به گزارش خبرنگار مهر، «خدایان تشنهاند» کنایه از جنونی است که خدایان انقلاب و ارتجاع فرانسه را تشنه خونریزی کرده بود. آناتول فرانس نویسنده این کتاب، در این اثر با سبک شیوا و طنزآمیز خود و با هزاران باریکبینی قصد نشان دادن این را دارد که مردم در زمان بحرانهای سیاسی و اجتماعی از عظمت تاریخ غافل میشوند.
دو نوول مهمی که آناتول فرانس اوایل نویسندگی با نامهای «ژوکاست» و «گربه لاغر» به اهمیت آثار بعدی او نیستند. اما نبوغ خدادادی این نویسنده در نخستین شاهکار او به نام «گناه سیلوستر بونار عضو انیستیتو» به حد کمال ظاهر شد و این اثر او به عنوان نمونه نثر فصیح و موزون شناخته شد. فصاحت عالمانه مسیو بونار در این کتاب و نطقهای او خطاب به گربهاش هامیلکار و همچنین آشپزش ترز فراموش شدنی نیست. فرانس در سال 1886 برای نوشتن نقدهای ادبی و اظهار نظر درباره کتابهای روز در روزنامه «تان» مشغول به کار شد.
در سال 1893 فرانس از همکاری با روزنامه «تان» دست کشید و داستاننویسی را بر نقادی برتری داد، چون در این زمینه عرصه وسیعتری برای طنز و تمسخر داشت. در سال 1889 مجموعهای از قصههای کوتاه او با نام «بالتازار» و در سال 1890 داستان مشهور «تاسیس» منتشر شد. تاسیس داستان یک زاهد مسیحی به نام پافنوس است که یک باره دل و دینش را به یک روسپی اهل اسکندریه میبازد و در راه عشق او پشت پا به زهد چندین ساله خود میزند.
در بیست و سوم ژانویه 1896 آناتول فرانس به جای فردینان دولسپس با بیست و یک رای در مقابل دوازده رای به عضویت فرهنگستان فرانسه انتخاب شد اما پس از چندی قضیه معروف دریفوس کشور را به دو دسته تقسیم کرد. فرانس که در ابتدا توجهی به این موضوع نداشت، ناگهان با شدت و حرارت هرچه تمام، در صف هواخواهان تجدیدنظر در این قضیه، وارد مبارز شد. حرارت او در موضوع دریفوس باعث شد که فکر ایجاد قهرمن جدیدی به او الهام شود. این قهرمان جدید «کرنکوبیل» دستفروش بود که قربانی یک اشتباه قضایی میشود که فینفسه کوچک ولی از لحاظ نتیجه و معنی فوقالعاده بزرگ است. قضیه کونکوبیل رمان جدیدی بود که در سال 1902 منتشر شد و بعدها تحت عنوان «کرنوکوبیل، پوترا، ریکه و چند داستان دیگر» به صورت کاملتری درآمد.
فرانس به همه چیز با شک و تردید مینگرد. اخلاق، علم، عدالت، حقیقت و حتی علوم ریاضی در نظر او اساس و مبنای استواری ندارد و بر روی همه اینها پردهای از ریا و تظاهر کشیده شده که در نظر آدمی ظلم را عین عدل و فساد را عین تقوا و جهل را عین علم جلوهگر میسازد. «آنچه ما اخلاق مینامیم جز اقدام نومیدانه همنوع ما علیه نظام جهان نیست که عبارت از جنگ و خونریزی و کشتار است.»
نویسنده در این کتاب در قیافه پیرمردی فیلسوفمآب و خوشمشرب به نام «موریس بروتو» ظاهر میشود که تمام خصایص قهرمانان کتابهای او از قبیل زندی و لاابالیگری و بیقیدی و تمسخر و طعنه به اصول و مبادی معتقدات بشری و ترحم و شفقت و نسبت به بدبختیها و آلام انسانی را دارد و با کشیشی «پرلونگمار» نام در موضوعات مذهبی و فلسفی سر به سر میگذارد و کشیش بینوا را با ایرادات و تعرضاتش به اصول و عقاید او میآزاد.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
روز شنبه ساعت هفت بامداد، همشهری بلز با نیمتنه مشکی و جلیقه شنگرفی و شلوار پوست و چکمههای زرد با شلاقش در کارگاه را کوبید. در داخل کارگاه مادر گاملن با همشهری بروتو مشغول صحبت بود و اواریست در جلوی آینه کوچکی کراوات بزرگ سفیدش را گره میزد. مادر گاملن گفت: سفر بخیر، مسیو بلز! ولی شما که برای نقاشی کردن مناظر میروید پس مسیو بروتو را هم که نقاش قابلی است همراه ببرید. ژان بلز گفت: بسیار خوب! همشهری بروتو، شما هم با ما بیایید.
بروتو وقتی اطمینان یافت که وجود او مزاحم نخواهد بود این دعوت را از جان و دل پذیرفت. الودی هم هر چهار طبقه را بالا آمده بود تا با بیوه گاملن که او را مادر مهربان مینامید، خداحافظی کند. یک کالسکه کهنه دو اسبه در میدان در انتظارشان بود. رز تونن با ژولین هازار توی کالسکه نشسته بودند. الودی سمت چپ هنرپیشه نشست و ژولین نازک اندام را در میان خودشان نشاندند. بروتو در عقب سر تونن و فلیپ دوبوا روبروی هازار و اواریست روبروی الودی نشستد، اما فلیپ دماهی جای خود را پهلوی چپ کالسکهچی معین کرد....
این کتاب با 247 صفحه، شمارگان هزار و 500 نسخه و قیمت 4 هزار و 900 تومان منتشر شده است. که پیش از این در سال 1336 توسط عمادی ترجمه و منتشر شده بود. این کتاب در سالهای پیش توسط ناشران مختلف منتشر شده است.
نظر شما