محمدرضا يوسفي كارشناس تئاتر كودك و نوجوان دربخشي از سخنان خود با بيان اين كه متن و كارگرداني در اين نمايش باهم اجرا را ساخته اند افزود: اين نمايش يك اثر فلكلوريك است. تاكنون روايتهاي گوناگوني از قصه "حسن كچل " نقل شده است و اين داستان در مسير اين روايتهاي گوناگون به رشد كرده است. دراين نمايش هم چيزهاي تازه اي اضافه شده است مثل صاحب خانه و جايگزين كردن مادر به جاي بچه ها اما محور اثر بچه ها هستند . آن چه كه در بازآفريني مهم است اين است كه اصل اثر چه هدفي داشته و در اين باز آفريني چه چيزي اضافه شده ودر نهايت پيامش به مخاطب چيست؟
وي ادامه داد: در قصه " حسن كچل " شخصيت او است كه در گير و دا ر كارهاي اجتماعي تكامل مي يابد اما در اين اجرا شخصيت حسن كچل منفعل است و به خودشناسي نمي رسد.
يوسفي در ادامه با اشاره به نقش راوي در اين اثر، اظهار داشت : آثار برجسته همواره آثاري هستتند كه روي شخصيتهايشان كار مي كنند. اتفاق نمايشي بايد در دل متن نمايش اتفاق بيفتد نه اين كه با عنصر بيروني ارائه شود .
نظر شما