خسرو معتضد در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن بیان این مطلب گفت: من اکنون مشغول نوشتن کتابهایی درباره ساسانیان و دفاع ملی در ایران هستم و برایم جالب است که تمام اطلاعاتم را در کتابهای شرقشناسان پیدا میکنم. بسیاری از کتابهای ایرانی در حوزه تاریخ، افسانهاند یا اینکه واقعیت و افسانه در آنها به هم آمیخته است. فقدان روش علمی در نگارش کتاب نیز دلیل دیگری است که منابع ایرانی این حوزه را بیاستفاده کرده است. محمد جریر طبری تنها تاریخنویس ایرانی است که با وجود امکانات کم در شهر ساری آن دوران، اثری بینظیر خلق کرد.
وی با اشاره به اهمیت پژوهشهای شرقشناسان گفت: شرقشناسان هنگامی به میدان آمدند که تاریخ ایران بر اثر زلزله و جنگ از میان رفته بود و بسیاری از اسناد و کتابها از بین رفته بودند. ما اکنون از برخی از کتابهای چندین جلدی فارسی تنها یک یا دو جلد را در اختیار داریم.
این نویسنده و پژوهشگر افزود: شرقشناسان غربی تاریخ واقعی شرق را از زیر خاک درآوردند. افرادی که کتیبههای مصر و ایران را خواندند به گردن همه بشریت حق دارند.
معتضد یادآوری کرد: اکنون به منابعی که روی میز کارم دارم نگاه میکنم میبینم بیشتر آنها خارجیاند. برای نمونه، شرقشناسان درباره تمامی ویژگیهای شاهان شرقی تا جایی که امکان داشت تحقیق کردهاند.
وی به نقش فلاسفه، نویسندگان و شکاکان رم و یونان در تاریخنگاری ایران اشاره کرد و گفت: تاریخنگاری ما در درجه نخست مرهون یونانیان است، زیرا ما دشمنان آنان بودیم و به همین دلیل آنان ناچار به شناخت ما بودند. مورخان سریانی و سپس امپراتوری قدیم رم شرقی دیگر افرادی بودند که مهمترین منابع تاریخی درباره ایران را فراهم آوردند. ارامنه، چینیان و همچنین شرقشناسان انگلیس، فرانسه، آلمان، نروژ و دانمارک نیز درباره تاریخ ایران پژوهشهای خوبی انجام دادند.
معتضد بار دیگر تاکید کرد که شرقشناسی یک علم است و ارتباطی به استعمار ندارد.
وی درباره بهترین رویکردی که ایرانیان میتوانند در شناخت غرب اتخاذ کنند، گفت: ما چه چیز غرب را میخواهیم بشناسیم؟ تمام آنچه در غرب میگذرد شناخته شده است. اگر غربیان آمدند و شرق را شناختند به این دلیل بود که درباره شرق ابهام وجود داشت و کتابهای ما از میان رفته بودند.
معتضد با بیان اینکه بازخوانی اندیشههای غرب نیز لزومی ندارد، گفت: ما در مواجهه با غرب و شناخت آن تنها باید از امور منفی آن مانند سکس و خشونت بپرهیزیم، اگرنه بسیاری از علوم و معارف آنان مفید است. من با این عقیده که غرب یک کل است که باید یا همه آن را پذیرفت یا همه آن را رد کرد، بلکه میتوان نقاط مثبت و منفی آن را از هم جدا کرد.
وی در پایان گفت: ما در مواجهه با غرب از علوم انسانی آن انتقاد میکنیم، در حالی که به جای این کار باید توجهمان را به نقاط ضعف و سبوعیت آنان معطوف کنیم تا بتوانیم از آنها دوری کنیم.
نظر شما