خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: وقتی به عنوان خبرنگار در چین به سر ببری و قرار باشد با اهالی رسانه دیدار و گفتگو داشته باشی، دیگر چندان احساس غربت نمیکنی. خبرنگارجماعت هرجا که با همصنف خود برخورد کند، گویی سالهاست که با هم رفاقت دارند و فضای تحریریه هم برایش ناآشنا نیست.
این حس آشنایی باعث میشود که در برخوردهایم با خبرنگاران شبکههای مختلف تلویزیونی و روزنامههای چین در شهرهای پکن، شانگهای، گوانگجو، شنزن و هنگ کنگ که فرصت حضور 12 روزه در آنها را داشتهام، خیلی سریع و راحت برویم سر صحبتهایی درباره شرایط کارمان در دو کشور، میزان حقوق و مزایا، خط قرمزها، مقایسه رسانههایمان با رسانههای کشورهای آمریکایی و اروپایی و خلاصه دهها حرف دیگر.
ولی مسالهای که در اولین برخورد با خبرنگاران چینی برایم جالب توجه بود و مرا به عنوان یک ایرانی بیشتر برایشان آشنا میکرد، فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی و جایزه اسکارش است.
چینیها که این فیلم را با همان نام انگلیسیاش «A Seperation» میشناسند، وقتی سر صحبت را با آنها باز میکنم، حتما گریزی به این فیلم زده و از آن یاد میکنند. خیلی از خبرنگارانشان و مسئولانی که با آنها دیدار داشتهایم این فیلم را دیدهاند و البته از سینمای ایران و دیگر فیلمهایش هم اطلاعاتی دارند ولی حساب «جدایی» جداست.
از یکی از خبرنگارانی که این فیلم را دیده و به قول خودش فیلم بسیار خوبی است، میپرسم چه چیزی در این فیلم برایت جالب بوده است که میگوید: خیلی آسیایی است.
از نظرش سوژه فیلم خیلی انسانی است و دربرگیری بالایی در فرهنگهای آسیایی دارد.
آن بخشی که پیمان معادی حاضر نمیشود پدرش را رها کرده و ایران را ترک کند، خیلی او را تحت تاثیر قرار داده و به قول او: در چین هم کم کم با این مسایل روبهرو میشویم.
راست میگوید، در خیابانهای چین که قدم میزنی خیلی از پیرمردان و پیرزنان را میبینی که دستشان در دست فرزندانشان است که خود آنها دست کودکانشان را به دست گرفتهاند.
فرهنگ مراقبت از کهنسالان هنوز در این کشور رواج دارد و خیلی رسم ندارند که بزرگانشان را به خانههای سالمندان ببرند؛ البته سالمندانشان خیلی سر حالتر از سالمندان ما هستند.
برخلاف نظر برخی صاحبنظران داخلی که معتقدند «جدایی نادر از سیمین» جامعه امروز ایرانی را بیعاطفه نشان میدهد و سیاهنمایی دارد، چینیهایی که این فیلم را دیدهاند متفقالقولاند که این اثر سینمایی اوج اخلاقیات را در جامعه ایرانی نشان میدهد و اینکه چطور پایبندی به صداقت و اخلاق در یک خانواده روشنفکر و از سوی دیگر باور به خدا و دین در یک خانواده سنتی، پایههای اخلاقی را در ایران محکم نگه داشته است.
چینیها از وقتی که «جدایی نادر از سیمین» را دیدهاند علاقه بیشتری به سینمای ایران پیدا کرده و خیلی علاقمند هستند در جشنوارههای کشورشان به ویژه جشنواره فیلم شانگهای، آثار ایرانی به نمایش درآید. همچنین آنها از حال و هوای سریالهای ایرانی میپرسند و اینکه آیا آثار تلویزیونی ما هم به اندازه سینمایمان جذاب است یا خیر؟
وقتی برایشان میگویم که در ایران هم فیلمها و سریالهای منطقه شرق آسیا از جمله آثار کرهای، ژاپنی، چینی و هنگ کنگ طرفداران زیادی دارد، بر لزوم تعاملات هنری تاکید میکنند و علاقمند میشوند که در روزنامهها و شبکههایشان درباره سینمای ایران و حتی خبر پخش آثار کشورشان از تلویزیون ایران، مطالبی منتشر کنند.
وقتی صحبت از فرهنگ ایران باشد، چینیها سابقه تارخی و تمدنی ایران باستان را میشناسند و به ایران معاصر که میرسیم، سینمایمان را میشناسند. در سالهای اخیر هنرهای دستی ایران به ویژه فرش ایرانی نیز پایش به چین باز شده و معدودی از آنها فرش ایرانی را از نزدیک دیده و ارزش هنری آن را مورد تاکید قرار میدهند.
آنچه مسلم است، بازار فرهنگی چین آمادگی فراوانی برای عرضه آثار ایرانی دارد و در حالی که ما در کشورمان با این مشکل روبهرو هستیم که انبوه کالاهای چینی بازار صنایع دستیمان را کساد کرده ولی آنها معتقدند که نباید آثار بیکیفیتی که سر از ایران در میآورد، صنایع دستی یک کشور را نابود کند؛ بلکه باید آثار فاخر ایرانی و چینی به بازارهای دو کشور راه پیدا کند و همانقدر که بازار عرضه کالاهای چینی در ایران داغ است، لازم است فرصت ارائه آثار ایرانی هم در چین فراهم شود.
البته بازار کالاهای چینی در ایران در نهایت جمعیتی 75 میلیونی را در برمیگیرد؛ در حالیکه چین با جمعیت 1 میلیارد و 300 میلیون نفری یک بازار بکر و بسیار پرسود است.
ادامه دارد ....
------------------------
نغمه دانش آشتیانی
نظر شما