پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۱۹ مهر ۱۳۹۱، ۱۰:۵۳

حافظ در هنر و ادب امروز ـ1/

چاپ 51 کتاب فال حافظ در سال 90/ اندوه خیام تلخ و اندوه حافظ شیرین است

چاپ 51 کتاب فال حافظ در سال 90/ اندوه خیام تلخ و اندوه حافظ شیرین است

به گفته مدیر بنیاد دانشنامه فارس از 225 عنوان کتاب چاپ شده با موضوع حافظ در سال 1390، تعداد 51 عنوان کتاب، فال حافظ بوده که در شمارگان 178 هزار و 600 نسخه منتشر شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، در آستانه روز بزرگداشت حافظ (20 مهر) عصر روز سه‌شنبه 18 مهر همایشی با عنوان «حافظ در هنر و ادب امروز» با حضور جمعی از چهره‌های ادبی و هنری و نیز علاقه‌مندان خواجه شیراز، با همکاری موسسه دانشنامه فارس، در شهر کتاب مرکزی در تهران برگزار شد.

در نخستین روز از این همایش دوروزه کوروش کمالی سروستانی، بهاء‌الدین خرمشاهی، خسرو سینایی، محمد شمس لنگرودی، محمدرضا اصلانی، علی موسوی گرمارودی، حافظ موسوی، فرزاد ادیبی سخنرانی کردند.

حدود یک چهارم کتاب‌های مربوط به حافظ در سال 90 کتاب‌های فال بوده است

کوروش کمالی سروستانی، مدیر بنیاد دانشنامه فارس که از برگزارکنندگان این همایش است، در سخنانی گفت: شاید با کمی تسامح بتوان حافظ‌پژوهی را از زمانی که «محمد گل‌اندام» دیوان حافظ را گرد آورد تا به امروز به چهار دوره اصلی تقسیم کرد: تدوین و جمع‌آوری دیوان، تصحیح دیوان، توضیح و شرح دیوان و دوران شناخت نقد ادبی که هم اکنون در این دوران هستیم.

وی با بررسی کارنامه حافظ‌پژوهی در سال گذشته افزود: در سال 1390 تعداد 225 عنوان کتاب در شمارگان 594 هزار و 920 نسخه چاپ و منتشر شده که از این میان 102 عنوان در شمارگان 268 هزار و 900 نسخه مربوط به کتا‌ب‌های دیوان، برگزیده و ترجمه‌های دیوان حافظ بوده است.

مدیر بنیاد دانشنامه فارس اضافه کرد: همچنین 72 عنوان از این کتاب‌ها در شمارگان 147 هزار و 420 نسخه مربوط به اندیشه، زندگی و شرح‌های دیوان حافظ بوده‌اند و 51 عنوان هم کتاب‌های فال حافظ در شمارگان 178 هزار و 600 نسخه منتشر شده است.

در ادامه این برنامه بهاءالدین خرمشاهی حافظ پژوه در سخنانی  زیر عنوان «حافظ در زندگی مردم امروز» گفت: در جهان ادب و ادب جهان تقریباً کسی را با جایگاه حافظ نداریم. شاید بگوئید شکسپیر، اما اینگونه نیست چون ما با حافظ زندگی می‌کنیم، اما فکر نکنید که ادبا و ادب دوستان انگلیسی با شکسپیر که البته بزرگترین درام‌نویس جهان است، زندگی می‌کنند.

اندوه خیام تلخ و اندوه حافظ شیرین است

نویسنده کتاب «ذهن و زبان حافظ» با بیان اینکه «حافظ شخصیتی چندضلعی دارد و معتقدم او بزرگترین متفکر جهان است» به مقایسه سطح تفکر او با متفکرین بزرگی مانند خیام پرداخت و تاکید کرد: خیام متفکر اندوهگینی است و اندوه بزرگش این است که چرا ما باید از این دنیا برویم؟ اما اندوه‌های حافظ شیرین است. او آدم شادی است و شور زندگی در او بیداد می‌کند. این همه فال حافظ هم که مردم می‌گیرند، به خاطر این است که او امیداندیش است.

خرمشاهی همچنین برگزاری 16 دوره مراسم بزرگداشت حافظ را به همت کوروش کمالی سروستانی، به فال نیک گرفت.

وی گفت: حافظ فقط ادیب نیست و ذهنش را ادبی‌زدگی نگرفته است. او البته ادب پژوه و در فن بلاغت، استاد است و علم ادبیات را به خوبی می‌دانست، اما به همین مقدار کفایت نکرد؛ حافظ قرآن شناس و نیز دانای روایت‌ها بود. او 1300 اختلاف قرائت یا به قول امروزی‌ها دگرخوانی در خواندن قرآن را می‌دانسته است. تلمیح او به قرآن نیز بسیار گسترده است.

نویسنده «حافظ نامه» افزود: حافظ اهل هنر هم هست و کلامِ زیبا می‌آفریند. او موسیقی را هم خوب می‌دانست. حافظ متکلم هم هست و اندکی از اشعری‌گری هم می‌دانست و حتی ممکن است خوشنویس هم بوده باشد.

خرمشاهی سپس گفت: حافظ با معنایی کمی متفاوت با امروز، روشنفکر هم بود. او دانش‌های زمانه را می‌دانسته و هیچ کتاب مهمی در زمانه او نبوده که نخوانده باشد. او در جایی که یک نابسامانی وجود دارد، اعتراض هم می‌کند. او یک منتقد اجتماعی و بلکه یک مصلح اجتماعی است.

وی اضافه کرد: هیچکس در تاریخ شعر فارسی نیست که به اندازه حافظ از شعر دیگران استفاده کرده باشد و من ندیده‌ام که حافظ از کسی مضمونی گرفته باشد و بهتر از آن را ادا نکرده باشد. نمونه اینها را می‌توان در استفاده‌های شاهکار او از مضامین متعلق به خاقانی و کمال‌الدین اسماعیل دید.

خرمشاهی: در بسیاری از شئون زندگی از حافظ تبعیت کرده‌ام

خرمشاهی در پایان با بیان اینکه «من در بسیاری از شئون زندگی از حافظ تبعیت کرده‌ام» گفت: ما متفکری هنری‌اندیش‌تر از حافظ در ادبیاتمان نداریم. فکر فلسفی فکر زیستنی نیست و حافظ با اینکه فلسفه هم می‌دانست، اما زیست جهان او شیرین است نه متصلب.

در ادامه این برنامه خسرو سینایی فیلمساز در سخنانی با عنوان «راز حافظ» با بیان اینکه «شاید در نگاه اول جایگاه من به عنوان یک فیلمساز ارتباطی با حافظ پیدا نکند» به پاسخی که به دعوت موسسه شهر کتاب برای سخنرانی در این همایش داده، اشاره کرد و گفت: در همان روزها، اظهارنظر یک سینماگر قدیمی که در یکی از برنامه‌های تلویزیونی درباره سینما گفت: «سینما و شعر هیچ ربطی به هم ندارند!» مرا به تعجب واداشت و همین تعجب باعث شد تا بدانم که در این جلسه در چه موردی می‌توانم صحبت کنم: «ارتباط تنگاتنگ، شعر، سینما و هنرهای دیگر با یکدیگر».

سباستین باخ، میکل آنژ و حافظ؛ سه قله دست نیافتنی از دیدگاه خسرو سینایی

وی افزود: در محدوده فرهنگ‌هایی که کم و بیش شناخته‌ام، برای من سه اوج دست‌نیافتنی وجود دارد؛ در موسیقی، یوهان سباستین باخ، در هنرهای تجسمی، میکل آنژ و در شعر خواجه شمس‌الدین حافظ.

سینایی سپس با نقل خاطره‌ای گفت: دانشجو که بودم گاهی برای فرار از سوز سرمای زمستانی شهر وین به کلیسایی که سر راه دانشکده به منزلم بود، پناه می‌بردم و ساعتی در آنجا می‌نشستم. غالبا کسی در آنجا آثاری از یوهان سباستین باخ را با ساز ارگ تمرین می‌کرد. آن موسیقی در آن خلوت و تنهایی کلیسا، چنان مرا به عالمی روحانی نزدیک می‌کرد که یاد مولانا، شوریده‌ترین شاعر بزرگ‌مان ـ می‌کردم و به خود می‌گفتم: مرغ باغ ملکوتم، نی‌ام از عالم خاک / چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم.

این مستندساز اضافه کرد: وقتی به تندیس‌های میکل آنژ نگاه می‌کنم، وقتی که مجسمه‌های «داوود» یا «ترحم» را می‌بینم، بی‌اختیار در برابر عظمت، تناسب و در عین حال ظرافت وجود انسان، سر تعظیم فرود می‌آورم و خود را در مقابل انسان بودن مسئول می‌بینم و باور می‌کنم که اجازه ندارم حقیر باشم.

وی گفت: برای من فردوسی نماد حماسه و بزرگی است، سعدی نماد خرد و جهاندیدگی است و مولانا نماد رهایی و شوریدگی. اما دوستی دارم که اسمش شمس‌الدین محمد شیرازی متخلص به حافظ و ملقب به لسان‌الغیب است. شاعر و پژوهشگر فرزانه و فروتن.

سینایی سپس با اشاره به رابطه شعر و سینما، به عاقه‌اش به فدریکو فلینی فیلمساز ایتالیایی و نوع استفاده وی از دوربین پرداخت و با طرح این سوال که «می‌توان بدون قدرت تخیل شاعر بود؟!» گفت: اگر بپذیریم که در مرحله اول قدرت خلاق تخیل است که شاعر را می‌سازد، دیگر فرقی نمی‌کند که او برای انتقال آن تخیل خلاق به مخاطب از چه ابزاری استفاده می‌کند  به احتمال زیاد ابزاری را انتخاب می‌کند که بر آن تسلط بیشتری دارد.

وی ادامه داد: نوع ابزار و چگونگی به کارگیری آن، شعر را نمی‌سازد. بلکه ذهن شاعر است که اثری شاعرانه را خلق می‌کند. پس می‌توانیم کلام منظوم یا غیرمنظوم شاعرانه، موسیقی شاعرانه، نقاشی شاعرانه و بالاخره سینمای شاعرانه داشته باشیم و یادمان باشد که شاعرانه بودن به معنای رمانتیک و سانتی‌مانتال بودن نیست.

این فیلمساز گفت: حافظ در اوج خلاقیت شاعرانه‌ ذهنی، آنچنان در کاربرد کلمات، مهارت دارد و آنچنان کلمات را در اوج ابهام و ایهام و ظرافت و رندی و شیطنت چون یک توری بسیار ظریف در هم می‌بافد که طی همه عمر مرا مبهوت کرده است. گرچه به قول صائب: با عقل گشتم همسفر یک کوچه راه از بی‌کسی / شد ریشه‌ریشه دامنم از خار استدلال‌ها.

خسرو سینایی در پایان ضمن بیان این جمله که «یک عمر کوشیدم تا ظاهرا تفکر و منشی عاقلانه داشته باشم، اما غالبا حافظ با من کاری کرد که نه فقط ساعت‌ها و روزها بلکه سال‌ها حیرت‌زده ماندم» سخنرانی خود را با قرائت غزلی از حافظ با مطلع «سحرم دولت بیدار به بالین آمد / گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد» به پایان برد.

ادامه دارد....

کد خبر 1716398

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha