به گزارش خبرنگار مهر، دومین نشست اتاق شعر با موضوع ترجمه شعر عصر دیروز پنجشنبه 16 شهریور با حضور احمد پوری، موسی بیدج و علی عبداللهی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
بیدج در این برنامه گفت: در کشور ما در ارتباط با زبان عربی، باید بگویم که در گذشته عربی و فارسی یکی بوده است و کسی را که عربی میدانسته اصلا مترجم نمیخواندند. بسیاری از استادان دانشگاهی ما تا قبل از دهه 50 هم همینگونه بودهاند. اما امروزه بسیاری از عربیدانان، فارسی نمیدانند و فکر میکنند نیازی ندارند که فارسی بخوانند. آنچه مسلم است، این است که ترجمه جدید در کشورمان از سال 1300 شروع شد و آغاز هم به زبان فرانسوی بوده است. دلیلش هم این بود که اکثر تحصیلکردههای ما به فرانسه رفته بودند و بعد از بازگشت شروع به ترجمه از زبان آن کشور کردند.
وی افزود: از سال 1320 چپیها در کشورمان جنبشی راه انداختند که موجب برپایی انجمن ایران و شوروی شد و بعد از آن هم اتفاق جدیدتری رخ داد و آن رخنه بیشتر آمریکاییها و انگلیسیها در کشور ما بود که موجب شد بیشتر ترجمهها به سمت زبان انگلیسی برود. تا سال 57 موسسه فرانکلین به شدت کار میکرد و اکثر ترجمهها هم در این موسسه انگلیسی بود. اما شروع ترجمه زبان عربی را نمیتوانیم دقیقا مشخص کنیم. میگویند سلمان فارسی با ترجمه قرآن کریم، اولین ترجمه عربی به فارسی را انجام داده است.
این مترجم گفت: ترجمههای اولیه ما از شعر مدرن عرب، زمانی صورت گرفت که شاعران فلسطینی مانند محمود درویش اتفاق جدید در نهضت مقاومت فلسطین را به شعر درآوردند. در این زمینه اواسط دهه 40 ترجمههایی از استاد شفیعی کدکنی میبینیم. آنچه مسلم است این است که شاعران جوان ما به ویژه بعد از انقلاب تاثیر زیادی از ترجمه شعر گرفتند.
بیدج درباره معیارش برای انتخاب آثار برای ترجمه گفت: برای من علاقه به خود اثر در الویت اول قرار نداشته است. بلکه میخواستم چشماندازی از شعر امروز جهان عرب را به ایران نشان بدهم و سعی هم بکنم تا حق کسی ضایع نشود. مثلا من شعر آدونیس را اصلا دوست ندارم اما برای این که حقش در ایران ضایع نشود، از او مجموعهای ترجمه کردم. با این رویکرد در مجموع از 200 شاعر عرب ترجمه کردم که برخیها را با مجموعه شعر و برخی را با چند شعر به فارسیزبانان معرفی کردم. عربی حقیقتا زبان سختی است و اگر انگلیسی را بتوانیم در 2 سال به خوبی یاد بگیرم، عربی را در مدت 3 برابر یعنی 6 سال خواهیم آموخت. کسی که زبان اصلیاش عربی نباشد، به سختی خواهد توانست بر ترجمه شعر عربی مسلط شود.
وی ادامه داد: حرفی که من پیش ازاین گفتهام این بوده که ترجمه ما از اشعار عربی و متقابلا ترجمه آنها از شعر ما آنگونه که باید، نبوده است. با توجه به مشترکاتی که در دین، فرهنگ، آداب و رسوم و ... داریم، این میزان ترجمه فعلی بسیار کم است. هم ما آنها را نمیشناسیم و هم آنها ما را نمیشناسند. البته آنها بیشتر ما را نمیشناسند. ترجمه فارسی به عربی طی 20 سال اخیر شروع شده و متاسفانه بعضا افرادی که به خوبی فارسی نمیدانستهاند ترجمه شعر را به عهده داشتهاند. من هم حدود 10 نقد مختلف بر ترجمههای شعر نوشتم و قصد بدی هم نداشتم، ولی ظاهرا با این کار برای خودم دشمنتراشی کردم.
بیدج همچنین گفت: کشورهای عربی با این که همسایههای نزدیک ما هستند، حافظ و سعدی و خیام را میشناسند اما شاعران امروز ما را نمیشناسند و تازه امروز است که به ما میگویند شما امروز ادبیات نوین دارید. به این دلیل است که من قبلا گفتهام فرایند ترجمه شعر فارسی به عربی خجسته نبوده است.
علی عبداللهی هم که به عنوان مترجم اشعار زبان آلمانی در این مراسم سخن میگفت، درباره اولین ترجمه از زبان آلمانی به فارسی گفت: اولین بار، عبدالحسین میکده تعدادی از نمایشنامههای شیلر را به فارسی بازگرداند که در موسسه فرانکلین به چاپ رسید. اولین روندهای ترجمه در ایران، در مجله «دانشکده» شکل گرفت که به سردبیری ملکالشعرای بهار چاپ میشد و در آن ابتدا شعرهای خارجی را به نثر در میآوردند و بعد در شماره بعدی، مفهوم آن را به صورت نظم و شعر چاپ میکردند و به بهترین شعر که این گونه سروده میشد جایزه میدادند. نمونهاش هم شعر «شاه و جام» ایرج میرزاست که عینا یکی از اشعار شیلر است.
وی گفت: تلقی آن زمان از ترجمه شعر اینگونه بوده است که مضمون را بگیری و به صورت ایرانی با قالب ایرانی در بیاوری. در مرحله بعدی شجاعالدین شفا را داریم که پیام متن را بدون هیچ توضیحی و تشریحی درباره ویژگی سبک شاعر، منتقل کرد. از 40 سال پیش بود که در ایران چیزی به نام سبک در ترجمه به وجود آمد و بعد از آن به صورت خرد خرد، ترجمههایی توسط بزرگ علوی و جمالزاده از آلمانی انجام شد. اولین آثاری هم که ترجمه شدند، سیاسی اجتماعی بودند. شعر نو و انقلاب شعری نیما یوشیج هم تحت تاثیر همین ترجمه ها بود و این تاثیر را در شعر شاملو و فروغ فرخزاد هم میتوان دید.
این شاعر در ادامه گفت: میان کسی که گواهینامه دارد و کسی که رانندگی میکند، تفاوت وجود دارد. میان آنکسی که زبانی را میداند و کسی که از آن زبان ترجمه میکند هم تفاوت زیادی وجود دارد. باید وارد دنیای ترجمه شد. در تمام تاریخ ترجمه، ترجمههای تاریخساز آنهایی بودهاند که مقداری در زبان مورد نظر خودی شدهاند، همانطور که به زبان اصلی خودشان پایبند بودهاند. در این زمینه میتوان به ترجمههای فیتزجرالد اشاره کرد. یعنی ترجمههای تاریخساز، ترجمههای آکادمیک نبودند. در ایران هم این بحث زیاد مطرح میشود اما مطرحکنندگان خودشان با دیدگاه بنیامینی و از زبانی غیر از زبان مبدا به ترجمه میپردازند. سوال من از این افراد این است که شما از کجا میدانید ترجمه تحتاللفظیاش چه بوده است؟ یا از کجا میدانید مترجم قبلی عبارت را چگونه از آن زبان ترجمه کرده است؟
عبداللهی افزود: واقعیت این است که در تاریخ، ترجمه تحتاللفظی وجود ندارد و اگر بخواهیم اینگونه ترجمه کنیم، پیشاپیش باعث شکست خودمان شدهایم. در شعر با ابلاغ پیام روبرو نیستیم. بلکه میخواهیم ارزش زیباییشناختی به وجود بیاوریم. اگر بخواهیم تحتاللفظی شعر را ترجمه کنیم، تبدیل به یک متن مکانیکی بیروح میشود. درباره ترجمه کتاب مقدس هم گفته میشد که ترجمهپذیر نیست به همین دلیل همیشه ترجمههایش بی روح و خشک بود تا زمان مارتین لوتر که بعد از آن کتاب خدا هم ترجمه شد. در کل در بحث ترجمه، دو گونه ترجمه وجود دارد که یکی ترجمه آزاد است و دیگری ترجمه بنیامتنی.
نظر شما