پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۳ مهر ۱۳۹۱، ۱۳:۴۶

نگاهی دوباره به آثارشاخص جنگ/4

«داستان‌های شهر جنگی»؛ جسارت در روایت انسانی از جنگ

«داستان‌های شهر جنگی»؛ جسارت در روایت انسانی از جنگ

مجموعه داستان «داستان‌های شهر جنگی» نوشته حبیب احمدزاده را باید یکی از نمونه‌های تحسین برانگیر داستان‌نویسی معاصر در بیان جسارت‌آمیز برای ترسیم چهره‌ای انسانی و فراجغرافیایی از جنگ و دفاع مقدس و انسان حاضر در آن دانست.

خبرگزاری مهر ــ گروه فرهنگ و ادب: حبیب احمدزاده بر پیشانی خود نام و نشان از نویسندگی دارد، اما در وضعیتی دوگانه به عبارت ساده‌تر نامش را می‌شود به نویسندگی تعبیر کرد و نشانش را به فیلمنامه نویسی.

او فارغ‌التحصیل رشته‌ هنرهای نمایشی و دارای مدرک دکترا در پژوهش هنر است و شاید از همین منظر است که پاره‌ای از منتقدان، داستان‌نویسی او را متاثر از نشان نمایشی و سینمایی او می‌دانند و نه نام نویسنده او.

با وجود این نشان اما مجموعه داستان «داستان‌های شهر جنگی» و قلم احمدزاده در خلق آن را در میان آثار شاخص منتشر شده با موضوع دفاع مقدس در دو دهه گذشته می‌توان اثری متمایز و در خور اعتنا ثبت کرد.

با وجود نقدهای تندی که بر این مجموعه داستان و نگاه نویسنده آن وارد شده است، این اثر برنده‌ بهترین کتاب داستان کوتاه دفاع مقدس در سال 1378 و جزو برترین‌های 20 ‌سال داستان‌نویسی دفاع مقدس در سال 1379 شده و این بخت را نیز داشته است تا پس از ترجمه به زبان انگلیسی به ینگه دنیا سفر کند و بسیاری از شخصیت‌های فکری و گاه سیاسی دنیا را نیز به واکنش به خود وا دارد که نوام چامسکی نمونه آخرین آنهاست.

آنچه این داستان‌های کوتاه را بیش از پیش در معرض دید و زیر ذره‌بین و توجه عمومی و حتی تخصصی قرار می‌دهد، نگاه احمدزاده به جنگ در بیان این قصه‌هاست. نگاهی که در آن جنگ صرفا محلی برای پرورش سوژه و اندیشه نویسنده‌ است و در بطن داستان، دو طرف جنگ برای او یکسان هستند؛ چون انسان هستند.

انسان در داستان‌های احمدزاده بما هو انسان و جدای از عقاید و ارزش‌ها ظهور و بروز می‌یابد. برای او هر رزمنده و یا سرباز عراقی می‌تواند با خصوصیات انسانی و مشترکات فطری که بین تمام نوع بشر وجود دارد، تعریف و در معرض جنگ قرار گیرد. او در واقع در داستان‌هایش انسانی را ترسیم می‌کند که به بهانه‌های مختلف در معرض پدیده‌ای انسانی به نام جنگ قرار گرفته است، یا در نقش مدافع و یا در نقش مهاجم؛ و آنچه در این میان برای او دستمایه‌ پرداخت داستانی است، خصوصیات فکری و روانشناختی این انسان نوعی است.

این نگاه احمدزاده به انسان در داستان‌های این کتاب به او این امکان را ‌داده که با نگاهی دراماتیک و نمایشی همچون یک دوربین فیلمبرداری در ورای ذهن و اندیشه کاراکترهای داستانی خود و در پس لایه‌های ذهنی آنها، خصوصیاتی انسانی مثل عشق، انتقام و یا ایثار را به واقعی‌ترین شکل ممکن و بر اساس مستندات و مشاهدات خود به نمایش بکشد.

داستان پرعقاب از این مجموعه که روایت واگویه‌های یک دیده‌بان ایرانی با خود در حین نشانه گیری برای کشتن یک افسر عراقی است نمونه خوبی برای این مدعی است.

این دیده‌بان در فاصله 9 ثانیه تا شلیک خمپاره و در حالی که با دوربینش افسری عراقی را دنبال می‌کند با خود واگویه‌هایی دارد که نویسنده در پس آن به دنبال بیان این است که عامل انسانی نمی‌تواند و نباید تنها عامل مرگ در جنگ شمرده شود.

در داستان «سی و نه و یک اسیر» او بیش از هر چیز به دنبال نمایشی چهره‌ای انسانی و گاه تلخ از جنگی است که وقوع و وجود این صحنه‌ها جزیی از حقیقت آن است. نمایشی که در آن یک بسیجی نوجوان مامور رساندن اسرایی به پشت جبهه می‌شود و در این میان برای او حوادث و رویدادهایی رخ می‌دهد که بسیار بالاتر از توانی است که حتی خود نوجوان از خود انتظار داشته است.

همزمان با انتشار این کتاب برخی منتقدین با نگاهی به رویدادهای این داستان و برخی دیگر از آثار این مجموعه آن را تلاشی برای سیاه نشان دادن چهره جنگ و جنگجوی ایرانی عنوان می‌کنند؛ غافل از اینکه رئالیسم روایی موجود در داستان‌های احمدزاده از جنس روایت‌های مقدس مابانه کلاسیک از دفاع مقدس نیست که باید در آن همه صحنه‌ها و انسان‌های حاضر در جنگ بنا بر ضرورتی نانوشته مقدس و سپید جلوه کنند.

انتقادات وارده به این اثر به نظر می‌رسید به نوعی ساماندهی شده است که به هر شکل ممکن سعی در تقلیل ارزش اثر دارند. طرح موضوعاتی مثل خامی سبک، شتاب در به پایان رساندن داستان‌ها، ویرایش نشدن متون و استفاده نابجا از زبان محاوره همگی نیز در این راستا و بدون در نظر گرفتن محوریت و محتوای آثار مطرح شده است.

با این وجود احمدزاده در پاسخ به برخی از این انتقادات در این زمینه عنوان داشته است که به نوعی می‌تواند پاسخی قابل اعتنا به این انتقادات باشد.

او می‌گوید: باید ببینیم کارکرد جنگ و صلح چیست و در کجاست؟ جنگ پدیده‌ای کثیف، زشت و غیرقابل تحمل است. در قرآن، قصه حضرت یوسف و زلیخا احسن‌القصص است. این قصه از عملی که قرار است زلیخا انجام دهد احسن القصص شده یا از کار یوسف؟ حالا ما در باره جنگ خودمان از کار رزمندگانی که دفاع کردند، تعریف می‌کنیم. نگاه فقط مال من نیست. مال همه بچه‌ها بود. ما از جنگ که آمدیم بیرون، تازه با این شعارها مواجه شدیم. چیزی که اصل است، خود جنگ نیست، آن چیزهایی است که توی جنگ بود. ما هشت سال جنگیدیم، چهار میلیون نفر رفتند در خاک عراق و آمدند، به یک دختر عراقی تجاوز نشد. این مهم است. اینکه کجا را گرفتیم و کجا را دادیم که همیشه بوده؛ در همه جنگ‌ها وجود دارد. آن چیزی که مال ماست، چیز دیگری است.

کد خبر 1703680

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha