به گزارش خبرنگار مهر، در این متن آمده است:
آقای شمقدری!
در مراسم اختتامیه بیستونهمین جشنواره فیلم کوتاه تهران که با حضور وزیرمحترم فرهنگ و ارشاداسلامی برگزارشد، مطالبی بیان کردهاید که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت، وعجیبتر از سخنان شما، سکوت وزیرمحترم ارشاد در خصوص سخنان جنابعالی است. وزیرمحترمی که کارشناسی ارشد در رشته معارف اسلامی و تبلیغ از دانشگاه امام صادق(ع) و دکترای رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی دارد.
درمراسم یادشده فرمودهاید: "خیانت عنصری از درام است که باید مورد استفاده قرار گیرد..." اگر چه کلام شما مبتنیبر حواشی بوجودآمده از تولید فیلمهایی است که امروزه از آن یاد میشود، اما سخنان جنابعالی بسیار نگرانکنندهتراز آن فیلمها و حواشی آن است.
کاش مرجعی یافت میشد تا نسبت به اظهارات مدیران محترم، بویژه در حوزه فرهنگ، نظارت و ارزشیابی لازم را صورت میداد. به بیان شما، خیانت ازعناصر درام است و گریزی ازپرداخت به آن نیست، پس لازم است تکیلف خود را با دیگر عناصر درام از قبیل، تعارض باخدا، زنا، جنون زنای مرگبار، عشق به دشمن، جنایات عشقی، همه چیز برای هوس، انتقام جنایت، آدم ربایی و.. که همگی از عناصر درام است مشخص کنید. اگر فردا روزی فیلمنامهای با عنصر تعارض باخدا، و یا در خصوص دیگر عناصر ذکر شده درام به سازمان مطبوع جنابعالی ارائه شود با ادله عدم گریز از پرداخت به عناصر درام، مجوزهای لازم را خواهد گرفت؟ آیا باور کنیم شما نیز همچون برخی، چگونه گفتن برایتان ارجح از چه گفتن است؟
وقتی سکاندار سینمای ما حاشیهپردازی میکند از سینماگران این مرزوبوم چه انتظاری است ؟ شما باید بهتر بدانید که در فضای تهاجم فرهنگی کسانی رو میآیند که به نگرههای تهاجم فرهنگی نزدیکی بیشتری دارند. آیا باوردارید قداستی را که از درام یونانی برایمان ایجادکردهاند مصداق بارزی از تهاجم فرهنگی است؟ تئوریها و نظریهپردازیهای غرب اگر با دین وفرهنگ ما همخوانی دارد و ما ناگزیر به پیروی از آنیم، اصلاح علوم انسانی غرب را که مقام معظم رهبری منادی آن است چگونه توجیه میکنید؟
مشکل امروزما نفی واثبات عناصر درام نیست که هَم خود را مصروف آن کردهاید، درد امروز، نبود استراتژی و نقشه راه فرهنگی بویژه در حوزه سینماست. سینمای ایران مبتلا به بیماری مزمنی است که پس ازگذشت بیش ازسه دهه ازانقلاب اسلامی نمیدانیم چه از جان سینما میخواهیم. اینکه در غرب نظریهها و تئوریها در عمل نیز جوابگو است به این جهت است که در آنجا تئوری و عمل همپای یکدیگرند. اما آنچه در اینجا شاهدیم مغایرت درتئوریها و شعارهایمان با اعمالمان است.
مدیر فرهنگی جامعه ما باید بداند این فضای ایستا و جمود فرهنگی را چگونه میتوان به نشاط وحرکت واداشت، نیازهای فرهنگی جامعه کدام است و اولویتها چیست؟ سینمایی که شما بنای پایهگذاری آن را دارید دارای چه ساختارفرهنگی است؟ مُهر تایید زدن برعناصردرام که افتخاری نیست؛ بسیاری سالهاست که بر این باورند و به این باور فخر میکنند.
برج عاج نشینانی را ازبرجعاج بزیر کشیدن و دیگرانی را جایگزین کردن که مباهات ندارد. افتخار آن است که بگوییم دراین ایامی که سکاندارعرصه فرهنگ بودهایم چه حرکت فرهنگی درحوزه سینما ایجادکردهایم.
قصهگویی از دید قرآن داستانگویی نیست زاویه نگاه است، زاویه نگاه اصل بر قصهگویی است. زوایه نگاه درسوره حضرت یوسف(ع) به تعبیر اغلب مفسرین محترم بیان عفتورزی است و به تعبیر برخی دیگر نگاهی اجتماعی است با قواعد مدیریتی، و برخی دیگر با استناد به روایات متعددازاهل بیت(ع) آیات سوره یوسف را با نگاه آیاتی و سیر بشر، و نیز نگاه مهدوی قابل مطالعه میدانند. آیا انصاف است برای اثبات نگرش غلط خود، قرآن را تا این حد پایین بیاوریم که اعتراض عدهای به طرح موضوع خیانت در سینما را مساوی بدانیم بااینکه چه نشستهاید اعتراض شما قرآن راهم زیرسوال میبرد؟
برادر گرامی!
نظر شما