پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۳ مهر ۱۳۹۱، ۱۱:۲۸

براساس سفرنامه "دلیل السفراء"/

ناکامی ناظران ایرانی تمدن غرب در ارائه تبیین عقلانی دستاوردهای غرب

ناکامی ناظران ایرانی تمدن غرب در ارائه تبیین عقلانی دستاوردهای غرب

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: ناظران ایرانی تمدن غرب، قادر به ارائه تبیین عقلانی به منظور توجیه ورود این پدیده‎ها و دستاوردهای تمدن غرب به جامعه ایران نبودند. میل به ورود محصولات تمدن جدید غرب به ایران،به جای اینکه برایشان توجیه منطقی و عقلانی داشته باشد، بیشتر از برداشت‎ها و دریافت‎های حسی از این محصولات ناشی می‎شد.

با پایان یافتن دوره اول جنگ‏های ایران و روس در1228ه.ق و توافق نمایندگان طرفین در مفاد قرارداد صلح و توضیح و تأیید معاهده در تهران توسط «فتحعلی شاه»، «ابوالحسن خان ایلچی»از جانب شاه مأموریت یافت تا در1229 ه.ق با سفر به پترزبورگ، ضمن اینکه معاهده را به امضای«الکساندر اول» امپراطور روسیه می‏رساند، با انجام دلجویی و مذاکره‎هایی با امپراطور روسیه، وی را مجاب به چشم پوشی از تصرف مناطق متصرفی معاهده گلستان کند تا این مناطق همچنان تحت تکفل شاه ایران باقی بماند.

«دلیل السفراء» اگر چه تحت عنوان سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی به روسیه شهرت یافته، اما به قلم وی نگاشته نشده است و متن آن ناشی از مشاهده‏ها و برداشت‏های منشی ابوالحسن خان، «محمد هادی علوی شیرازی» می‏باشد. از این رو از این حیث در نحوه بینش و دریافت‎های نگارنده از مظاهر تمدن غرب متفاوت از حیرت‎نامه است.

علوی شیرازی که برای نخستین با به خاک اروپا وارد می‎شود، جامعه روسیه و پدید‎ه های موجود در آن را از دریچه آداب و ارزش‎های حاکم بر جامعه ایران می‎نگرد،از این رو در بدو ورود به خاک روسیه، اعجاب وی را در پی دارد:«در قانون روس تسلط زن بسیار است و هر عمل و رفتاری که کرده باشد و هرجا برود و با هرکس که صحبت بدارد مرد را نمی‏رسد که از او بازخواست و مؤاخذه کرده باشد. زیرا که اختیار زن با خود اوست. هرکس را خواسته، خواسته است.»

مشاهده خانه‏ای در مسکو که امپراطور آن را «جهت وضع حمل اطفال حرامزاده» قرارداده و عمله و دایه و خدمتکار و اسباب و لوازم مورد نیاز را از هر جهت مهیا کرده بود، برای علوی غیر قابل باور است. از این روی وی آمار افراد متولد شده در این خانه را با حیرت تمام نقل می‎کند:« آنجا مشخص شد که بالفعل هفت هزار و چهار صد نفر آدم بزرگ و کوچک و دختر و پسر از نطفه حرام در آن خانه موجود بودند. غریب‏تر اینکه در همین شب پیش که ما به تماشا آمده بودیم، دوازده زن آمده، دوازده طفل زاییده و رفته بودند.»

بازدید از کارخانه‏های روسیه و مشاهده تکنیک‏های به کار رفته در تولید صنایع مختلف، افزون بر حیرتی که برای علوی در پی دارد منجر به ارائه دریافت‏هایی می‏شود که حاکی از فهم-ولو اندک- علوی از تحولات شکل گرفته در نظام تولیدی روسیه و جاری شدن مناسبات جدید در درون آن می‏باشد که به لحاظ رتبه‏بندی، ادراک وی را از ابوالحسن خان ایلچی در مرتبه بالاتری قرار می‏دهد.

علوی در شهر«تول» در حالی که با ابواحسن خان ایلچی به مشاهده کارخانه اسلحه‏سازی می‏پردازد، به جایگزینی نیروی انسانی در فرآیند تولید با«چرخ‎ها و اسباب‏ها» پی می‏برد و به نقش ابزار تکنیکی در بهبود کمیت و کیفیت تولید اشاره می‎کند:«در این کارخانه‏ها چرخ‏ها و اسباب‎ها هست که خود به خود گردش می‏کند و پای هر دستگاهی استادی نشسته، چیزی می‏سازد و اصل اینها از یک کوره آتش و خمره آهن آب است که از بخار آن هزار بلکه دوهزار چرخ و دستگاه گردش می‏کند و احتیاج به آدم ندارد. اما اگر این کوره آتش و خمره آب گرم و جوب‏های آب جاری نبود، روزی پنجاه هزار عمله هم این کارخانه‏ها را کفاف نمی‏داد و این عمل را در میان ایشان، شخص انگریزی برپا داشته و حال ملازم پادشاه اروس شده و این کارخانه‏ها تمام به دست آن است، والا اروس خود صاحب این گونه افکار و اعمال نیستند. آنچه از این مقوله امور است در میان ایشان بر پاشده، از جماعت انگریز است که به ولایت آنها آمده هریک حرفه که داشته‏اند به آنها آموخته‏اند و بالفعل هم در کارند.»

علوی هرچند به تفصیل نمی‎تواند فرآیند نوسازی در روسیه را تبیین کند ولی به هر حال متوجه است که روس‏ها در فرآیند نوسازی جامعه خود و خاصه به کارگیری تکنیک‏های نوین در عرصه صنعت در جایگاه و مقام مبدع نیستند و مظاهر و پدیده‏های تمدن موجود در این کشور تابع و تقلیدی است از آنچه در اروپا و به خصوص «جماعت انگریز» رخ داده است:« این طایفه خود ماده نداشتند که بتوانند اختراع نظامی یا صنعتی کرده باشند و هر بنایی که گذاشته‏اند، از یوروپ کسب کرده‏اند و آموخته‏اند، بالفعل استادان و معلمان و تربیت کنندگان، از زن و مرد اهالی فرانسه و انگریز و سایر یوروپ در تربیت خانه‏ها و کارخانجات، هرکار و هر حرفه و هر امری در امورات اینها بسیار هستند که هر یک در جایی مشغول کاری می‏باشند و اینها را چیزی می‏آموزند و از سرکار پادشاه، مواجب می‎گیرند و در پتربورغ توفق دارند.»

فاصله موجود میان تمدن روسیه با تمدن جدید شکل گرفته در اروپا تنها می‏توانست با اخذ ماده تمدن از ایشان پر گردد. این فرآیند که از زمان«پتر کبیر» آغاز گردید و پس از او نیز با اقدام‏های«کاترین» مبنی بر آوردن استادان فرنگی به روسیه ادامه یافت، تا با جاری ساختن «نظام فرنگ» در روسیه عقب ماندگی روس‏ها را نسبت به دولت‏های اروپایی تاحد زیاد کاهش دهد:«از هر صاحب منصب صنعتی سراغ می‎کرد، او را به اینجا می‏آورد. قرار مواجب می‏داد که صنعت خود را به اینها بیاموزد. از آن وقت تا حالا، روز به روز زیاد شده و تمام نظام فرنگ را در میان خود جاری کرده‏اند.»

هرچند علوی با بیان این فقرات جاری کردن نظام فرنگی در روسیه و اخذ ماده تمدن از اروپا را از عوامل پرکردن شکاف تمدنی موجود میان روسیه و دولت‏های اروپایی ذکر می‏کند ولی این فقرات در مرحله داده‏های اطلاعاتی خام در ذهن وی متوقف می‏ماند، از این رو ذهن وی از تولید قاعده‏ای نظری که بتوان بر اساس آن الگویی نوسازی برای جامعه ایران استخراج کرد، باز می‏ماند.

درحالی که هیئت ایرانی حاضر در روسیه می‎توانست از راه ارتباط با طراحان کارخانه‏های روس در اخذ«ماده تمدن» انگلیس‏ها، از روس‏ها الگوبرداری کند و با خریداری طرح و نقشه کارخانه‏های مدرن نسبت به دایرکردن آنها در ایران مبادرت کند، با جهالت «صاحبی ایلچی» و سعایت جمعی از «اهل انگریزو اروس» این پروژه ناکام می‏ماند و ایلچی ایران در تشخیص منافع کشورش ناکام می‎ماند.

«شخص انگریزی که استاد کارخانه‏جات توپ سازی می‏بود، خدمت صاحب ایلچی آمده، نمونه‏ای از آهن به ترکیب چرخ و دستگاه تراشیدن توپ و مداخل کردن و گوشه‏ها به جهت توپ قراردادن ساخته بود و آورده بود، که صاحبی ایلچی ابتیاع نموده، ارسال ایران نماید که از آن دو چرخ و دستگاه ساخته باشند. با وجود اینکه به قدر دو، سه من آهن آلات و اسباب آن بیشتر نبود، دویست تومان قیمت می‏نمود.»

علوی در مقالات خود (شرح سفر ایلچی به روسیه) ضمن اشاره به مسائل اساسی نظیر خروج روسیه از حکومت ملوک الطوایفی و یکپارچگی سیاسی ایشان و آموختن نظام فرنگی و قدرت یافتن ایشان به برخی از پدیده‏های نوظهور فرنگ که در روسیه متداول شده بود، می‏پردازد و دریافت خود را از آنها ارائه می‏دهد. به طور مثال وی در مواجهه با روزنامه، بدون آنکه به تأثیرات آن در مناسبات اجتماعی و سیاسی روسیه اشاره کند، درک خود را از روزنامه به این صورت ارائه می‏دهد:« دیگر چون آیین اهالی فرنگ این است که هر امری که در هرجا واقع شود کاذت کرده به همه جا می‎فرستند و کاذت ورق نازکی است که هر امری در هرجا وقوع یافته، به قسم چاپ در آن کاغذ می‏نویسند و به اطراف می‎فرستند که خلق مطلع شوند.این کاغذ قیمت جزئی دارد اروس هم از فرنگ کسب کرده، هر امری که واقع شود کاذت کنند و آخر الامر همان کاغذ را در بغل خود گذاشته، در وقت قضای حاجت در بیت الخلأ برده، تطهیر می‎نمایند.»

مشاهده و آشنایی با پدیده‏ها و نهادهای نوظهور درجامعه روسیه که در نتیجه مسافرت به روسیه برای علوی شیرازی میسور شد، افزون بر اینکه بر اطلاعات وی در خصوص جامعه روسیه افزود، بینش لازم را به وی به منظور درک چارچوب کل شرایط جدید شکل گرفته در غرب نداد. علوی در میان دوران جدید و قدیم سرگردان است. از یک سو با شیفتگی از تحولات و پیشرفت سریع روسیه سخن می‎گوید و از سوی دیگر قادر به تبیین نسبت جامعه کهن و تمدن قدیم ایران با وضعیت جدید روسیه و دیگر دولت‏های اروپایی صاحب تمدن نیست.

به عبارت دیگر نحوه مواجهه وی با صنعت و سایر نهادهای مدرن روسیه بیانگر این حقیقت بسیار مهم است که وی قادر به دریافت ضرورت‎ها و الزامات دوران جدید نیست، زیرا علی‏رغم مشاهده گسترش روز افزون سلطه دولت‏های استعمارگرو صاحبان تمدن جدید بر جامعه ایران و تغییرات ناشی از آن، در مورد ورود دستاوردهای تمدن جدید به ایران با آرزو و ای کاش برخورد می‎کرد.زمانی که علوی در شدت سرمای روسیه وارد اتاقی می‎شود که بخاری تعبیه شده در آن فضا به خوبی گرم می‏شد، می‎گوید:«کاش این طریق پیچ و بخاری در ایران مصطلح می‏شد.»

همچنین پس از مشاهده یک کارخانه بزرگ ریسمان ریسی در پترزبورگ نوشت:« در ملاحظه این دستگاه و چابکی آن در دقیقه این قدر پنبه را ریسمان تاب می‏دهد و آماده می‏نماید، حیرتی بر همگی دست داده، الحق جای حیرت هم داشت. صاحبی ایلچی فرمودند که کاش چنین اساس و دستگاهی در مملکت ایران خاصه اصفهان برپا می‏شد که به این سهولت در روزی این قدر پنبه را ریسمان به این صفا و نزاکت کرده باشد.»

ابوالحسن خان ایلچی و منشی‏اش اگر چه به بینشی نرسیده بودند که مظاهر و دستاوردهای تمدن غرب را که در روسیه جریان یافته بود، نظیر صنایع نظامی جدید، قدرت اسلحه جدید و فنون جدید تولید را که با اتکا به قدرت ماشین بخار انبوه محصول را تولید می‏کرد، مشاهده کنند و بالطبع و با توجه به جاذبه‏هایی که این دستاوردها برای ایشان داشت، خواهان و خواستار ورود این صنایع و فنون به جامعه ایران شدند. اما مسئله این جاست که این ناظرانی ایرانی قادر به ارائه تبیین عقلانی به منظور توجیه ورود این پدید‏ها و دستاوردهای تمدن غرب به جامعه ایران نبودند. به عبارت دیگر میل ورود محصولات تمدن جدیدغرب به ایران به جای اینکه برای ایشان توجیه منطقی و دلیل داشته باشد، بیشتر ار برداشت‏ها و دریافت‏های حسی ایشان از این محصولات و دستاوردها ناشی می‏شد.     

کد خبر 1703588

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha