پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۳ مرداد ۱۳۹۱، ۱۲:۵۸

«نسترن و جوجه‌کلاغ سفید» به کتابفروشی‌ها آمدند

«نسترن و جوجه‌کلاغ سفید» به کتابفروشی‌ها آمدند

کتاب «نسترن و جوجه‌کلاغ سفید» نوشته محمد نژد توسط موسسه فرهنگی نشر رامین برای کودکان به کتابفروشی‌ها آمد.

به گزارش خبرنگار مهر، داستان این کتاب درباره دختربچه‌ای به نام نسترن است که صدای بال زدن و تلاش پرنده‌ای را از میان بوته‌های تو در توی نسترن باغ می‌شنود. «نسترن مثل هر روز با تابش نخستین نورهای خورشید پا در حیاط خانه گذاشت و مشغول تماشای زیبایی نسترن‌ها شد. ناگهان صدایی شبیه بال زدن پرنده‌ای را از میان بوته‌های نسترن شنید. صدا از بال زدن و تلاش پرنده‌ای برخاسته بود که می‌خواست خودش را از میان بوته‌های تو در توی نسترن‌ها رها سازد. پرنده کوچکی که ظاهرش به شکل کلاغ بود؛ اما رنگش سیاه نبود، سفید بود.»

این کتاب توسط میترا صمدی تصویرگری شده و برای کودکان گروه سنی ب و ج تالیف شده است.

در قسمتی از این کتاب می‌‌خوانیم:

نسترن که تا آن روز پرنده‌ای به شکل کلاغ با بال و پری سفید ندیده بود، دوست داشت که آن را به پدر و مادرش نشان بدهد. پرنده چند بار دیگر کوشید که پرواز کند اما ممکن نشد و چون دخترک نیز آرام نشسته بود و او را می‌نگریست، پرنده نیز آرام گرفت. نسترن می‌خواست پرنده را کمک کند و سرانجام تصمیم گرفت آن را پیش مادرش ببرد تا شاید با یاری مادرش بتواند برای بهبود زخم‌های پرنده کاری انجام دهد.

دگرباره با انگشتانش پرنده را نوازش کرد. جوجه‌کلاغ از شدت درد و نیز به سبب مهربانی‌های نسترن آرام بر جای خود نشسته بود. نسترن بی‌آنکه شتاب به خرج دهد و پرنده را بترساند، دست راستش را جلو برد و آن را در میان انگشتان مهربانش گرفت و برخاست و به سمت درون خانه راه افتاد. وقتی نسترن وارد راهرو خانه شد، مادر در آشپزخانه سرگرم آماده کردن صبحانه بود. با صدای پای نسترن به سوی او برگشت. از دیدن جوجه کلاغ در میان دست‌های دخترش تعجب کرد. نسترن آن‌چه را که دیده بود برای مادرش تعریف کرد. پرنده ساکت و آرام در میان دست‌های نسترن جا خوش کرده بود....

«نسترن و جوجه کلاغ سفید»‌ با 18 صفحه مصور رنگی، شمارگان 3 هزار نسخه و قیمت هزار و 550 تومان منتشر شده است.

کد خبر 1664455

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha