دکتر محمدحسین رجبی(دوانی) کارشناس تاریخ اسلام در گفتگو با خبرنگار مهر، در پاسخ به این سؤال که چرا معاویه حتی بعد از فریب دادن فرمانده سپاه امام حسن(ع) و فروپاشی ساختار سپاه آن حضرت، پیشنهاد صلح داد، گفت: به هر صورت معاویه می دانست که امام حسن(ع) خلیفه مشروعی است، کنار زدن و جنگیدن با خلیفه مشروع و کشتن او اولا بدعتی خواهد شد که در آینده راه را نشان دیگران خواهد داد و ممکن است در آینده بر ضد خود او استفاده شود و رواج دادن این موضوع در جامعه هم هزینه دارد.
وی افزود: به خصوص اینکه امام حسن(ع) فرزند پیامبر(ص) است و مردم بعد از امام علی (ع) با ایشان به عنوان خلیفه چهارم بیعت کردند. همان مردمی که امام حسن(ع) را به عنوان خلیفه پنجم پذیرفتند اگر معاویه بخواهد امام حسن(ع) را با قدرت نظامی سرنگون کند نمیتواند توجیهی برای خلافت خودش باشد و احتمالا در آینده کسی با همین شیوه با او مقابله میکنند. معاویه سیاستمدار بود و فهم اینها را داشت که نباید این گونه باشد، لذا خودش به امام(ع) نامه مینویسد و پیشنهاد صلح میدهد که یارانت به شما خیانت کردند و من تعهد میکنم که هر آنچه تو بخواهی بپذیرم و کنارهگیری کن تا از این جهت آسیبی به شما وارد نشود.
نویسنده کتاب «مکتوبات و بیانات سیاسی علمای شیعه» تصریح کرد: معاویه هم نمی خواست که این مسأله برای او هزینه داشته باشد که بگویند فرزند پیغمبر(ص) را که به صورت مشروع در حکومت و قدرت بود به شهادت رساند و یا کنار زد و قدرت را به دست گیرد. این کار معاویه اثرگذار هم بود اکنون اکثریت عالم اسلام که اهل تسنن هستند به نوعی از معاویه تجلیل میکنند و سال 41 ه. را عام الجماعة(سال اتحاد و وحدت) مینامند که معاویه با تدبیرش این اتحاد را ایجاد کرد، البته از امام حسن(ع) هم تجلیل می کنند که ایشان هم بر داعیههایی که داشت اصرار نکردند و باعث شدند که تفرقه میان عالم اسلام از بین برود و وحدت ایجاد شود.
وی تصریح کرد: ایشان نواده پیامبر(ص) و ریحانة النبی بودند. همه شنیده بودند که پیامبر فرموده که سرور جوانان اهل بهشت، لذا معاویه وقتی دید که تمام آنچه که رشته کرده بود پنبه شد و مردم به امام حسن اقبال کردند و خلافت ایشان را پذیرفتند فورا لشکر کشید و به جنگ نرم دست نزد؛ چون می دانست امام حسن فرصت پیدا کند ممکن است در شام هم مورد پذیرش قرار گیرد چون نمی توانست امام حسن را ترور شخصیت کند و جنگ نرم را بر ضد ایشان راه بیندازد.
معاون پژوهشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه امام حسین(ع) در ادامه سخنانش گفت: شیخ مفید میگوید در سپاه امام حسن گروهی بودند که ایشان را به عنوان امام دوم می شناختند که اینها انگشت شمار بودند. عده ای هم بودند که آن حضرت را به عنوان خلیفه پنجم به رسمیت شناخته بودند. گروهی هم بودند که فقط از روی اطاعت از رؤسای قبایل آمده بودند و هیچ انگیزه اعتقادی آنها را به عرصه نیاورده بود. گروهی هم افراد فتنه گر و غنیمت جو بودند. گروه پنجم عده ای خوارج بودند؛ خوارجی که قائل به کفر امام علی(ع) بودند به امام حسن پیوستند چون اینها قائل بودند که تحت فرمان هرکسی و زیر هر پرچمی می توان با معاویه جنگید. آیا با اینها میتوان با دشمن مقابله کرد، لذا امام می خواست سپاه را تغییر دهد که اوضاع را به هم ریختند.
وی در پایان سخنانش یادآور شد: وقتی معاویه پیشنهاد صلح را می دهد زمانی است که به امام حمله کردند و سجاده را از زیر پایش کشیدند و ایشان را مجروح کردند، اما با وجود اینکه امام مجروح است در جمع سپاهی که سازمانش به هم ریخته، اما هنوز متفرق نشده است می فرمایند: شما از پیامبر خدا(ص) شنیدید که خلافت بر بنی امیه حرام است، اگر رضای خدا و سعادت آخرت را می خواهید من این قرارداد صلح را پاره میکنم و با او جنگ میکنیم، اما اگر دنیا و لذات و نعمت های دنیا را ترجیح می دهید پیشنهاد صلح را بپذیریم، با کمال گستاخی مردم پاسخ می دهند: ما دنیا و لذات و نعمات دنیا را ترجیح می دهیم.
رجبی دوانی در گفتگو با مهر:
جنگ نرم علیه امام حسن(ع) کارایی نداشت/ پنج گروه عقیدتی در سپاه امام

یک کارشناس تاریخ اسلام با بیان اینکه پایگاه اجتماعی امام حسن(ع) به عوان فرزند رسول خدا(ص) در میان مردم چنان بود که معاویه نمیتوانست به جنگ نرم بپردازد، گفت: لشکر امام حسن(ع) دارای پنج گروه سرباز بود که دارای اعتقادات مختلفی بودند که زمینه فروپاشی سازمانی سپاه را فراهم آوردند.
کد خبر 1664347
نظر شما