و ارشاد بر مي گردد. خدا خواسته آنها نقطه ضعفشان را خودشان نشان دهند. اين كه دوستان مي گويند اين فيلم از نظر ساختار ضعيف است، امادر جايگاه خودش فيلم پرقدرتي است، آقاي درخشي تمام تلاششان را كردند و مقدار امكانات را هم به ما گفتند اين قدر است و ما رفتيم ساختيم. و تمام توانمان را گذاشتيم. ولي يك فيلم خيلي جمع و جوري است و تا اين حد تاثير گذاشته و خبرگزاري فرانسه همه چيزش را گذاشته و مي خواهد اينجا را تعطيل كند. در واقع در جنگ فرهنگي ما نقطه ضعفش را نشان مي دهد.

واقعيت براي مديرت فرهنگي

شايد موقعيت فعلي بهترين فرصت براي توجه به اهميت وجود استراتژي فرهنگي باشد . برنامه ريزي كلاني كه جايي براي سهل انگاري و بي توجهي باقي نمي گذارد . مير علايي ديگرتهيه كننده فيلم -مجموعه" چشمان آبي زهرا " در اين مورد گفت : دوستان مديريت فرهنگي بايد گوششان باز شود. بعد از اين مدت هيچ كس نمي داند در سينما و تلويزيون مي خواهد چه كار كند. ما در حالي كه بلد نيستيم نقطه A  كجاست ، مي خواهيم به نقطه B برويم كه باز نمي دانيم كجاست.  تنها مي دانيم بايد اينجا كارهايي انجام دهيم. اين درحالي ست كه مقام معظم رهبري خط را مشخص كردند و گفتند مي خواهيم به كجا برويم. مردم هم خط را مشخص كردند، در 22 بهمن سال گذشته، اين مردمي كه در خيابان ها ديديم، را از افغانستان يا جاي ديگر نياورده بودند. بلكه مردم خودمان بودند كه در زير برف آمده بودند. مسوولين بايد به ميدان بيايند، به مردم احترام بگذارند و خواسته هاي واقعي مردم را تشخيص داده و به آن بپردازند. آنقدر ذائقه مردم را سخيف كردند كه اگر به اكران سينما توجه كنيد، مي بينيد كدام فيلم ها بيشترين فروش را دارد. آيا آن فيلم در خدمت مردم بوده؟ چه برنامه ريزي هست كه در جشنواره سال آينده اين اتفاق را نداشته باشيم؟ آيا در جشنواره بيست و سوم از بيست و دو جشنواره گذشته بهره برداري درست كرده؟ آيا نقايص و محاسن را بررسي كرده اند ؟ به چيزي كه بيشتر مي پردازند، مستند بودن اين قصه است كه آيا اين قصه مستند است يا نه؟ آقاي درخشي خيلي هنرمندان توضيح داد كه ما سمبلي از اسرائيل را ترسيم كرديم، كه همه چيزش ناقص است. حتي تولد اين بچه از مادري بوده كه به او ظلم شده و از بين رفته.

يك مرور يك ياد آوري

بار ديگر متن حكم  CSA را مرور كنيم و به ياد بياوريم كه قدرت رسانه آنچنان اهميت دارد كه رسوايي بين الملل نقض آزادي بيان در فرانسه آزاد در مقابل آن رنگ مي بازد . به يقين اين آخرين  حكم صادره با بهانه هاي بي منطق از سوي صهيون و به بيان يك نهاد دولتي نخواهد بود . تعطيلي شبكه جهاني سحر 1 آخرين خانه پازل محدوديت رسانه هاي اسلامي نيست.

کد خبر 166327

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha