پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۷ شهریور ۱۳۹۱، ۹:۳۴

در باب خرافه/

معیار سنجش حق از منظر دینی/ همواره ناقد سخن و فرزند دلیل باشید

معیار سنجش حق از منظر دینی/ همواره ناقد سخن و فرزند دلیل باشید

خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: معیار در سنجش حق خود سخن است، نه شخصیت و یا وابستگی اعتقادی و فرهنگی و مذهبی صاحب سخن. بسا سخنی از اهل باطل است، ولی درست است و یا سخنی از اهل حق است اما باطل است.

آیا قرآن روش خاصی برای مبارزه با خرافات دارد؟ ویژگی های قرآن در طرح عقاید منطقی و مبارزه با عقاید سخیف چیست؟ در این زمینه قرآن کریم از چند جهت به پیشگیری از عقاید سخیف می پردازد: در بخش های قبلی این نوشتار 1- نهادینه کردن تدبر و تفکر در عقاید و 2- آزادی اندیشه و 3- اهتمام به علم و دانش پرداخته شد و در ادامه به موضوع بهره گیری از منابع گوناگون پرداخته می شود.
 
قرآن برای شناخت بهتر و پیشگیری از عقاید سخیف، آگاهی از عقاید دیگران و محدود نشدن به یک منبع معرفتی را ضروری می داند. نباید از آرای دیگران هراسید؛ بنیان دینی را می توان با آگاهی همه جانبه تقویت کرد. این روش می تواند به آگاهی از روش های غلط و سوء استفاده افرادی که مرید بازند و یا مسائل را با هم مخلوط می کنند بینجامد. از این رو اندیشیدن و مقایسه کردن، دین ورزی را تقویت می کند، نه باید خودباختگی داشت و نه تعصب. نه باید خود را در انزوای علمی و معرفتی قرار داد، برای اینکه آلوده نشوی و نه اینکه در هر مجلس و محفلی بروی و بنشینی و به هر جایی سر بزنی.
 
از سوی دیگر، با نامحدود بودن منابع معرفت می توان به اندیشه های گوناگون سرکشی کرد و از راه مقایسه و تطبیق، بهترین راه را شناسایی نمود و در برابر اندیشه های دیگر مصونیت سازی کرد. امام علی(ع) می فرماید: «همیشه ببینید چه گفته می شود، نه اینکه چه کسی می گوید.» باز آمده است: «در طریق هدایت، از کمی همراهان نهراسید(یعنی در طرفداری از حق، هرگز نترسید که تنها بمانید.)
 
امام علی(ع) در حدیثی دیگر می فرمایند: «از سوی دیگر، حق مدار باشید؛ گاه سخنی حکمت آمیز انسان را به وجد می آورد؛ هرچند از کافران باشد.» همچنین در حدیث دیگری آمده است: «به دنبال حکمت باشید؛ اگرچه از مشرکین.» گاهی ممکن است یک مؤمن سخن اشتباهی بگوید و گاه کافری سخنش درست و منطقی باشد. به همین دلیل می فرمایند: «بگیرید حرف حق و حکمت را؛ اگرچه از مشرکین باشد.»
 
معیار در سنجش حق خود سخن است، نه شخصیت و یا وابستگی اعتقادی و فرهنگی و مذهبی صاحب سخن. بسا سخنی از اهل باطل است ولی درست است و یا سخنی از اهل حق است اما باطل است. امام علی(ع) می فرماید: «حق را برگزینید؛ هرچند از اهل باطل و باطل را انتخاب نکنید، هرچند اهل حق بگویند و همواره ناقدان (بررسی کنندگان) سخن باشید(یعنی خود سخن را بررسی کنید؛ هر سخنی می شنوید، چشم بسته نپذیرید و به دنبال دلیل آن باشید.»
 
معیار پذیرش یا حقانیت باشد. حق را بگیرید، اگرچه از اهل باطل باشد. کلام باطل را نپذیرید، حتی اگر از اهل حق باشد، اگر معیار حقانیت باشد، هرگز شخص معیار نمی شود؛ بلکه ارزش ها معیار می شوند. شیخ مفید می گوید: ما فرزندان دلیل هستیم، یعنی معیار ما دلیل است و بس. اگر چنین شد هر کسی نمی تواند قداست مآبی کند و به این وسیله سخن باطل و یا بی مبنایی را حق جلوه دهد.
 
از مسائلی که در راستای مبارزه با غلو شناخته می شود و بستر دینی با توقعات و خواسته های شناخته شده فراهم می سازد، اموری است که روشنگری آن در قرآن آمده است: مشرکان با درخواست کارهای خارق العاده از پیامبر(ص)، می خواستند او خود را به اثبات برساند. تأکید بر بشری بودن پیامبر(ص) یکی دیگر از آموزه های قرآن است تا مبادا سطح پیامبری را از حد انسانیت خارج سازند.
 
 
تصورات افراد درباره آنچه در فرهنگ و آموزه های دین موجود است که از کتاب و سنت برداشت شده و به عنوان معارف دین عرضه می شوند، یا چیزهایی که در جامعه به نام دین و شعائر دینی رایج شده، ممکن است با دو شکل متفاوت تفسیر و تلقی شود:
 
الف) یکبار افراد برداشت ها و نوشته های منسوب به اسلام را تماما حق و صحیح و کامل می دانند و همه دریافت ها و برداشت ها و تفسیرها را از موضوعات اعتقادی گرفته تا مسائل علمی پایان خط به حساب می آورند و در آن هیچ نکته باطل و دلیل واهی و مطلب فاسد نمی بینند و معتقدند: آنچه پیشینیان گفته اند پایان راه است و بالاتر از آن سخنی نیست و جامعه دینی و اسلامی انبانی از حقایق رشد و تکامل است. در این صورت به کسانی که مشفقانه نقد و بررسی می کنند و به اندیشه دینی نقد وارد می کنند، آنان نوآوری و پالایش دینی را غیر ضروری دانسته، بلکه تحریم می کنند.
 
ب)یکبار افراد از نوشته های موجود و تفسیرهای مکتوب، چنین برداشتی ندارند و حق کامل را در پیشگاه حق تعالی و راسخان در علم و متصلان به وحی می دانند و برداشت ها و فهم افراد از دین را غیر قطعی و حتی خطاناپذیر و مشحون از حق و باطل می شمارند. خود را معصوم نمی دانند، به عیان دیده اند که در این زمینه دیدگاه ها گوناگون است؛ قهرا شیوه قضاوت آنان درباره نقد مخالفان کاملا متفاوت و با گروه اول خواهد بود، لذا وضول به حقایق دینی را تمام شدنی نمی دانند و برداشت ها و تفسیرهای موجود را پایان خط به حساب نمی آورند تا تکاپو و تلاش را بی مبنا بدانند و آنچه موجود است را به حساب دین و واقع و حقایق مطلق بینگارند.
 
پژوهش های علمی و تحولات فکری در جهان اسلام برخلاف ایده نخست رقم خورده است. با نگاهی به مکتوبات اعتقادی و فقهی دانشمندان مسلمان در این چهارده قرن، آشکار می شود که اندیشه دینی همواره در تحول بوده و نظریات بسیار متفاوتی عرضه شده است و چیزهایی به اسلام و قرآن نسبت داده اند که بعدها آنها را اصلاح کرده اند و اگر نبود آن نقدها و انتقادها هرگز دانش معارف دین به این مرحله از رشد و تکامل نمی رسید.
 
خیلی چیزها بوده که بعدها آنها را به حساب غلو و بی اصلی گذاشته اند و یا برعکس. در این صورت طبیعی است که فهم و خلوص دین نیازمند طی مسیر و نقد و انتقاد باشد و لذا نه تنها نیاز به پالایش برای اصلاح اندیشه دینی یک ضرورت است. به این جهت، پژوهش مستمر به معنای بازگرداندن این راه و تداوم بخشیدن سیر تکامل اندیشه اسلامی و مبارزه با آن چیزی است که از اسلام نیست و به اسلام نسبت داده شده است یا از محدوده دین فراتر رفته و باید در قلمرو دین قرار گیرد.
 
به عبارت دیگر، اگر تمام حق و زوایای مختلف فرهنگ دینی برای ما آشکار بود، ادعایی نداشتیم، اما در غیر این صورت چاره ای نداریم جز اینکه بگوئیم: معرفت دینی، همواره نیازمند نقد و بررسی همه جانبه است. ناچار باید وارسی مداوم را بپذیریم و از نقد دیگران برای تصحیح و یا شفاف تر کردن معرفت دینی استقبال کنیم.
 
البته اگر کسی اعتقاد خود را حق می داند و به مکتب خود اعتماد دارد، از این نقدها هراسی به دل راه نمی دهد و پژوهش های اصلاح طلبانه را مخل مبانی دین و تضعیف دینداری نمی بینند. کسانی می ترسند که در این زمینه منطق و فهم خود را در این هجوم آسیب پذیر ببینند، یا طرح این نوع مسائل را اخلال در کلیت دینداری و تضعیف نهاد دین و یا رویکرد مردم به آنان بدانند.
کد خبر 1681529

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha