پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۱ مرداد ۱۳۹۱، ۱۰:۱۴

نقد مهمان/

«قدیس»؛ رمانی با سوژه تکراری و بیانی تاره

«قدیس»؛ رمانی با سوژه تکراری و بیانی تاره

«قدیس» کتابی است با موضوعی تکراری ولی بیانی تازه؛ چرا که نویسندگان بی‌شماری درباره حکومت علی (ع) کتاب نوشته‌ و فیلمسازان بسیاری درباره‌اش فیلم ساخته‌اند، اما قدیس به نرمی و با شیوه‌ای جدید خواننده را وارد ماجرایی می‌کند که قبلا هم بسیار راجع به آن شنیده است.

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: یکی از خوانندگان رمان «قدیس» نوشته ابراهیم حسن‌بیگی پس از خواندن این کتاب یادداشتی را بر این اثر نوشته و در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

ندا ذوقی که این روزها در مالزی زندگی می‌کند، رسیدن این کتاب به دستش و خواندن آن را قضای سرنوشت دانسته و اینگونه می‌نویسد:  

«قدیس» در روزهای عجیبی به دستم رسید، در روزهایی که غربت داشت به روحم سوهان می‌کشید، در روزهای کلافگی از هیاهوی بسیار برای هیچ. رسیدنش هم خود داستان مفصلی است که خلاصه‌اش می‌شود روزها و ماه‌ها و سال‌ها، زمین به دور خودش چرخید و چرخید و چرخید تا من برسم به این نقطه از روی زمین و آدم‌ها از پس هم آمدند و رفتند و شدند حلقه اتصال من به قدیس.

قدیس از آن دسته کتاب‌هایی نبود که خواندنش آرزویم باشد. داستان انسانی که زندگی‌اش متحول می‌شود همیشه جذاب به نظر می‌رسد، اما نه در این روزگار که عرصه را تنگ کرده بر تحول درون و نه برای آنانی که اشباعند از شنیدن پند و اندرز در قالب داستان.

قبل از خواندن قدیس نوشته‌هایی درباره‌اش خوانده بودم و فکر می‌کردم این کتاب را نخواهم خواند، غیر از این گردش زمین و آدم‌ها هیچ راه دیگری برای خواندنش نبود، بله از هر راهی غیر از این محال بود بخوانمش و بعد از کشفش  دیدم که چه بی‌انصاف بوده‌ام و اینکه تا به حال چه چیزهایی را به خاطر این بی‌انصافی از دست داده‌ام.

صفحاتش آنقدر هم کم نبود که خواندنش به سرعت تمام شود، پس چند روزی طول کشید تا بدانم قدیس داستان کشیشی است روسی و کمی هم متعصب که به نسخ خطی علاقه دارد. در ابتدای داستان مردی تاجیک را ملاقات می‌کند و مرد نسخه خطی بسیار قدیمی را به او نشان می‌دهد . شاید یکی از جذابیت‌های داستان در همین باشد که نویسنده نسخه خطی را به وسیله مرد تاجیک از ناکجا آباد به کشیش می‌رساند و گذشته مرد تاجیک را می‌گذارد به عهده خواننده.

لابد تا به حال هزاران داستان برای مرد تاجیک ساخته شده. مرد بدون سرنوشت هم نمی‌ماند. قرار است بازگردد و پولش را بگیرد، ولی هیچ وقت برنمی‌گردد و چند صفحه جلوتر می‌فهمیم که به قتل رسیده و همین ماجرا باعث می‌شود تا کشیش با تهدید رو به رو شود و به ناچار راه سفر در پیش بگیرد. 

خواندن نسخه خطی همزمان می‌شود با سفر کشیش به لبنان که نه تنها کودکی و جوانی‌اش در آنجا گذشته که پسرش با همسر و فرزندش نیز در آنجا زندگی می‌کنند. نسخه خطی مربوط به هزار و چهارصد سال پیش است که سال‌های بعد و به وسیله نویسندگان مختلف هم مطالبی به آن اضافه شده است.

حکومت علی (ع) موضوع این نسخه خطی است. در ابتدا فقط کشف مطالب نسخه خطی برای کشیش مهم است ولی با خواندن قسمت‌هایی از تاریخ حکومت علی (ع) از زبان افراد گوناگون کنجکاو شناختنش می‌شود. در لبنان به سراغ جرج جرداق نویسنده مسیحی می‌رود که  کتابی درباره علی (ع) نوشته و از طریق همین نویسنده است که با نهج البلاغه آشنا می‌شود. 

ماجرا با همان سبک بازگشت به گذشته و جریان سیال ذهن که ریتمی زیبا به داستان داده، ادامه پیدا می‌کند و همزمان با پایان خواندن نسخه خطی کشیش به شناخت تازه‌ای نه تنها از علی (ع) که از مسیحیت و دین، دست پیدا می‌کند و تفکراتش دچار تحول می‌شود تا جایی که در بخشی از داستان به پسرش که دلیل توصیه پدر در خواندن نهج البلاغه را می‌پرسد و با اعتراض می‌گوید که چرا باید به سراغ یک شخصیت مسلمان برود، می‌گوید: «از دین حصاری برای زندگی و اندیشه‌هایت نساز پسرم! همه ادیان الهی درونمایه  مشترکی دارند. تو می‌توانی به عنوان یک مسیحی، آیین دینی خودت را داشته باشی. لازم نیست به جای کلیسا به مسجد بروی، اما می‌توانی مغز و درون مایه سایر ادیان الهی را بشناسی و از آنها پیروی کنی. این را بدان سرگئی که خدای همه ما یکی است و خداوند چون ما، بندگانش را بر اساس ادیانشان طبقه‌بندی نمی‌کند. شاقول خدا بر روی اعمال ما می‌ایستد نه روی دینمان.»

قدیس برخی حصارهای ذهنی خواننده را در هم می‌شکند و باعث می‌شود خواننده در حین خواندن غرق شود، ولی در انتها احساس سبکی کند. سیر نوشتاری رمان نثری ساده و روان دارد و با این که نویسنده در طول داستان بازگشت‌های فراوانی به گذشته دور دارد و از تاریخی سخن می‌گوید که بارها و بارها تکرار شده، ولی خواننده را دچار کلیشه نمی‌کند و اگر بخواهیم واقع‌بینانه‌تر بگوییم فقط در برخی قسمت‌ها دچار تکرار می‌شود. در واقع در داستان روایت‌هایی را می‌خوانیم که قبلا از زبان خیلی‌های دیگر هم شنیده‌ایم، اما این بار با نثر دیگری که در برخی قسمت‌ها باعث جذابیت سیر تاریخی داستان می‌شود آن را دنبال می‌کنیم.

نویسنده برای تشریح حکومت علی (ع) که مصداق عینی حکومت اسلامی است از منابع گوناگونی استفاده کرده و در واقع بی‌منبع و ماخذ سخنی نگفته تا جایی که در بیان مقایسه حکومت‌های هزار و چهارصد سال پیش با زمان حال و ضرورت حفظ اخلاق و جوانمردی در مدیریت جامعه نیز بی‌منبع و ماخذ سخن نمی‌گوید، منابعش را هم فقط به نویسندگان مسلمان محدود نمی‌کند و به همین دلیل خواننده را وادار به پذیرش می‌کند. نهج البلاغه نیز یکی از منابعی است که در نگارش قدیس بسیار از آن استفاده شده به گونه‌ای که خواننده را هر چند آشنا با این کتاب به دوباره خواندنش وسوسه می‌کند. 

جملاتی که کشیش از نهج البلاغه در برخی قسمت‌های داستان استفاده می‌کند چه برای فرزندش و چه در خطبه‌اش در کلیسا خواننده را به شناخت دوباره از نهج‌البلاغه وا می‌دارد و در واقع نوع استفاده از این جملات باعث می‌شود اشتیاق خواندن این کتاب در خواننده بیدار شود.

در واقع قدیس کتابی است با یک موضوع تکراری، ولی بیانی تازه؛ چراکه نویسندگان بی‌شماری درباره حکومت علی (ع) کتاب نوشته‌اند، فیلمسازان بسیاری درباره‌اش فیلم ساخته‌اند و خلاصه هنرمندان زیادی درباره‌اش گفته‌اند. اما قدیس به نرمی خواننده را وارد ماجرایی می‌کند که قبلا هم بسیار راجع به آن شنیده اما نه این گونه. 

ابراهیم حسن بیگی به عنوان یک نویسنده اهمیت داشته‌هایی چون علی (ع) و نهج البلاغه را با بیانی دیگر مطرح می‌کند. بیانی با تکیه بر منابع و ماخذ فراوان که مورد پسند نسل امروز است؛ نسلی که دیگر هر حرفی را از هر زبانی نمی‌پذیرد.

نویسنده در کنار موضوع اصلی داستان نگاهی انسانی دارد به پذیرش ادیان مختلف از دیدگاه اسلامی و همین‌طور نشان دادن  برتری اخلاق به برخی اختلافات ظاهری در ادیان مختلف و بالاخره با به پایان رسیدن داستان باری از روی دوش خواننده برداشته می‌شود، همان باری که از روی دوش کشیش برداشته شد.

کد خبر 1670186

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha